سینماسینما، حسین گیتی
ذبیحالله رحمانی در مرحلهی اول دوستدار هنر و بویژه سینماست. سینما دیدن و سینما خواندن را از خیلی دورتر آغاز کرد. و تداوم بخشید. با تاسیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی با ارائه مدارک سینمایی عضو آن شد و در چند دوره بازرس، انجمن شد.
علاقهمندی ایشان به حدی است که در تمام افت و خیزهای انجمن همکاری داشت و به عدم تعطیلی آن همت کرد.
نوشتهها و مقالات او در فضای مجازی و برخی در فضای کاغذی درباره سینما چاپ و منتشر شد. اما او دلیل وارد شدنش به این عرصه را ساخت فیلم دانست که علاوه بر نقد، فیلمسازی را تجربه کند و تجربه کرد و چند فیلم ساخت.
فیلمهای رحمانی به سینمای معمولی و متعارف تعلق ندارد. بلکه نوعی سینماست که ویژه است. به گرامر سینما اهمیت چندانی نمیدهد. در فیلمهای او موسیقی بارز نیست. دیالوگ و تدوین حرف اصلی را میزنند، فیلمهای او داستان متعارف ندارند. باید خودمان برایشان داستان بسازیم! چند عنصر از زندگی را به مثابه اشیاء گویا در فیلمش به کار میبرد، عنصر اصلی موبایل و اسب است.
اسب چون زنجیره ای در فیلمها جریان دارد. زنان، کاراکترهای اصلی فیلمهای اوست. این زنان به طبقه متوسط رو به پایین تعلق دارند. این زنان دغدغه و درد اجتماعی حاد ندارند.
به باور من او میتواند فیلمسازی شاخص با ویژگیهای سینمایی خود باشد و تلاش کند به سینمایش ابعادی از ایده و گستردگی دهد.
نگاهی به فیلم بهانه سکوت
سینما مثل هر پدیدهی هنری دارای اصولی است. بسیاری از فیلمسازان در این پدیده دخالت کردهاند. بهانهی سکوت کار ذبیح الله رحمانی از آن گونه فیلم هایی است که گرامر کلاسیک روایت سینمایی را بسیار ناچیز رعایت کرده است. «بهانه سکوت» با اسم ویژه اش میکوشد از چهارچوب تعیین شده داستان پردازی دور شود. اصلاً داستان ندارد. زیرا داستان دارای شروع، میان و پایان است. شروع و میان و حتی پایانش شباهتی به روایت شناخته شده ندارد. آنچه فیلم را سر پا نگاه میدارد، تدوین و دیالوگ است. اتفاقاً اثر کاربردی دیالوگ دو چیز است، افشای کاراکترها و بردن داستان به جلو که در این جا افشاگر آدمها که عمدتاً زن هستند. فیلم دو منزل اصلی دارد. حرکت تاکسی در سطح شهر و مکثهای راننده تاکسی با مات زدگی به جایی مینگرد. تنوع کاراکترها خوب است عدم نشان دادن و گاهی نشان دادن راننده به رمز فیلم کمک میکند. مرد، رویاهای دیگری دارد و زن در برخی از مراحل زندگی با او هماهنگ است کودک، نوعی چسبندگی آنهاست. پرداختن به راننده، همسرش و پسرش، بسیار عالی است. زنها در مراحل ورود به فیلم، قرینهای و یا چند قرینه عمل میکنند. جالب اینکه یکی از زنها، همسر راننده است.
پنداری ما نمیدانیم راننده چه میخواهد، معلوم نیست. گاهی، هنگامه ای که همسر و کودک است ظاهراً سر مست است، در تنهایی افسرده! این تناقص روحی او برایمان روشن نمیشود از تکنیک سینما بویژه اتومبیل در حال حرکت و قرار دادن دوربینی روی کاپوت یا کنار راننده و تحرک اتومبیل کسالتی که ممکن است عارض شود از بین میرود.
دو نماد اصلی دارد یا اینکه من فکر میکنم، اسب که زن دوست دارد اسب سفید و سیاه داشته باشد یعنی از ماهیت شهری خارج شود.
و دیگر خانه حیاط دار که همسر و فرزند درخواست دارند. پس خارج از درون راننده آن دو نفر نزد یکی با تفکر راننده ندارند. ارتباط زنانه، زن ها، با موبایل است، مادری نگران دخترش، زن حامله، و زنانی که به نظر میرسد کاری ندارند. اما دیالوگشان میگویند آنها مشغله دارند.
اما نمیدانند! فیلم متحرک و پیش رونده در چارچوب مسیر آدمها نیست. اما، از نظر مشکلات آبستن، پیگیریها دردها و حرفهای معمولی؛ نوعی پدیدههای هندسی چند ضلعی نامتعارف را مینمایاند.
نمی توانم بگویم «بهانه سکوت» فیلم تجربی است، چون عناصر سینمایی بویژه تدوین بسیار قوی که فیلم را تجات داده با تدوین آثار تجربی تفاوت ماهوی دارد. صدا در فیلم شاخص است موزیک ندارد. تیتراژ بر بک گراند رنگ سیاه با واژگان سفید جالب است. در واقع زنها و راننده، نمونه اقشار جامعه هستند که به طبقه متوسط هم تعلق ندارند و زیر آن طبقه هستند.
رحمانی فیلمی متمایز از جریان فیلمسازی ساخته که نامتعارف و با سینمایی با کارگرد دستوری متعارف، منافات دارد.
نگاهی به زنها فریاد میزنند
با شلوغی و حرفهای در هم و بر هم در تیتراژ، متوجه میشویم که ظاهر و باطن این روایت ناشی از اظهارات و عملکرد تعدادی زن است. با یک کات، زنی در فضای باز فریاد میزند. و کم کم وارد اتاقهای تو در تو میشویم که زنها با موبایل با هم حرف میزنند. فیلم داستان ندارد به مفهومی که هم در سینما و در ادبیات است. یعنی دارای اول، میان و آخر نیست. نتیجه گیری هم ندارد. پایان به مفهوم سینمایی هم در آخرش نیست. اما سرشار از بیان روحیات و احوال چند زن است که عمدتاً از طبقه متوسط و کمی پایینتر از آن است. درد به مفهوم واقعی اجتماعی ندارند. ما از طریق دیالوگ به احوال آنها پی میبریم. تدوین و دیالوگ اصل این فیلم است. هر چند کاتهای پیشبرنده در برخی از روایت، کمی طولانی است اما بازی و حرکات زنها که عمدتاً سرگردان است، متوجه میشویم که این زنها چه مشکلاتی دارند. زن میگوید «پیشنهاد از طرف خودش بود» متوجه میشویم که با کمی غیظ با صاحب خانه گفت و گو دارد تاکید زن بر مجرد بودن است شاید نوعی عقده گشایی است. بازی ایشان یکی از شمایلهای زنها فریاد میزنند است.
نشانه حرکت شناسی در فیلم است. در برخی از صحنهها صحبت کردنها با اشیاء است مثلاً با قاب مثلاً با نقاشی در حال اتمام زنها در روایت از زاویههای دانش خود زندگی میکنند. هیچ کدام دغدغه جامعه ای که در آن زندگی میکنند ندارند، مثلاً گفت گو با قاب، گفت و گو با خدا، شک در مردن، فلسفه حیات برای آنها لحظه هایی است که در آن حضور دارند. میزانسنها که با نورپردازی، حرکت دوربین و کتابهای مرتبی که چیده شده، با لم دادن و کتاب خواندن در اوج بی حوصله گی، بما میگوید که این زن نمیخواهد دانش برای تداوم زندگی را در کتابها بیاید. کادرهایی که زن کنار کتابهای زیبا نشسته، این را میگوید که میتواند زندگی را بدور از جنجالهای دیگر سامان داد. موزیک سوار بر تصویر نیست بلکه با تصاویر همراهی میکند و این بسیار خوب است. وقتی از کتاب یادداشت برداری میشود یعنی کتاب به یک شیء گویا بدل میشود.
صحبتهای زنها درباره همه چیز بی خاصیت و با خاصیت است، البته درباره مرگ هم حرف میزنند که جنبه فلسفی ندارد.
اصلاً فیلم درباره فلسفه زندگی بحثی ندارد. زنها فریاد میزنند سینمای متعارف نیست، تجربی نیست، نمیدانم فقط، میدانم نوعی برداشت جدید از سینماست. زن ارگ میزند، منبع موزیک موضعی میشود. سه زن در سه جا تنها هستند، آنها پنداری بیرون نمیروند در خانه اند از این اتاق به آن اتاق در حرکتند.
ذبیح الله رحمانی با بهره گیری از عناصر سینمایی، میزانسن، گفت و گو و حرکات دوربینی فیلمی میسازد که در برخی از صحنهها به دلیل طولانی بودن سکانس کمی کسالت تولید میکند. البته شاید ابراز کنم که فیلم رحمانی یک فیلم از سینمای ناب است، حالا باید بگردیم سینمای ناب را شناسایی کنیم. قرینه سازی در این فیلم هم خوب با فریاد یک زن شروع و با فریادش در انتها پایان مییابد.
باید بگویم اسب در این فیلم هم میتواند نماد حرکت به جلو و نجیب بودن آدمها باشد.
نگاهی به اپرای دنیا
پلانی از جنگل زیبا و البته در هم تنیده شده قابل رویت در زوایا است. مردی با کیفاش ظاهر میشود. از کنار آب میگذرد و موتور آبی ها آب پخش میکنند و صدا در این جا بسیار مطلوب است. هنوز او را نمی شناسیم در کوچه در لانگ شات او را با مردی میبینیم که متوجه میشویم که او خیلی مهم است و اگر او نباشد، کار پیش نمی رود. تا اینکه در خانه او را با زنش میبینیم و از این جا ظاهراً فیلمساز میکوشد ما را با این زن و شوهر آشنا کند. گریم زن و مرد کمی ناشیانه است. این ها منتظر دخترشان هستند. حرفهای معمولی دنبال میشود. میتوان تا اینجا فیلم را با یک شروع، نشانه کرد. دخترشان دیر میآید، اصلاً نمی آید. متلاطم میشوند دوباره با سواری و دوربینی روی کاپوت ماشین، دوباره گردش در شهر و جستجو دلواپس که برای دخترشان در خیابان دوست دخترشان اطلاعاتی میدهد که مادر قانع نمی شود. آنچه در این جستجو میگذرد جستجو مادی نیست بلکه کلامی است. برای یافتن دختر نشانه چمدان یکی از اشیاء آن است، کات میشود به دختر جوانی که از بالکن به محوطه مینگرد. نمی دانم شاید باید تصور کنیم که این همان دختر گمشده است، اطلاعات ما کم است یعنی فیلمساز قطره ای اطلاع میدهد. چند بار دختر در فواصل فیلم در بالکن ما را مینگرد. ساحل دریا و دوباره اسب، که زن سوارش است. این جا هم فیلمساز از اسب و حضورش بهره میبرد. مکالمه
کم کم مخاطب با یک فاجعه درگیر میشود که دختر در میدان شهر گم شده!
سواری، موبایل و کادرهای دو نفره از عناصر فیلم است.
کودکی گل فروش، گل میفروشد.
می گوید که هنوز کودک کار است، اما کودک گل فروش سر و وضع جالبی دارد، ژنده پوش نیست!
فیلم از آرامش خانه و گفت و گو زن و مرد آغاز و به طغیان و شتاب در اواخر فیلم بدل میشود که فهمیدیم دختر هست اما، گم شده.
گمشدن دختر را میتوان بار سیاسی داد. از نا آرامی جامعه باید نشان او را گرفت. دختر جوان، است!! و این حرکتی را که در جامعه بوده، بروز میدهد!
این فرایند با گنگ گویی و لکنت فیلمساز توام میشود.
تماشاگری که این زندگی را تجربه کرده متوجه روایت میشود. فیلم اپرای دنیا بارقه هایی از تفکر اجتماعی دارد که در لفافه بیان شده اما سینماست، سینمایی به یک نوع دیگر که پنداری مخصوص رحمانی است. در عرصه تحلیل و فیلم شناسی میتوان هر سه فیلم بهانه سکوت، زن ها فریاد میزنند و اپرای دنیا پدیده ای سه گانه شناسی تریلوژی نامید که زن ها در آن محوریت دارند و هر سه فیلم نیز از زنها میگویند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- اهمیت کپی رایت فیلمهای خارجی؛ طغیان تهیهکنندگان علیه پخش آگهی در پلتفرمهای نمایش خانگی
- راجر پرَت درگذشت
- فوت بازیگر کهنه کار سینما و تئاتر مکزیک/ امیلیو اچواریا درگذشت
- «پسر انسان» نقد و بررسی شد؛ شخصیتهایی که از آگاهشدن دیگران از گذشتهشان، هراس دارند
- تفاهمنامهای برای پیشگیری از تخلفات در سینما
- «بایکوت» ایرانی در راه بلغارستان
- کدام فیلمها برای جشنواره کن ۲۰۲۵ شانس دارند؟
- مراسم رونمایی فیلم سینمایی برکه خاموش / گزارش تصویری
- جزئیاتی از ارقام قراردادهای یک سریال منتشر شد؛ پولپاشی VODها/ با این روند سینما ورشکسته میشود
- هشدار انجمن تهیه کنندگان مستقل سینما؛ نقش فروشی در سینمای ایران غیرقانونی است
- پنج جایزه برای «انتقام تیرهروزان» از جشنواره فیلیپینی
- آغاز دور جدید حراج شمارههای رند همراه اول
- فیلم کوتاه «پیاده»؛ ایکاش وطن جای بهتری برای ماندن بود
- میزبانی جشنواره تئاتر فجر از ۳ نمایش هنرمندان دارای معلولیت
- اکران آنلاین «قیف» از سهشنبه
- اولین اجرای «مزین السلطنه» تقدیم خبرنگاران میشود/ «ژن زامبی» در راه تماشاخانه هما
- معرفی برندگان گلدن گلوب ۲۰۲۵؛ پیشتازی «امیلیا پرز» با ۴ جایزه/ بردی کوربت بهترین کارگردان شد
- وقتی از سینمای حرفه ای و اصیل حرف می زنیم
- روزنامه فرهیختگان : فیلم پروین تبدیل به یک بیوگرافی متوسط شده
- عمارت روبرو برگزار میکند؛ سومین دوره «چشم در چشم» با رخشان بنیاعتماد
- ۲ فیلم جدید روی پرده سینماها میرود
- نگاهی به «هفتاد سی»؛ شروع امیدوارکننده بهرام افشاری
- در یک نشست فوقالعاده مطرح شد؛ دغدغههای تهیهکنندگان سینمای ایران چیست؟
- نمایش سه فیلم ایرانی در جشنواره هندی
- برگزاری هفتمین کنفرانس سنجش و ایمنی پرتوهای یونساز و غیریونساز با مشارکت همراه اول
- فیلم رسولاف میان بهترین فیلمهای غیرانگلیسی/ اعلام برندگان انجمن ملی منتقدان فیلم آمریکا
- در جشنواره فیلم گوتبورگ سوئد؛ ژولی دلپی جایزه یک عمر دستاورد هنری میگیرد
- نشست رسانهای جشنواره بینالمللی تئاتر فجر؛ دبیر جشنواره: به حواشی توجهی ندارم/ مشارکت ۲۸۱ هنرمند در جشنواره چهل و سوم
- انتقاد از سانسهای محدود فیلمهای غیرکمدی؛ کدام فیلمهای کمدی و جدی در هفته گذشته پرفروش بودند؟
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ اعلام آثار مسابقه کوتاه داستانی