سینماسینما، زهرا مشتاق
به شخصه از مرگ قاسم آهنین جان خوشحالم. آنچه او در سال های واپسین تجربه کرد، هیچ ربطی به یک زندگی در حداقل هایش نداشت. در این مملکت اگر هم بیمار می شوی باید شناخته شده باشی. مشهور و خودی باشی. نه اینکه فقط یک عنوان مفاخر فرهنگی، برای خالی نبودن عریضه به نافت بسته باشند. گفته می شود فیلم منتشر شده صحت ندارد. او آلزایمر داشته و نشانی اشتباه داده و بلافاصله به بیمارستان برگردانده شده و بیست روز آخر عمر با احترام تا دم مرگ بدرقه شده. ما خدای توجیه و راست و ردیف کردن نقص ها و کم کاری هایمان هستیم. در سیل گذشته خوزستان قاسم آهنین جان خیلی شفاف گفت در خانه ای زندگی می کند که سگ ها و گربه ها هم نمی توانند آنجا دوام بیاورند. او در فقر زیست و در فقر مرد. مگر فهرست مفاخر ما تا چه اندازه بلند بالاست که از توان پرداخت هزینه آنها بر نمی آییم؟ سال ها پیش از کارگردان شناخته شده ای پرسیدم وقتی دچار بیکاری طولانی مدت می شوید، چه می کنید؟ گفت متاسفانه آنقدر گمنام نیستم که بتوانم به راحتی دستم را جلوی کسی دراز کنم و پولی قرض بگیرم. هیچ وقت فراموشم نمی شود، در آستانه نوروز چند سال قبل که خانه سینما طبق روال به برخی خانواده های تحت پوشش هنرمندان سبد کالا هدیه می داد، ناگهان نام کسی را صدا زدند که مو بر تنم راست شد. همسر او یکی از پرکارترین و شناخته شده ترین ها در این سرزمین بود و حالا همسرش باید در فهرست دریافت یک سبد حقیرانه کالا باشد. در همه انجمن ها چنین است. افراد محترم و شناخته شده ای که هنرمندند، اما دشوار و نفس گیر زندگی می کنند. انباشته از خلاقیتند، اما دستشان به جایی و کسی بند نیست. آنها به ظاهر زنده اند، اما تدریجی مرده اند. در فقر، در نداری، در فراموشی.
کدامیک از ما سراغ گرفته ایم که وقتی فلان آقا و خانم نیست و بازی نمی کند، کجاست؟ چه می کند؟ از کجا می آورد بخورد؟ بپوشد؟ کرایه خانه بدهد؟ و مگر فقط هنرپیشه ها و هنروران هستند. فیلمبرداران، صدا برداران، فنی ها، هنرهای دیگر. تاتری ها، تجسمی ها، عکاس ها، گرافیست ها، روزنامه نگاران، مستندسازان، نویسندگان، منتقدان… تمام دنیا به هنرمندانش می بالد. آنها را تکریم می کند. نیازهایشان را برطرف می کند. حضورشان غنیمت شمرده می شود. اینجا چه؟ ما برای هنرمندان خود چه کرده ایم؟ من راجع به سلبریتی ها صحبت نمی کنم. من درباره کسانی چون قاسم آهنین جان صحبت می کنم که خدا را شکر راحت شد و رفت. من راجع به آنها که هنوز هستند می پرسم. آیا میان این همه اختلاس و ریخت و پاش جایی برای هنرمندان فرتوت و فرسوده داریم؟ مگر چقدر دیگر زنده اند؟ مگر چند نفر از آنها داریم؟ مگر اساسا با چه بودجه سرسام آوری مشکلاتشان حل می شود؟ همه ما در شکل زندگی و مرگ دردناک و شرم آور قاسم آهنین جان مقصریم. دور و برمان پر از قاسم های مذکر و مونثی است که در خفا صورت به سیلی سرخ می کنند تا هیچ کس نداند که روزگار چگونه بر آنها می گذرد. جناب وزیر، آقایان معاونت های هنری و مطبوعاتی لطفا از خواب برخیزید و ببینید شرایط اسفناک مالی چه بر سر بسیاری از هنرمندان نجیب و شریف آورده است.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- خانه سینما به رییس قوه قضاییه نامه نوشت؛ درخواست تشکیل کمیته حقیقتیاب در ماجرای بازداشت بازیگران
- در نشست خانه سینما مطرح شد؛ بازداشت هنرمندان، حذف پروانه ساخت و پویش آب
- حمایت خانه سینما از مطالبه اصناف برای حذف پروانه ساخت
- بدرقه پیکر ناصر تقوایی با نوای موسیقی جنوب/ سکوت کنیم و صدای صداقت و شرافت را بشنویم
- زنجیره بیانیهها درباره اسکار ادامه دارد؛ حمایت۸۰ سینماگر دیگر از تصمیم خانهسینما
- موضع تازه خانه سینما درباره حواشی کمیته اسکار؛ بیانیه کمیته توهین آمیز بود، ولی سکوت میکنیم
- بیانیه تند کمیته انتخاب اسکار؛ انتقاد همزمان از دولت و خانه سینما
- مراسم گرامیداشت روز ملی سینما برگزار شد؛ سینمای متفاوت را خفه نکنید/ صدای ما، صدای مردم است
- حمایت بیش از ۱۳۰ سینماگر از خروج خانه سینما از کمیته اسکار
- اسعدیان: خانه سینما بنگاه کاریابی نیست/ حسینی: سند ملی سینما را قبول نداریم
- خلف وعده سازمان سینمایی/ خانه سینما از حضور در کمیته انتخاب نماینده ایران برای اسکار کنارهگیری کرد
- خانه سینما از کمیته اسکار خارج شد؛ نقشی در این کمیته نداریم/ آرزوی موفقیت برای فیلم معرفی شده
- در انتخاب فیلم برای اسکار، خانه سینما سرِ پیاز است یا ته پیاز؟!
- آیا کمیته اسکار سینمای ایران به خانه سینما بازگشت؟
- پاسخ امینی تیرانی به امیر اثباتی/ مطالبه این باشد؛ چرا خانه سینما سمتِ سینمای مستقل و زیرزمینی نمیایستد؟
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت





