سینماسینما، شهرام اشرف ابیانه
مستندِ کتایون جهانگیری، این فعال مسائل محیط زیستی و طبیعت، هنرمندی که گویی هیچ عرصهای را تجربه نکرده پشت سر نگذاشته، در دسته مستندهای جستجوگر و تا حدودی افشاگرایانه قرار میگیرد. فیلمساز، در نگاه اول راه متفاوتی را بررسی موضوع بحثبرانگیزی چون ورشکستگی سازمان تامین اجتماعی برگزیده است. در مقامِ مستندساز، بر حسب اتفاق معضل را از نگاه مسئولان اجرایی نگاه میکند. به بحث و گفتوگو با مدیران دولتی و خصوصی و صاحبکارهای فلان کارگاهِ خصوصی میپردازد.
کارش به جستجو در بایگانیهای دولتی میماند. آنقدر که حس میکنیم فیلمش ممکن است به گزارشی تلویزیونی سقوط کند. آن هم به یک دلیل ساده؛ مدیران دولتی خود را پُشتِ مقامِ رسمیشان پنهان میکنند. ترفندِ فیلمساز اما آرام آرام خود را نشان میدهد. او تناقضگویی را از زبانِ مسئولین دولتی بیرون میکشد و آنها را در مقابل آمارها و دادههای خودشان قرار میدهد.
اینجاست که دوربین، دیگر ثبتکننده یک گزارش ساده نیست. برای ثبتِ حقیقت به کار میآید. در چنین لحظاتی است که فلان مقام پشتِ میز نشین به دست و پا میافتد تا پوششی برای حقیقت بیرون درز کرده پیدا کند و اینجاست که دوربینِ فیلمساز تمام واکنشها را ثبت میکند. ناخواسته به یاد مستند آشکارا افشاگرایانه کامران شیردل، اون شب که بارون اومد (۱۳۴۷)، میافتیم. مستندی که با مونتاژ موازی پرده از دروغگویی برمیداشت. رویکردِ شیردل در آن مستندِ درخشان و ماندنی، آشکارا هم از لحاظ فُرم و هم محتوا، رادیکال و مبارزهجویانه بود.
کتایون جهانگیری، اما در مستندش این کار را زیرِ پوستی و از سر صبر و حوصله نشان میدهد. به این میماند که در پوشش ثبتکننده گزارشِ یک نهاد اجتماعی دولتی فراگیر، به مقر آن بروی و خود را همراهشان نشان بدهی و ناگهان در میانه گفتوگو، مدارکی ارائه دهی که خلافِ نظریات آنها است. این، فیلم را به حیطه مستندهای اجتماعی نزدیک میکند. منتهی مَنظرِ دید متفاوت است.
اینجا، معضل را در اتاقِ کار یک مدیر دولتی حس میکنیم. فاجعه از اعماق لایههای اجتماعی چون چیزی خزنده و مرموز به دفتر کارِ مدیران راه پیدا کرده است. به این میماند در حال خواندنِ داستان/گزارشی کافکاواریم. همه چیز در عین صحت و سلامت است اما چیزی گلویت را میفشارد. این نگاهِ زیرپوستی فیلمساز است که راه را بر تأویلهای مختلف اجتماعی باز میکند، هرچند شکل و شمایلِ فیلم، یک مستند گزارشگرایانه باشد.
ریتم فیلم، در صحنههای مصاحبه، کُند است اما در نیمه دوم این کندی به ابزاری دست فیلمساز تبدیل میشود تا مسئولین آن سوی میز را با حقایقی روبرو کند که در حالت عادی میلی به شنیدنش ندارند. فیلم، با یک خبر جعلی آغاز میشود. گوینده رادیو، خبر از ورشکستگی سازمان تامین اجتماعی میدهد. انبوهِ مردم کوچه و خیابان را میبینیم و صدای گوینده رادیو با لحنی که گویی دارد اخبار آب و هوا را اعلام میکند.
فیلمساز، سپس در قالب مستندساز/گزارشگر به اتاقِ کارِ تکتک مسئولان رده بالا سرک میکشد. اجازه میدهد سخنرانی کنند و آمارهای خودشان را ارائه دهند. انگار این فیلمی تبلیغاتی است و مشارکتِ اتاق بازرگانی تهران این اطمینان خاطر را به مدیران میدهد در همان کسوتی مقابل دوربین ظاهر شوند که از یک مقام مسئول انتظار میرود. در میانه گفتوگو، تناقضها خود را نشان میدهد. در حالت عادی، دوربین باید خاموش شود تا برای مزاحمت ایجاد شده چارهای اندیشه شود. فیلمساز اما انگار اتفاقی عادی باشد جریان مصاحبه را به یک رویداد مستندنگارانه بدل میکند.
این، مستند کتایون جهانگیری را دیدنی میکند. هر چند در ابتدا کُند و کشدار و گزارشی به نظر برسد. چیزی که به کمکِ فیلمساز آمده جسارت او در مواجهه با چنین موقعیتهایی است. انگار با مستندسازی سر و کار داشته باشیم سربرآورده از بایگانیهای فراموش شده و خاک گرفته. جایی زیر انبوه پروندههای از یاد رفته. انگار این داستان بایگانِ پیری باشد که راهی برای خروج از این هزارتو پیدا نمیکند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- نمایش دو مستند از «کامران شیردل» در موزه سینما
- مهدی شامحمدی: اکران آنلاین تاثیری بر تعداد مخاطبان مستند نداشت/ مستند اجتماعی همیشه پر مخاطب است
- بازخوانی یک قتل از پیش طراحی شده/ نگاهی به مستند «ترور سرچشمه»
- گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج/ وین جهد میکند که بگیرد غریق را/ نگاهی به مستند «صبیه»
- آبشخورِ آهوانِ تشنه!/ نگاهی به مستند «مُغیسُف»
- نمایش ۶ فیلم مستند ایرانی در برنامه انجمن آسیایی نیویورک
- «کاغذپارهها» از اول بهمن اکران عمومی میشود
- خبرهای تازه از «اکران حقیقت»/ نمایش چهار مستند در بهمن ماه
- صنوبرهایِ شیرین، در همنوازیِ عشق
- مستندهای بخش مسابقه اصلی «ایدفا» معرفی شد
- شهرت یا آرامش / مستند «مزرعه کلارکسون»؛ پیچوخمهای مزرعهداری
- یک هشدار زیبا / مستند «سالی که جهان تغییر کرد»؛ حال خوش طبیعت وقتی انسان در قرنطینه بود
- قدیمیترین تصاویر عزاداریها و مجالس آذری زبانها در مستند «صادق الوعد»
- نه فرشتهام، نه شیطان
- مردی که نمیخندید ولی میخنداند! / «باستر بزرگ»؛ مستندی درباره مرد صورت سنگی
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
آخرین ها
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت
- فیلمـکنسرت «برندگان اسکار موسیقی» روی صحنه میرود
- معرفی برگزیدگان نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»
- آکادمی داوری اعلام کرد؛ فهرست نامزدهای اولیه جوایز اسکار ۲۰۲۶/ نامزدی فیلمسازان ایرانی در دو بخش
- با رای منتقدان مجله IndieWire؛ آخرین ساخته جعفر پناهی در میان بهترینهای ۲۰۲۵
- شورای بازبینی فیلمهای سینمایی موافقت کرد؛ صدور پروانه نمایش برای پنج فیلم سینمایی
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «پیکار با پیکر»؛ پیکری در پیکار
- «غریزه»؛ عشق پرشور نوجوانی، عبور از ممنوعهها
- رابطه ظرف و مظروف
- «محکوم»؛ آغازی برای پایان
- میراثِ کودکی
- بازیگر «پاریس تگزاس» در فیلم تازه نادر ساعیور
- اکران نسخه مرمت شده یکی از فیلمهای مهم داریوش مهرجویی
- این فیلم انعکاس واقعیتهای زندگی آدمهاست/ لیلا حاتمی: حواس کسی به «قاتل و وحشی» نیست
- «ارس، رود خروشان» روایت فاتحان شهرهای رفته بر باد است
- اکران و نقد نمایندهی کانادا در اسکار در سینما اندیشه
- نگاهی به مستند «زیر درخت لور»؛ بیانیهای هنری درباره شکلی از رنج جمعی
- «پیکار با پیکر»؛ وقتی که سخن هرودوت بهانه فیلم میشود
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- یک جایزه و دو تقدیر برای فیلمسازان ایرانی در جشنواره الیمپیای یونان
- سینما ایران در آتش سوخت





