سینماسینما، عقیل قیومی
سهشنبه عصر یازدهم مرداد ۱۴۰۱، فصل «سینما و تاریخ» به همتِ فیلمخانۀ حوزه هنری اصفهان و اجرا و مدیریت محمدِ بزرگ با نمایش فیلم کوتاه «طلوعِ جَدی» یا «بامدادِ جَدی» اثر احمد فاروقی قاجار به پایان رسید و خوشحالم که موفق شدم این فیلم را با کیفیتی مطلوب ببینم. داستان فیلم از یک بامدادِ نخستین روز دی ماه یا همان ماه جَدی در صور فلکی آغاز میشود و با پسربچهای تُخس و پُر شَر و شور همراه میشویم که به واسطهاش اصفهانی دیگرگونه را در پنجاهوهشت سال پیش میبینیم.
به نظرم میرسد که وجه تسمیۀ فیلم هم از همین مواجه شدن با یک روزِ پسرک در روز نخستِ دهمین ماه سال میآید. با بامدادِ جَدی یا دی با پسرکی قرارناگرفته همراه میشویم و در پایان روز با همان پسرک که حالا قصدِ آرام گرفتن دارد، این فیلمِ سیوپنج دقیقهای هم به پایان میرسد.
بزرگانی مثل احمد فاروقی و فرخ غفاری سینماشیدایی را با شورِ آموختن و دانشِ سینما در مهد فیلمسازی دنیا در هم آمیختند و با برگشت به ایران طرحی نو در بضاعت اندک سینمای ایران درافکندند و فیلمهای متفاوتی خلق کردند که غبارِ گذرِ سالیان و کهنگی بر آنها نَنشسته است.
احمد فاروقی پس از بازگشت به ایران، در اسفند ۱۳۴۲ راهی اصفهان شد و «طلوع جَدی» شکل گرفت و سال بعد با راه یافتنش به جشنواره فیلم کن در فرانسه تحسین داوران بخش جایزه جوانان را برانگیخت و جایزه برتر این بخش را با خود به خانه برد.
به نظر میرسد که کارگردان نقشِ اصلی فیلمش- پسرکی قرمزپوش که نخستین بار او را در یک سالن اجرای نمایش میبینیم که قورباغۀ زندهای را در دست دارد و نقطۀ عزیمت شناخت شخصیت است- بهانه کرده تا اصفهانِ برَساختۀ خودش را پیشِ روی ما بگشاید و جهانِ فردیاش را گره بزند به یک جهانِ فیلمیک و بگوید این اصفهانِ من است.
زبانآوریِ اصفهانی را در یک فضاسازی و میزانسنهای خلاقانه با دوربینی که خودش را به رخ نمیکشد شاهد هستیم و ریتم فیلم به موازات موسیقیِ سحرانگیزِ عماد رام به گونهای است که اشتیاقِ تماشا را برمیانگیزد. پسرکی شهرآشوب در اصفهان ما را با خود میبَرَد هر کجا که خواست و گویی ما هم بدمان نمیآید که کودک شویم و با او شیطنت کنیم.
همانطور که در کوی و برزن با او همراه هستیم، در نقشنمایِ زیبا و پیوند گنبد و آسمان آبی و عبادتگاهی کهن و حرکتِ ترسناکِ تابوت و گورستان و وَهم و سکوتش هم همراهش هستیم. کارگردان عصایی به او داده تا آن را در دستانش بچرخاند و اسباب شیطنتاش و جادو کردنِ ما باشد. برای نگارنده تماشای جاریِ آب زیر پُلهایی که گویی تصورِ خشکیدنش محال مینماید و عصارخانهای با شتری که سرِ باز ایستادن ندارد و متعلق است به روزگارانی سپری شده لذتی مضاعف دارد. در همین عصارخانه است که مفهوم سنت و مدرنیته با حضور زنی کاملاً پوشیده در چادر با صدایی جوان و زیبا و آنچه در دست دارد و نگاه میکند بازنمایی میشود.
پسرک در یکی از این گذرگاههای مسیرِ شیطنتهایش، دخترکی زیبا و سرخپوش را نشسته بر تاقچهای در یکی از تو در توهای عبادتگاهی کهن میبیند و با رؤیتِ سیمایِ خواستنیِ دخترک- که گویی آن نیز به طلوع خورشید تابانی میمانَد که نور میافکَند بر بیقراریهای پسرک- قاعده دیگر میشود. دخترک و پسرک دست در دست هم شتابان در آن فضای مذهبی با اتاقهای تو در تو میدوند تا مأوایی برای با هم بودن بیابند و به ناگاه عامل بازدارندهای چون شبحی از راه میرسد و با فریاد ناگهانی دخترک از سر وحشت، سکونِ لحظه به آشوبی دیگر گره میخورَد و از آن پس در یک فضاسازی قرینه، باز به همان مکانهایی بازمیگردیم که پسرک پیش از آشنایی با دخترک از آنجا گذر کرده بود تا باز به صحنۀ آغازین و سالن نمایش بازگردیم. یک بازی خلاقانه با فرم در ۱۳۴۲ در سینمای ایران.
جالب است که چهارده سال بعد شاپور قریب در «سه ماه تعطیلی» در فضایی روستایی پسرکی با همین حس و حالِ تکاپو و شیطنت خلق میکند که با ورود دخترکی در حوالی زندگیاش زلال میشود. به هر حال عشق گاه درمان است گاه رنج. پسرک حالا حس عشق را چشیده است و سرش از این همه هیاهو و بگومگوهای مردمان به دَوَران افتاده است و دیگر به عصایِ شیطنتهایش نیازی ندارد و آن را میشکند. پسرکِ پُرتکاپو دل باخته است و آرام گرفته است.
پینوشت: آقای محمد تهامینژاد در نوشتۀ خواندنی مبسوطشان بر فیلم با عنوان «فیلمی برای همۀ زمانها» اشاره میکنند که «طلوع جَدی»، برخی فضاهای روایی و مضامین اساسیاش را از چند فیلم و نمایشنامۀ مشهور وام گرفته است و با استفاده از میزانسن و یا شگردهای روایی برخی آثار هیچکاک،(یا شباهتهایی در انتخاب فضا) جهان داستان متفاوت خود را میگسترد. نام فیلم نیز شباهت با اسم کتابی نوشتۀ هلن سیمپسون و اقتباسی سینمایی به نامUnder Capricorn (ساختۀ آلفرد هیچکاک-۱۹۴۹) دارد. در آن ملودرام، تماشاگر به مدد یک غریبه شاعر پیشه، به کشف روانشناختی زندگی پر از حسادت، سوءظن و توطئۀ درون خانوادهای در سیدنی استرالیای دوران استعمار(۱۸۳۱) نایل میشود. “در کاپریکورن“، از نمونههای به کارگیریِ نمای بلند در آثار هیچکاک است و قابل ذکر است که نمایبلند در «طلوعجدی» نیز از عناصر روایت پردازی فاروقی به شمارمیآید.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- از سپیدهدمی در چهارباغ عباسی اصفهان تا…/ به بهانهی نمایش «اصفهان در بوق کارخانهها» در رویدادِ هفتۀ فیلم اصفهان
- دختری هنرمند در جوانی و روزمرگیهای گریزناپذیرش/ نگاهی به فیلم «حاضر شدن»
- تماشای اعجاز نمای پایانی/ نگاهی به فیلم «منگلهورن»
- مردی دانا، خوش پوش و بلندبالا/ به مناسبت سالگرد درگذشت علی معلم
- مستند «در خود مانده»؛ راویِ رنجهای یک مادر
- سلام آقای قوکاسیان!
- خاطرات بد خوش آمدید/ در ستایش ژان پیر ملویل به بهانه زادروزش
- ما، زاون و آن روزهای زیبا
- خرده روایتهایی پیش از مرگ محتوم/ نگاهی به مستندهای «مهین داستان نانوشته» و «تنگراه»
- اگر بهار زنده می ماند/ «نفس»؛ از کتاب تا فیلم
- تو چطور خدا را ندیدی؟!/ نامه ای به نویسنده ی مطلب یالثارات
- عاشقی در پیشگاه سینما
- سنگ قبری زیبا برای مرگی نازیبا
- آستینی که از اشک تر شد
نظرات شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- از استعفای اعتراضی جعفر پناهی تا تقابل با هیاتمدیره؛ پشت پرده اختلافات صنفی سینماگران
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت
- فیلمـکنسرت «برندگان اسکار موسیقی» روی صحنه میرود
- معرفی برگزیدگان نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»
- آکادمی داوری اعلام کرد؛ فهرست نامزدهای اولیه جوایز اسکار ۲۰۲۶/ نامزدی فیلمسازان ایرانی در دو بخش
- با رای منتقدان مجله IndieWire؛ آخرین ساخته جعفر پناهی در میان بهترینهای ۲۰۲۵
- شورای بازبینی فیلمهای سینمایی موافقت کرد؛ صدور پروانه نمایش برای پنج فیلم سینمایی
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «پیکار با پیکر»؛ پیکری در پیکار
- «غریزه»؛ عشق پرشور نوجوانی، عبور از ممنوعهها
- رابطه ظرف و مظروف
- «محکوم»؛ آغازی برای پایان
- میراثِ کودکی
- بازیگر «پاریس تگزاس» در فیلم تازه نادر ساعیور
- اکران نسخه مرمت شده یکی از فیلمهای مهم داریوش مهرجویی
- این فیلم انعکاس واقعیتهای زندگی آدمهاست/ لیلا حاتمی: حواس کسی به «قاتل و وحشی» نیست
- «ارس، رود خروشان» روایت فاتحان شهرهای رفته بر باد است
- اکران و نقد نمایندهی کانادا در اسکار در سینما اندیشه
- نگاهی به مستند «زیر درخت لور»؛ بیانیهای هنری درباره شکلی از رنج جمعی
- «پیکار با پیکر»؛ وقتی که سخن هرودوت بهانه فیلم میشود
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- یک جایزه و دو تقدیر برای فیلمسازان ایرانی در جشنواره الیمپیای یونان






عالی بود
مثل همیشه آقای قیومی به نکات نهفته در تار و پود فیلم اشاره مینماید و زوایای آن را واگشایی می کند.
دمشان گرم و سرشان خوش باد.