تاریخ انتشار:1404/07/30 - 19:40 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 212675

سینماسینما، محدثه واعظی‌پور

دو اتفاق مهم در هفته‌ای که سپری شد، دو وجه از مسئله مهم «حفظ حریم خصوصی» را عریان کردند. «حریم خصوصی» برای افراد مشهور تا چه اندازه قابل رعایت و محافظت است؟ آیا مشهور بودن این اجازه را به دیگران (به ویژه عموم مردم) می‌دهد تا در انتشار اخبار و عکس‌های خصوصی افراد در بزنگاه‌های خاص از جمله بیماری، بحران‌های اخلاقی و یا فقر دست و دلباز باشند؟ فرد تا چه حد در حفظ خط و مرزها و مراقبت از خود موفق و هشیار است.

پس از درگذشت ناصر تقوایی سینماگر بزرگ، رسانه‌ها، از تصویرهای او پر شدند. تصویرهایی از روزهایی دور از کسالت و سالخوردگی که تقوایی، گاهی در مراسمی حضور داشت یا روی صندلی آموزگاری سینما می‌نشست. فیلم‌هایی که او را سرخوش و شاد نشان می‌داد، لحظاتی خوش در کنار بزرگان سینما و دوستدارانش. در سال‌های اخیر، او بیمار و در انزوا بود. نزدیکانش به ویژه همسرش مرضیه وفامهر کوشیدند حریم شخصی استاد حفظ شود، همه می‌دانیم چقدر دشوار است که تصویری از چهره فردی مشهور در روزگار نه چندان خوش، به شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها درز نکند.

فردی که سال‌ها از یک بیمار مراقبت می‌کند، قدرت این را دارد تا با تحریک عواطف دیگران، برای خود قدر و قیمت مضاعف کسب کند، اما وفامهر، آگاهانه از این امتیاز صرف نظر کرد. حفظ حریم شخصی برای اغلب ایرانیان، بی‌معناست. آنها به واسطه تربیتِ شبکه‌های اجتماعی به عادت دیرینه سرک کشیدن در زندگی دیگران (خویشان، هنرمندان و ورزشکاران) دائم در حال جستجو و کشف مسائل خصوصی بقیه هستند. عطشی غیرقابل مهار برای دیدن سیمای پیر و زیبایی از دست رفته یک بازیگر، یا کشف فقر و عزلت ستاره‌ای که روزهای اوج را پشت سر گذاشته است، دارند. شکست‌ها، بیش از پیروزی ما را به وجد می‌آورد، پس برای به نمایش گذاشتن شکست دیگران رقابت می‌کنیم.

برای بخشی از این جامعه، کرامت انسان، حفظ حریم و شخصیت او اهمیت ندارد. پس هر جا فرصت داشته باشند، مانند یک پاپاراتزی، عکس منتشر کرده و به سنتی آشنا، چند خط مرثیه‌سرایی می‌کنند در حالی که عملا، به پندهای اخلاقی و اندرزهای انسان‌دوستانه اعتقاد ندارند. مرضیه وفامهر، خانواده محمدرضا شجریان و خانواده عزت‌الله انتظامی مجاهدت بزرگی کردند، آنها گوهرهای یگانه فرهنگ و هنر ایران را از آفت دیده شدن در روزهای سالخوردگی و بیماری، حفظ کردند و اجازه ندادند شخصیتی ممتاز، طعمه احساسات بیهوده و سطحی بخشی بیمار از جامعه شود. عکسی از سیمای بیمار ناصر تقوایی منتشر نشد، تصویر عزت‌الله انتظامی و محمدرضا شجریان در حافظه ما دور از رنج، بیماری و سالخوردگی است. لبخندهایشان در عکس‌ها درخشان، باشکوه و به یادماندنی باقی مانده است.

مقاومت در برابر اصرارها برای نمایش روزهای سخت زندگی یا لحظات پایانی عمر چهره‌های هنری آسان نیست، باید به نزدیکان ناصر تقوایی، محمدرضا شجریان و عزت‌الله انتظامی بابت این پرهیز و مراقبتِ مسئولانه، دست مریزاد گفت و امیدوار بود دیگران هم، به حرمت انسان، انسانِ هنرمند، از انتشار و بازنشر تصاویری که صاحبشان دوست ندارد به واسطه آنها، به یاد آورده شود، خودداری کنند.

درباره پژمان جمشیدی، مسئله حفظ حریم خصوصی، شکلی دیگر پیدا کرد. در کشوری که حریم مجرمان اقتصادی معمولا حفظ شده و برای افشای نام مجرمان، همواره قواعد و اصولی وجود دارد، زندانی شدن جمشیدی خیلی زود رسانه‌ای شده و موج موافقان و مخالفان را رو در روی هم قرار داد. می‌توان به مشی و انتخاب‌ها و مسیری که جمشیدی در سال‌های اخیر پیموده نقد داشت یا او را و کارنامه سینمایی‌اش را زیر سوال برد. اما آنچه در نخستین ساعات بازداشت او رخ داد و هر آنچه پس از آن، در کانال‌ها و فضای رسانه‌ای موج ساخت غیرمنتظره بود. حریم خصوصی این بازیگر (به عنوان یک شهروند) کاملا نقض و در حالی که ادعایی علیه او ثابت نشده بود، آماج حمله و حتی داوری قرار گرفت. مخالفان فعالیت و دستمزدهای میلیاردی جمشیدی فرصت را مغتنم شده و از «پایان دوران او» یاد کردند. کمتر از ۲۴ ساعت از بازداشت این بازیگر، حکم‌های اخلاقی و بیانیه‌های تند و آتشین علیه‌اش صادر شد و موافقان «حفظ حریم خصوصی» آماج حمله قرار گرفتند که از یک متجاوز حمایت می‌کنند. هیچ عقل سلیمی از متجاوز، مجرم اقتصادی، یا فردی که از شهرت و قدرت سو استفاده می‌کند دفاع نمی‌کند اما انسان، جایگاهی دارد که نباید آن را مخدوش کرد، پیش از ثابت شدن جرم، و بررسی تمام جوانب یک پرونده، نقض حریم خصوصی افراد، ناپسند و غیرقانونی است.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها