سینماسینما، ابوالفضل نجیب
قابل توجه کسانی که فیلم را ندیدهاند، این نوشته حاوی بخشهایی از داستان است و خطر اسپویل وجود دارد
«کیک محبوب من» میتوانست برشی ساده از زندگی در هر کجا غیر از اینجا باشد. کم و بیس شبیه فیلم «خواستگاری» که برشی ساده از زندگی در اینجا بود، اما نه تعجب و نه تاثری برانگیخت. برخلاف «کیک محبوب من» که برای آنجاییها هم تعجببرانگیز و هم تاثربرانگیز جلوه میکند آنچه فیلم را برای آنجایی ها تبدیل به یک بحران فردی اجتماعی میکند اینجایی بودن زندگی و لاجرم ایرانی بودن فیلم است.
مردی در آستانه پیرانهسری در اولین شب آشنایی با زنی پیرانهسر شب را در خانه او سپری میکند و صبح به هر دلیلی سکته میکند و میمیرد. یک ایده و پیرنگ نیم خطی که در صورت ظاهر فاقد کمترین جذابیت ممکن است. اما چه چیزی این ایده ساده را برای آنجایی ها به یک بحران و برای اینجایی ها به یک تابوشکنی تبدیل می کند. تردید ندارم در نگاه بیرونی ها آنچه فیلم را صاحب اعتبار و ارزش می کند همین فضا و اتمسفر اینجایی فیلم است. چیزی شاید شبیه بازتاب «داستان توکیو» اوزو که در نهایت روایت ساده فیلم را در نگاه جهانی به یک بحران و هشدار جهانی و اجتماعی حتی تا قلب جامعه مدرن اروپایی ارتقا داد. این ایده ساده در هر کجای دیگر جهان می توانست با شخصیت های متفاوت در قالب دو روشنفکر باز به طریقی به یک فیلم متفاوت و روشنفکرانه تبدیل شود. شاید چیزی شبیه فیلم جیرانی «آب و آتش». اما «کیک محبوب من» در کلیت ایده یک آشنایی اتفاقی است که به پایانی تلخ منتهی می شود. آنچه اما این پایان تلخ را متمایز و متفاوت می کند به زمینه ها و به همان نسبت پس زمینه های زندگی فردی و اجتماعی دو شخصیت اصلی و در پیوند با جامعه ای متفاوت و منحصر به فرد است.
منظورم محدودیت ها و محذوریت های قانونی، عرفی و اخلاقی و در نهایت شرعی است. این موانع در واقع تفاوت ها را رقم می زند.
فراموش نکنیم این ایده به ظاهر ساده در بیان و سایر اجزای نمایشی چه در روایت، دکوپاژ، فیلمبرداری، دیالوگ ها و حتی بازی ها در همسویی کامل با سادگی و اعراض از هر گونه پیچیده نمایی است. از این زاویه «کیک محبوب من» یک فیلم سهل و ممتنع است. به جهاتی شبیه آثار دوران کمال و پختگی کیارستمی که در عین سادگی و اینجایی موضوع اما به دغدغه نوعیت انسانی تبدیل می شود. از جهاتی هم یک نمونه ساختارشکنانه و به تعبیر درست تر آشنا زدایی از ذهنیت بخصوص زنانه در رابطه با یک موقعیت عادی در جامعه سنتی است. به این گونه که شخصیت های خود را از نگاه جامعه و به نوعیت و گرایشات طبیعی آدم ها معطوف می کند، بدون کمترین ملاحظه و محذوریت. نگاهی طبیعی و عادی به آدم ها که همواره زیر پوشش ملاحظات خانوادگی و اجتماعی جایی برای بروز و ظهور و حتی بیان تنهایی ندارند. در سکانس دورهمی زنانه محور و موضوع حول همین گرایشات بدیهی و طبیعی است که اما در میان گذاشتن آن برای فرزندان هم به نوعی تابو است. تلاش مهین برای تدفین فرامرز در باغچه خانه به نوعی ناظر بر تبعات اجتماعی و اخلاقی نه تنها در دایره بسته خانواده بلکه در جامعه ای است که جز در چارچوب شرع و نه الزامن عرف چنین روابطی را بر نمی تابد. از این زاویه فیلم متفاوت می شود و بالکل تلخ و تامل برانگیز و مهمتر سوال برانگیز برای نسل فرزندانی که فارغ از وضعیت متاثرکننده مادران، اما دغدغه شان به نگرانی برای مسواک زدن فرزندان معطوف می شود، اشاره ام به سکانس قطع گفتگوی مهین با دخترش در خارج کشور است که بخاطر مسواک زدن فرزندش تلفن را قطع می کند.
«کیک محبوب من» یک فیلم ساده گفتگو محور است. با لحظه ها و جرقه هایی از بیان و اشارات تصویری که علاوه بر ظرافت های تصویری که بر تنهایی دو شخصیت اصلی تاکید دارد، همزمان فرجام دو شخصیت را یادآور می شود. به عنوان مثال در اولین برخورد رودروی مهین و فرامرز روبروی آژانس که دوربین از زاویه جانبی آن ها را در قابی نشان می دهد که برای لحظه ای نور چراغ اتومبیلی در حال گذر روشنایی مقطعی ایجاد می کند و بعد از وضوحی کامل خاموش می شود. در ادامه و زمانی که هر دو عازم خانه هستند وقتی فرامرز برای خرید دارو از ماشین پیاده می شود، ابتدا شاهد نشستن قطره های باران روی شیشه جلو هستیم، چند لحظه بعد زمانی که دوربین بیرون آمدن فرامرز از داروخانه را نشان می دهد شاهد باران سیل آسیایی هستیم که با بازگشت او و نشستن پشت فرمان و گفتن «چه بارانی اولش اینجور نبود» بر تقدیر فرامرز و بعد از یک شب رویایی تاکید و به تعبیری پیش گویی می کند. در صحنه ابتدایی نور موضعی کوتاه و قطع بلادرنگ بر روی تصویر مهین و فرامرز هم به نوعی از شادکامی زودگذر این آشنایی حکایت دارد.
فیلم در کلیت روایت ساده ای دارد که برای بیان تصویری خود و با توجه به این که بیشتر زمان فیلم در فضای بسته و داخلی روایت می شود، ظرافت های تصویری چندانی خلق نمی شود. کارگردان تنها در خلق لحظه های تنهایی و روزمرگی مهین تا حدودی موفق است. از جمله شروع فیلم که با نمایی از داخل خانه ای سوت و کور و تیک تاک ساعت همراه با نسیمی آرام که پرده پنجره را به سمت داخل می کشاند و بعد از تامل و حرکت آرام دوربین به سمت اتاق خواب مهین و طرز خوابیدن او و در ادامه مکالمه تلفنی مهین با دوستش در واقع همه آنچه قرار است درباره شخصیت اول فیلم بدانیم با همین سکانس کوتاه انتقال می دهد. سکانس دورهمی زنان هم به گونه ای بسترسازی است برای انتقال حس و حال و کشش مهین برای رهایی از تنهایی و همزمان اشاره ای کلی تر به وضعیت زنان سالخورده تنها که هر کدام بنا به خلق و خوی شخصی و شخصیتی به نوعی با وضعیت ناگزیر خود کنار آمده اند.
فیلم در مسیر روایت خود نگاهی نوستالژیک و حسرت آلود به گذشته دارد. نگاهی که همه آدم های اصلی و حاشیه ای فیلم به گذشته را شامل می شود. در مقایسه با وضعیت کنونی که هیچکس نه تنها راضی نیست که برخی هم معترض وضع موجود هستند. چهار پیرمرد در رستوران هنگام صرف ناهار هر کدام تنظیم رابطه جامعه با وضع موجود را به گونه ای نمایندگی می کنند. به همین منوال فرامرز و مهین با نقب زدن به گذشته هر کدام با صراحت بیشتری بر نارضایتی از وضع موجود تاکید دارند. فرامرز بر خلاف گذشته مهین که سال های خوش و خاطره انگیزی را پشت سر گذاشته، در دو جبهه جامعه و خانواده یک شکست خورده تمام عیار است. او همان اندازه که همه طول زندگی زناشوییاش در حسرت زنی بوده که عاشقانه او را دوست داشته باشد، حتی در جامعه ای که برای دفاع از آن جنگیده تنهاست. اشاره فرامرز به رویای زنی که او را بخاطر خودش دوست داشته باشد، وجهی دیگر از مناسبات زناشویی در جامعه سنتی را یادآور می شود.
اتفاقن نمایش همین ظرافت ها و واقعیت های ساده مانع نمایش فیلم در داخل است. و جالب تر این که فیلم در جاهایی به نمایش در می آید که اساسن نه سالخوردگی و مهمتر روابط و عشق سالخوردگی نه تنها معضل و چالش نیست که تا حد زیادی حل شده و بدیهی است. در این که بخشی از جذابیت فیلم های ایرانی در نگاه آنجایی معطوف به همین چالش های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است تردید ندارم. اما فراموش نکنیم عوامل دیگری در این جذابیت ها نقش دارند. شاید سادگی روایت، و بی آلایشی و مظلومیت و معصومیت شخصیت ها سهم بیشتری ایفا می کنند. آنچه در «کیک محبوب من» برجستگی دارد، آدم هایی از جنس واقعیت حقیقی خودشان است. هر چند در بیرون ناگزیر خود را سانسور کنند. آنجایی ها این شکاف حاصل از درون و بیرون فردیت ایرانی ها را پس از سال ها خوب درک می کنند. آنچه به مظلومیت شخصیت های «کیک محبوب من» تعبیر می کنم، ناظر بر این حقیقت است که فردیت آدم ها تا آنجا که دستخوش قرار نگرفته همچنان برای آنجایی ها قابل تامل و جذاب است.

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- فروش خوب «کیک محبوب من» در اکران فرانسه
- اولین دوره جایزه آرونا واسودف و یک نامزدی دیگر برای «کیک محبوب من»
- «کیک محبوب من»، رابطهای رویایی اما تراژیک
- «کیک محبوب من»؛ کیکی که نصیب ما نشد
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- چند کلمه دربارهی فساد و فحشا و ابتذال و «کیک محبوب من»
- نگاهی به فیلم «کیک محبوب من»/ عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
- ۱۰ فیلم از سینماگران ایرانی در جشنواره آسیایی بارسلون
- با ۳ جایزه برای سینماگران ایرانی؛ برندگان جشنواره شیکاگو معرفی شدند
- ساخته مقدم و صناعیها در راه ۳ جشنواره؛ «کیک محبوب من» دو جایزه بینالمللی گرفت
- گفت و گو با لیلی فرهادپور/ من در سینما یک مشاهدهگر هستم
- درباره «کیک محبوب من»؛ در رو وا نمیکنم، نه در رو وا نمیکنم
- «ارکستر اقلیتها» رونمایی شد/ اسد امرایی: در این ترجمهها دنبال خود گمشدهمان میگردیم
- آغاز اکران عمومی «کیک محبوب من» در انگلستان و سوئد/ رونمایی از پوستر سوئدی فیلم
- از «قیام» نتفلیکس تا آثار ایرانی در جشنواره بوسان
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- معرفی پلتفرمهای هوشمند سلامت همراه اول بهعنوان اپلیکیشنهای برگزیده
- انتقاد سازندگی از گفتوگوی کمال تبریزی با ایسنا/ داوران بر اساس مصلحت رای دادند نه کیفیت
- وداع با صدای ماندگار دوبله؛ بدرقه منوچهر والیزاده به خانه ابدی/ دوبلوری بدون جایگزین
- لوئیس بونیوئل فیلمساز در تبعید و صدو بیست و پنج سالگی
- فوت یک هنرمند پیشکسوت؛ عبدالرضا فریدزاده درگذشت
- شاهپور هنوز هست
- فیلمی در نوبت عید فطر به اکران اضافه نمیشود/ اسعدیان: پیشنهاد شورای صنفی نمایش برای بلیت، بیشتر از ۱۰۰ هزار تومان بود
- از دنیای عجیب، اما نه چندان عجیب سینما/ کارگردانانی که نمیتوانند اجاره خانهشان را بدهند
- با دستور وزیر ارتباطات، پروژههای ارتباطی همراه اول در روستاهای استان قزوین افتتاح شد
- جشنواره علیه جشنواره
- جایزه تجلی اراده ملی جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- گامی دیگر در جهت حذف سینما از سبد خانوادهها/ افزایش قیمت بلیت؛ ضربه مهلک به سینمای ایران
- مدیرعامل بهمن سبز: چه کسی بلیت ۲۲۰ هزار تومانی پیر پسر را میخرد؟!
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- اعطای تندیس «سازمان سبز برتر» به همراه اول
- پنجمین دوره «طرح پژوهانه همراه» با حمایت از دانشجویان نخبه کلید خورد
- نگاهی به سریال «جانسخت»؛ منتظر غافلگیری بمانیم یا نه؟
- کنسرت نمایش «ژن زامبی» از فردا میآید/بلیت ۵ روز اول به پایان رسید
- «نبض» روی میز تدوین
- نسخه ویژه نابینایان «مادیان» با صدای رعنا آزادیور منتشر میشود
- منوچهر والیزاده درگذشت
- ۱۲ نقشی که برنده اسکار شدند اما قرار بود به بازیگران دیگری داده شوند
- آیا باید از اینفلوئنسرها ترسید؟
- با رونمایی احتمالی فیلم در جشنواره کن؛ تام کروز با «ماموریت غیرممکن» خداحافظی میکند
- باید جلوی تصمیمات پشت پرده درباره سینمای ایران گرفته شود/ چه کسی باید مشکل شرعی «قاتل و وحشی» را حل کند؟
- نشان سیف الله داد چه نسبتی با بهرام افشاری و ملیکا شریفی نیا دارد؟
- فانتزیهای سورئال و کمدیهای پیچیده از جنس سروش صحت/نگاهی به فیلم «صبحانه با زرافهها»؛
- فیلم «قاتل»؛ تولدی دوباره
- «زیبا صدایم کن»؛ ملودرامی احساسی
- آیین اختتامیه جشنواره موسیقی فجر / گزارش تصویری