تاریخ انتشار:1400/11/19 - 22:11 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 169887

سینماسینما، فریبا اشوئی

بی رویا فیلم بلاتکلیف و سر در گمی از آب درآمده که تکلیفش نه با خودش معلوم است و نه با مخاطبش. داستان در دو لایه اصلی و زیرین طراحی شده که متاسفانه کارگردان مهارت پرداخت هیچ کدام از این دو لایه را نداشته و قادر نیست در اجرا جسور و حرفه ای ظاهر شود. لایه رویی قصه که رویکردی روانشناسانه دارد بدلیل عدم تسلط بر این علم و نوع خاص بیماری در نیامده و لایه زیرین هم که رویکردی انتقادی و سیاسی را تعقیب می کند، در اجرا ناقص و الکن شده است. نوعی سر در گمی ادامه دار و تکراری بر قصه و اتمسفر فیلم حاکم است که خروجی اش دستاورد مهمی برای مخاطب به همراه ندارد. کُدهایی در روایت باز می شوند که کاربردی دوگانه دارند. هم می توانند نشانه گذاری درباره هویتی باشند که در فاصله بین خودآگاه و ناخودآگاه صاحبش گم شده است و هم هویتی که از صاحبش مخدوش و فراموش شده است. همین پراکندگی و عدم یکپارچگی در خط روایتی و پیام فیلم، به علاوه پایان سرد غیر سینمایی که با یک کپشن دفتر آن بسته می شود، خود موید عدم تسلط و توانایی فیلمساز بر موضوع و زبان سینما است. دیالوگ های اضافه و بی ثمر، حرکات و بازی های تخت، عدم اتصال حال به گذشته بدلیل فقدان سکانس های رابط، رفت و برگشت های بی ثمر که هیچ کمکی هم در تقسیم اطلاعات با مخاطب نمی کند، همه در کنار هم دلایلی هستند که نشان می دهد فیلمساز تا یادگیری و تسلط بر زبان سینما فاصله زیادی دارد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها