سینماسینما، زهرا مشتاق؛
اجرای نمایشی که یکی از ویژگی هایش، حافظه جمعی مخاطبان راجع به آن است، کار آسانی نیست.
«رابین هود»، به خصوص برای بزرگسالانی که به تماشای نمایش می آیند، داستان تازه ای نیست. برای مثال، انیمیشن آن، بارها و بارها از تلویزیون ایران به روی آنتن رفته است. شخصیت داروغه ناتینگهام، پرنس جان، ماریان و ندیمه اش، جان کوچولو و لاک پشت و بچه خرگوش ها، در ذهن مخاطب، کاملا آشنا هستند و اتفاقا همین است، که کار را برای کارگردان این نمایش سخت تر می کند. چون در عین حرکتی همسو با ذهنیت تماشاگر، اما در عین حال، آشنایی زدایی نیز شکل می گیرد. چرا؟ چون باید این قصه دیده شود. تعریف این قصه شنیده شود. در حقیقت، چگونگی روایت است که هر اثری را منحصر به فرد می کند.
«رابین هود» ماهان حیدری نیز، برداشت و نگاه و تعریف اوست. یک آنکه، اسیر صحنه بزرگ و فراخ تالار وحدت نشده است. یعنی، فضای صحنه او را نگرفته که بگوید، حالا چون تالار وحدت است، بازیگران شناخته شده و یا حتی سلبریتی های سینما را بیاورد؛ که اگر هم چنین می کرد، حتما تضمین مضاعفی برای فروش بلیت و پر رفتن سالن و چه بسا حتی افزایش تعداد اجراها بود. اما در عوض، حدود یک سال تمام به آموزش کودکان و نوجوانان کم سن و سالی پرداخته، که با تست بازیگری، جذب نمایش شده و تعلیم دیده اند. اهمیت چنین تصمیمی، ورود نیروهای تازه نفس، پر انرژی و علاقمند به جهان نمایش است که با اتکا به توانایی های خود و از مسیر، تربیت و پرورش صحیح و روشمند جذب صحنه می شوند و این یکی از نیازهای جدی تئاتر امروز ایران است.
نکته دیگر، اجرای یک داستان شناخته شده، به شکل موزیکال است که سختی کار را بیشتر می کند. برای مثال، بیشتر آثار موزیکال، که طی همین چند ساله اخیر به روی صحنه رفته است، توسط بازیگرانی حرفه ای بوده است، که سال ها تجربه در شناسنامه کاری خود دارند. اما به صحنه بردن موزیکال رابین هود با حدود ۳۰ بازیگر تازه کار که شاید نخستین تجربه آنها باشد؛ جدا از خطر پذیر بودن آن، از قضا، نشان دهنده اعتماد به نفس، تسلط و حرفه ای بودن کارگردانی است که به تصمیم و عملکرد خود ایمان دارد و نتیجه برایش کاملا واضح و روشن است که البته تحسین برانگیز است.
چیز دیگری که در «رابین هود» به چشم می آید، طراحی صحنه و لباس است که در در عین آنکه، پیچیده و پر طمطراق نیست، اما به شدت به صحنه جان بخشیده و به پیشبرد نمایش کمک کرده است. صحنه وسیع کاخ و محل خواب پرنس جان با تاکید بر ماسکی بسیار بزرگ در نقطه طلایی صحنه و نیز طراحی ماسک بازیگران؛ برای مثال، ماسک هایی که برای شخصیت ها استفاده شده است. ماسک ها می توانست بر روی صورت باشد و چهره بازیگران را کاملا بپوشاند. اما ماسک ها، بر روی سر جا گرفته و در عین آنکه، کاملا مشخص است، هر کدام از کاراکترها، چه موجودات و یا حیواناتی هستند، در عین حال به تماشاگر فرصت داده می شود، بازیگر و حرکات صورت و به اصطلاح میمیک چهره او را به طور کامل ببیند و ارتباط نزدیک تری پیدا کند. یکی از کاربردی ترین طراحی ها، برای لباس کاراکتر مار است که آن پارچه برق برقی پر از پولک، بسیار، با شخصیت مار و القا شکل خاص حرکت او همخوانی و سازگاری دارد.
ویژگی دیگر که البته بسیار خوشحال کننده است، بازیگرانی است که نه تنها صدای تربیت شده تئاتری دارند، بلکه توانایی آواز خواندن نیز دارند. صداهایی که گاه به خوانندگی برای اپرا نزدیک می شود. حتی چند بازیگر کودکی که نقش لاک پشت و خرگوش ها را ایفا می کنند، بخشی از پیکره آواز خوانی این نمایش موزیکال است. صحنه ها، کشدار و کند نیست. دیر به دیر عوض نمی شود و ریتم کار نمی افتد و در زمانی جمع و جور، کل داستان با ده ها تغییر صحنه روایت می شود. تماشاگر را دچار ملال نمی کند. چون نه زیادی کوتاه است و نه طولانی و حوصله بر. برای کسانی هم که در هر اثر هنری، به دنبال پند و نتیجه گیری اخلاقی هستند هم خوب و مفید است؛ چون اساس افسانه یا داستان «رابین هود»، بر پایه مبارزه با ظلم، مطالبه گری و تسلیم نشدن در برابر ظالم های قلدر و زورگو و دیکتاتور است؛ و همین است که رابین هود شجاع و قهرمان را بر شیر خودشیفته ای می شوراند، که خون مردم را با مالیات های سنگین و ظلم و بی عدالتی در شیشه کرده است. رابین هود بشارت پیروزی ملت بر شیر ستمگر است.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- داستان عدالتخواهی ساکنان جنگل شروود
- نمایش موزیکال «رابین هود» ۲ / گزارش تصویری
- نگاهی به نمایش موزیکال «رابین هود»؛ وقتی صلح آواز میخواند
- شروودِ تالار وحدت؛ جایی که ماهان حیدری قهرمانان آینده را پیدا میکند
- نمایش موزیکال «رابین هود» ۱/ گزارش تصویری
- «رابین هود»؛ افسانهی شیرین مرد شریف قانون شکن!
- نرگس آبیار خدای زدن به دل ماجراست
- نمایش موزیکال «رابین هود» روی صحنه تالار وحدت
- «تابستانی که برف آمد» در سینما اندیشه بررسی میشود
- «تابستانی که برف آمد»؛ قصهای خانوادگی و عاشقانه با نشانههای هنری
- یادداشتی بر «صبحانه با زرافهها»/ باز تعریف دگرگونهی یک داستان اجتماعی محض
- «مفیستوفلس»؛ روایت ترسناک فاشیست تکثیرشده
- نمایش «هم این، هم آن»؛ در مسیر تعامل، همدلی و تفاهم متقابل
- «پیرپسر»؛ دیکتاتورهایی با مغزهای کوچک زنگزده
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- اشغال بهرام بیضایی وزمانه پس از جنگ ۱۲ روزه/به بهانه ۵ دی سالروز تولد بهرام بیضایی
- «سامی»؛ روایتی انسانی از جنگ بیپایان
- سینمای مستقل ایران را به رسمیت بشناسید
- گیشه سینما در دست کمدیها/ دو فیلم جدید اکران شدند
- اعلام بودجه فرهنگ و هنر در سال ۱۴۰۵
- مصوبهای برای حذف وزارت فرهنگ؛ مصوبه «سیاستهای صوت و تصویر فراگیر»؛ تعارض با جمهوریت
- «بابا پیکاسو»؛ در چنبره عواطف، حرمان و جداافتادگی
- «شمعی در باد»؛ جسورانهترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما





