تاریخ انتشار:1403/11/21 - 14:01 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 205812

سینماسینما، ایلیا محمدی‌نیا؛

فیلم «۱۹۶۸» در جهت منافع یا ضد آن، مساله این است

فیلم «۱۹۶۸» از نگاه کارگردانی و البته سینما فیلم قابل اعتنایی محسوب می شود و مهم ترین مساله فیلم فقدان ایده مرکزی داستان است. گویا قرار بوده فیلم در ستایش گروه های ضد اسراییلی عمل کند اما عملا تبدیل به فیلمی در ستایش نیروهای امنیتی و ضد خرابکاری اسراییل شده است.
فیلم می خواهد از چه چیزی بگوید اینکه گروه های مسلح پیش از انقلاب مخالف رژیم اسرائیل بودند؟ یا اینکه مردم مخالف حضور فوتبالیست های اسرائیلی بودند؟ یا هر چیزی که کارگردان احتمالا به آن فکر کرده بود و البته هیچ کدامشان در فیلم محقق نشد.
فیلم نشان می دهد که چگونه نیروهای امنیتی اسراییل اشراف کاملی بر پیرامون خود و شهروندان خود دارند. البته کارگردان شایدبا نشان دادن چند شعار محدود تماشاگران ضد اسراییل بعد پیروزی ایران بر آنها خواسته بگویید ما از همان قدیما ضد اسراییلی بودیم که البته آنچه در فیلم می بینیم این نیست و البته آن است که نباید.

«فریاد» راه به سیاهی و تباهی دارد

کارگردان فیلم «فریاد» کمی دیر رسید؛ احتمالا خبر ندارد دیگر کسی برای فیلم چرک و سیاه ایرانی اقبالی نشان نمی دهد.
چطور می شود این حجم از سیاهی و نکبت را یکجا جمع آورد. از منظر سینمایی می توان گفت کارگردان تا حدودی از پس قصه گویی بر آمده است اما از لحاظ مضمون فرسنگ ها با باورها و اندیشه اخلاقی و انسانی فیلم فاصله دارد.
در «فریاد» که همه قصه در آنجا و پیرامونش و آدم های محدودش می گذرد همه نماد تباهی و سیاهی هستند از کارگران مرغ داری صالح و یعقوب تا مالک آنجا که ارباب می خوانند و حتی رقیب ارباب که تلاش می کند مالکیت مرغ داری را به دست بگیرد همه و همه در انجام کارهای غیر اخلاقی و غیر انسانی از هم سبقت می گیرند. با آمدن نوجوانی به نام «هاوار»(به معنای فریاد) فضا کمی تلطیف تر می شود. اما او هم در پایان اگر چه رهایی می یابد اما خود کسی می شود مثل بقیه.
مساله ای با فضای چرک و تاریک و کثیف فیلم و لوکیشن ندارم اما اینکه از دل سیاهی با حضور هاوار باز کارگردان سیاهی بیرون بکشد غیر قابل هضم است. که هاوار پیرامون خود انسانی نمی بیند که سگ سفید تیمار شده تنها سفیدی است که از دل تاریکی به جهان آزاد می رسد. در این میان تنها پسر مجنون می ماند و بس.

«ممنوع‌الخروجی» روی اعصاب مخاطب رژه می رود

فیلم سینمایی «ممنوع‌الخروجی» به کارگردانی جلال اشکذری، یک ناامیدی مطلق است. فیلمنامه سست فیلم که در آن همه چیز بر مبنای اتفاقات غیر منطقی پیش می رود. در کنار بازیهای تصنعی و البته حرف های مهم که مفسدان اقتصادی همچون زالو به جان مردم افتاده و خونشان را می مکند، ممنوع‌الخروجی تبدیل به اثری نه اجتماعی که شبه کمدی کرده است که فقط روی اعصاب مخاطب رژه می رود.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها