سینماسینما، نوید جعفری
در ۱۶ سالگی بود که خیلی اتفاقی به واسطه پسر همسایه مان که دانشجو بود پایم به هفته فیلم های کیارستمی در دانشگاه شیراز باز شد آنهم با حضور کیارستمی بزرگ که در آن سالها شیفته سادگی فیلم هایش شده بودم.
یکی دو سال پس از آن فیلم دیدن ها، کتاب «خانه دوست کجاست» واقعه نگاری های کیومرث پوراحمد در سمت دستیار کارگردان فیلم به دستم رسید و هر بخش و صفحه اش گویی فیلمی ساخته نشده بود، روایتی ساده و صمیمی از ساخته شدن فیلمی که بزرگترین شاخصه اش سادگی بود.
آشنایی من با کیومرث پوراحمد البته پیش تر با قصه های مجید و بی بی چلچله آغاز شده بود اما آن کتاب دنیای ذهنی مرا از سینما و تصویر تغییر داد.
جمعه ها دیدن قصه های مجید بخشی از زندگی هفتگی نسل ما بود همان نسلی که قبل تر بی بی چلچله را دیده بود و بعدتر مخاطب پروپاقرص سرنخ شد.
همان نسلی که سریال قصه های مجید باعث شد هوشنگ مرادی کرمانی را بهتر بشناسد و خواننده کتابهایش شود و بعد تازه متوجه شد کیومرث پوراحمد یار کیارستمی بوده و از خاطرات او در کتابش «خانه دوست کجاست »بهتر کیارستمی و سینما را بشناسد.
پوراحمد در دوره ای سخت از کودکی ما با قصه های مجید بخشی از زندگی جمعی نسل مرا به تصویر کشید نسلی با آرزوهای بزرگ و محدودیت های بسیار.
نسلی که دلش می خواست از شرایطی که دارد بیرون برود اما دشواری های پیرامون راهش را سد می کرد.
پوراحمد در تلویزیونی ۲ کاناله که مملو از نصیحت و پند بود ، قصه های مجید را به مدد روایت صادقانه هوشنگ مرادی کرمانی بر بستری از واقعیت اما فراتر از اصول قالب تربیتی ساخت.
مجید همانند ما با دشواری های بسیاری روبرو بود اما باز تلاش می کرد، دست به خطا میزد، شکست می خورد باز مسیرش را ادامه میداد تا به مقصود برسد.
در سرنخ برای نخستین بار چهره واقعی و خانواده یک پلیس و کارآگاه ایرانی نمایان شد مجموعه ای که تکیه کلام هایش تا مدتها ورد زبان مردم کوچه و خیابان بود و باز بی بی قصه های مجید را داشت که عصاره مهربانی همه مادربزرگ های ایرانی بود.
مجلات آن روزها به ما گفت که بی بی مادر خود کارگردان کیومرث پوراحمد است، نابازیگری که مادر بودن را خوب بلد بود.
نسل ما با شب یلدا همیشه خاطرات تنهایی را مرور می کند، فیلمی که همچنان روایت تنهایی است و شاید همچنان بهترین حضور فروتن بر پرده سینما است.
آن روزها خیلی ها یادشان نبود فروتن در سرنخ بازیگر مهمان یکی از قسمت ها بود.
پور احمد در آن سالها خواهران غریب را ساخت که در سینمای غم زده آن سالها موسیقی داشت، عشق داشت و مهم تر خسرو شکیبایی داشت که ناگهان بزند زیر آواز مادر من مادر من تو یاری و یاور من …
همان خسرو شکیبایی شاد و پر انرژی که سالها بعد در اوج مریضی و درد، نقش دشوار راننده اتوبوس شب را پذیرفت.
اولین باری که کیومرث پوراحمد را دیدم و پای صحبتش نشستم دقیقا همانی بود که در فیلمها و روزنامه ها بود، رک و جدی با یک شوخ طبعی خاص که با شور و حرارت از سینما و تصویر صحبت می کند.
کیومرث پوراحمد همیشه جایی حد وسط سینمای عامه پسند و هنری ایستاده بود و تلاش می کرد از دل داستانهای کوچه و بازار فیلم و سریالی بیرون بکشد که هم مخاطب های همیشگی اش را راضی نگه دارد و هم راهی در دل منتقدان سخت گیر داشته باشد.
کیومرث پوراحمد عاشق سینما بود این را می توان در همه حرف ها و مصاحبه ها و گفتگو های به جامانده اش کاملا احساس کرد.
از روزی که کیومرث پوراحمد تصمیم گرفت خود خواسته زندگی اش را تمام کند تا امروز مطالب بسیاری از او در رسانه ها و فضای مجازی منتشر شد.
اکثر این مطالب را در این چند روز مرور کرده ام و در عین تلخی و اندوهی که در پس این یادداشت هاست، زوایای پنهانی از پوراحمد به چشم می خورد که ربطی به عزیز شدن درگذشتگان در فرهنگ ما ندارد.
خاطرات کسانی که پوراحمد در شرایط سخت به آنها کمک کرده است، در اوج ناامیدی با جمله ای یا با همدلی کوتاه دستشان را گرفته و تنهایشان نگذاشته است.
همه یادداشت ها بر این نقطه استوار است که پور احمد عاشق سینما بوده است از همان زمانی که نقد و یادداشت فیلم می نوشته تا وقتی خودش کارگردانی را آغاز کرده و ادامه داده است.
مردی که دلش برای سینما می تپد از وضعیت سینما، از اینهمه نگاه نادرست از مدیریت غلط جگرش خون است و هرجا تریبونی داشته به این همه اهمال کاری و ندانم کاری تاخته است.
پوراحمد مصداق بارز عاشقی است که هر چه دارد را به پای معشوق ریخته، خستگی ناپذیر تلاش کرده در هر دوره ای و با هر مشکلی بسازد اما سینما را رها نکند اما نمیدانیم چه بر او گذشته که از خودش دست می کشد اما از سینما نه.
و پرسش اصلی و دردناک ماجرا اینجاست که چه می شود او که میل زندگی و ساختن در او بود اینگونه به استقبال مرگ می رود.
در تمام یادداشت ها حسی از حسرت نبودن او موج میزند دقیقا شبیه آنچه پس از خواندن خانه دوست کجاست، از حس و حال ساخت آن فیلم به جا مانده است.
وقتی امروز دوباره کتاب را بخوانید حسرت ها دو چندان می شود که فیلم ها هست اما عباس کیارستمی رفته و کیومرث پوراحمد هم مرگ را به ادامه دادن ترجیح داده است.
شاید تنها نقطه روشن زندگی هنرمند همین باشد همه روزی می میرند اما هنرمند ثبت می شود که هر اثر به جامانده او بخشی از زندگی است.
همه میمیرند و آنچه می ماند تاثیر بودن آدمی است و هنرمند اوج بودن را به یادگار می گذارد.
تقدیم به خاطره کیومرث پوراحمد و تمام خاطراتی که برای ما ساخت.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- اختتامیه پاسداشت فرهنگی روز ملی سینما؛ یادبود کیومرث پوراحمد و داریوش مهرجویی برگزار شد
- مراسم بزرگداشت کیومرث پوراحمد در خانه سینما
- پیام کانون کارگردانان به مناسبت اولین سالگرد درگذشت کیومرث پور احمد
- کدام احمد؟/ نگاهی به فیلم «احمد»
- برای خاطره سینما/ روایت شیراز و جشنواره فیلم فجر
- زخم کاری بر پیکر هملت/ نگاهی به سریال «زخم کاری ۲»
- «پایان دنیا» در شیراز به صحنه رفت
- اکران آنلاین آخرین ساخته کیومرث پوراحمد
- حالا من خود مرگم!/ نگاهی به فیلم «اوپنهایمر»
- ناگریز از زندگی زیر تنها سقف امن/ نگاهی به فیلم «اجارهنشینها»
- شوکرانِ خنده در عزا/ درباره بهروز افخمی
- در جستجوی رویا/ نگاهی به فیلم «بیرویا»
- «تفریق»؛ معلق میان پرسشهای ناتمام
- کپی که برابر اصل نشد/ نگاهی به سریال «حیثیت گمشده»
- هنرنمایی پس از مرگ!
پربازدیدترین ها
- حتی نام ایران او را به گریه میانداخت/ داور زنده زنده دق کرد
- عشق و پساعشق/ چند نکته درباره فیلم سینمایی «نبات» به کارگردانی پگاه ارضی
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- به بهانه برنامه «جعبه سیاه»؛ کفن و آگهی فوت لیاقت چه کسانی است؟
آخرین ها
- به بهانه سریال «زخم کاری»/ فقط خشونت است و حرص و آز
- فوت برنده جوایز اسکار، کن و سزار؛ برتراند بلیه درگذشت
- نشان ویژه «روابطعمومی پیشگام در کاربرد هوش مصنوعی» به همراه اول اعطا شد
- «جن زدگان» ایبسن روی صحنه تئاتر شهرزاد میرود
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ مجوز ساخت سینمایی برای ۶ فیلمنامه صادر شد
- صداپیشه «مهمونی» به «۱۰۰۱» پیوست
- تنها یک فیلم کوتاه، سهم سینمای ایران در برلین؛ فیلمهای جشنواره برلین ۲۰۲۵ اعلام شد
- جوایز سینمایی لومیر اهدا شد؛ ۵ جایزه به «امیلیا پرز» رسید/ «دانه انجیر معابد» بهترین محصول مشترک اروپا شد
- به بهانه تبلیغات «کیولین» و «بنمانو» در سریال «قهوه پدری» مهران مدیری؛ جایی که برندها به قلب داستان میرسند
- هتتریک دیزنی در ۲۰۲۴/ فروش «موآنا ۲» از مرز یک میلیارد دلار گذشت
- نمایندگان جدید وزارت ارشاد در شورای صدور مجوز ساترا معرفی شدند
- «تاری» در راه لهستان
- نکوداشت خسرو سینایی برگزار شد؛ سینماگری که فردگرا و خودنما نبود
- مراسم جوایز «جوی» برگزار شد/ هاپکینز، فریمن و دیگر ستارهها در عربستان
- هوشنگ مرادی کرمانی: هیچ وقت مُهر سیاسی نخوردم و نمیخورم
- آغاز به کار نخستین نمایشگاه «اهواز پترواکس» با حضور همراه اول
- جزئیاتی درباره «۱۰۰۱ قاب»؛ قصه شهرزاد و هزار و یک شب در جشنواره برلین
- ویژگیهای تفکری که سینما را از بنبست و سکون نجات داد
- «خائن کشی» آنلاین میشود
- مستند «در میان امواج» و روایتی زنانه از جنوب ایران
- جوآن پلورایت درگذشت
- معرفی داوران دو بخش چهل و سومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر
- شهرام میراب اقدم درگذشت
- «عزیز»؛ عاشقانهای با طعم آلزایمر/ مجید توکلی: شورای پروانه ساخت منحل شود
- انجمن منتقدان آثار چهل و سومین جشنواره فیلم فجر را داوری میکند
- یک برنده اسکار، رئیس هیات داورانِ جشنواره فیلم کوتاه عباس کیارستمی شد
- انتشار فراخوان نخستین جشنواره نمای باران
- صیدِ کارگردان بزرگ
- ماجرای برخورد کیمیایی با کاپولا و انتقاد کیمیایی از ساخت ادامه پدرخوانده توسط کاپولا
- اختصاصی سینماسینما/ تازهترین فیلم کارگردان افغانی تبار در مسابقهی جشنواره برلین