تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۲/۱۰ - ۰۷:۴۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 154869

سینماسینما، مینو خانی

در حالی که در محاصره اخبار ناگوار پاندمی کووید ۱۹ در ایران و همه جهان هستیم و رکوردهای جدیدی در آمار مرگ و میر و ابتلا به بیماری و ظهور انواع جهش یافته این ویروس در همه جهان ثبت می‌شود، شبکه پنج تلویزیون ایران اقدام به پخش سریال «با هم»، سریالی درباره کرونا در ایام ماه مبارک رمضان کرده است. 

سریال «با هم» (To Gether Be) به کارگردانی و نویسندگی «پنگ سان یوان» و بر اساس داستان‌های واقعی ساخته شده تا مواجهه مردم با ویروس کرونا در کشور چین و مبارزه برای ریشه‌کن کردن آن را به تصویر بکشد. مسلما سریال اتفاق‌محور و نوعی وقایع‌نگاری است و حتی شخصیت‌ها بر اساس روند اتفاقات حضور می‌یابند. برای همین است که هر یک یا دو قسمت از سریال یک عنوان فرعی دارد تا راوی داستان شخصیت دیگر و بخش دیگری از روایت باشد؛ داستان‌هایی که در نهایت با هم حادثه هولناکِ آخرالزمانیِ پاندمی کووید ۱۹ در جهان را رقم می‌زنند. 

قطعا مثل هر اثر نمایشی دیگر درباره یک رخداد طبیعی و غیرانسانی سریال «با هم» تاثربرانگیز و حیرت‌آور است. شاید اگر با چشم خود آن اتفاقات را ندیده بودیم و با گوشت و پوست درگیر آن نشده بودیم، باور کردن چنین حادثه‌ای امکان‌پذیر نبود. مواجهه انسانها با این بیماری در همه جای دنیا به نوعی شبیه همدیگر است و خیلی راحت می‌تواند برای هر کس در هر جای جهان قابل درک و باور باشد. 

اما نقطه قوت سریال «با هم» این است که گرچه بر اساس واقعیت است ولی وجه روایی، نمایشی و احساسی آن بسیار پررنگ است. سریال پر است از لحظه‌هایی که حتی اگر با این بیماری مواجه نشده بودیم هم احساس همذات‌پنداری ما را برمی‌انگیخت؛ مثل لحظه باشکوه ورود اتوبوس‌های کادر درمان در ورود به ووهان یا کامیون‌های کمک‌های مردمی به اهالی ووهان که همراه با موسیقی و تاکید بر چهره و نگاه پر از لذت چند نفری که دوربین به آنها نزدیک می‌شود و قرار است یکی از شخصیت‌های داستان پرغصه کووید ۱۹ باشد. یا احساس همدردی با کودکی که پدر و مادرش بر اثر ابتلا به بیماری در بیمارستانی در ووهان بستری شده‌اند و او مجبور شده نزد عمو و عمه خود بماند اما پنهانی از آنها راهی ووهان شده تا پدر و مادر خود را ببیند. تمام لحظه‌ها و دیالوگ‌های این بخش، تاثربرانگیز است و به شدت احساس همدردی مخاطب را برمی‌انگیزد؛ یا احساس مسئولیت دو پزشک جوان که یکی از شانگهای و دیگری از روستای خود به جای حضور در کنار خانواده در شب سال نو چینی تصمیم می‌گیرند به ووهان بروند تا به کادر درمان کمک کنند، حتی وقتی پزشک جوان خاکستر پدر دوست پزشکش را که به دلیل درگیری در بیمارستانی در ووهان نتوانسته در مراسم تشییع و سوگواری پدرش شرکت کند، برایش می‌آورد همراهی مخاطب را برمی‌انگیزد، چرا که حادثه تلخ انسانی، مرگ و از دست دادن را شاهدیم. 

قطعا ساخت چنین سریال پر حادثه، پر لوکیشن و پر شخصیت در ایامی که چین نیز هنوز به نوعی درگیر این بیماری است، کار سخت و طاقت‌فرسایی بوده است، خصوصا که بر اساس داستان‌های واقعی ساخته شده است، نوشتن، پرداخت و ساخت چنین فیلمنامه‌ای حتما انرژی زیادی از نویسنده، کارگردان و عوامل سازنده گرفته است. اما چرا چنین اتفاقی رخ می‌دهد؟ و چرا تلویزیون ایران آن را پخش می‌کند؟ آن هم در مقطع زمانی که هنوز زمان زیادی از تفاهنامه ۲۵ ساله با چین نگذشته و هنوز واکنش‌های زیادی در جامعه ایران نسبت به این اتفاق وجود دارد و خصوصا که چین به عنوان متهم ردیف اول شیوع این بیماری، چه عمدی و چه غیرعمدی، در جهان مطرح است؟ 

پاسخ کوتاه اما بسیار عمیق است و نیازمند شناخت جامعه چین است که همه دنیا امروز مستقیم و غیرمستفیم به او وابسته‌اند. پاسخ آیا این نمی‌تواند باشد: چون چین کمونیست سال‌هاست که با تفکر «هژمونی» دست و پنجه نرم کرده و خوب می‌داند در چه زمانی چه کنش و واکنشی از خود نشان دهد تا همه چیز بر وفق مراد او پیش برود؛ احساس همذات‌پنداری مخاطب را با روایت‌های انسانی که برای همه جهان خصوصا در این مقطع زمانی قابل باور است برمی‌انگیزد، ولی این سریال زمان‌مند و مکان‌مند است. تاریخ‌ها و مکان‌های ذکر شده در سریال با بازیگرانی که غیر از شرق دور در جایی دیگری نمی‌توان شبیه آن را پیدا کرد شناسنامه و هویت چینی دارد و به این ترتیب این سریال در شرایطی که بسیاری از کشورهای دارای صنعت فیلم و سریال درگیری جدی در مواجه و کنترل بیماری دارند، آن را به عنوان اولین و شاید بهترین اثر نمایشی درباره کووید ۱۹ ثبت می‌کند و بدین ترتیب در تاریخ امروز و فردا ماندگار می‌شود و فرداها و مخاطبانی که فرداها می‌آیند چینی‌هایی را می‌بینند که درگیر یک بیماری وحشتناک شده‌اند و با آنها همراه و همدرد می‌شوند. 

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها