تاریخ انتشار:1399/11/20 - 21:12 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 150376

سینماسینما، معین محب علیان 

فرد و فردانیت در سایه بازدید از نمایشگاه عکس انفرادی رضا کیانیان با نام «او می رود دامن کشان» در گالری اعتماد.

رویداد آن چیز نیست که اتفاق می افتد، پدیده ای است که روایت می‌شود.  آلن فلدمن

همانطور که می دانیم عکس لحظه را ثبت می کند و روایت مجموعه ای از زمان های پیوسته و گسسته است که ماحصل تامل در عکس است، چه در فرم چه مفهوم. چالش های زیادی در عکاسی و مقوله درک میان عکاسان، درام نویسان و گاهی نورپردازان وجود دارد که هریک با استناد به ابزار خود این مفهوم یعنی درک را کم رنگ و پررنگ می کنند اما به راستی ادراک در عکاسی اتفاق می افتد؟ بنده هم با سوزان سانتاگ موافقم که رسالت عکس، دعوت به دنیای فانتزی و گمان است. کیانیان دراین مجموعه دعوت آشکاری می کند به تماشای جستجو، فاصله و تنهایی. مفاهیمی عمیقا انتزاعی که هرچند نمودهای بیرونی اشان می تواند ساده باشد. مثلا فاصله ناظر تا ساحل و موج هایی که تلاش می کنند به وصال ناظر برسند. چنین پدیده های طبیعی به عنوان واقعیت گویی هرگز در جهان اتفاق نمی افتند، آنها همگی ثابت هستند دریا موجی به خود ندیده، ماه و خورشید برای نخستین بار، جایگاهشان را در آسمان یافته اند و انسان برای نخستین بار پا به هستی گذاشته است. اینها همه هیچ می نمایند یا دست کم تکراری و خسته کننده. حال در دنیای فیزیک، زمان را به معادله سرعت و مکان اضافه می کنیم چه می شود؟ معنا و واقعیت جدیدی تکثیر می شود. روایت و حرکت شکل می گیرد. از منظر تئاتریکالیته هرگونه عنصر اجرایی هنگامی که به مرحله جلوه گری در می آید تبدیل به امر تئاترال می شو لذا پرفورمنس دامن کشان، متنی دارد که از عناصر دراماتیک برخوردار است. ارتباطی که این عکس ها را با حرفه بازیگری صاحبان عکس و دنیای سینما و تئاتر رقم می زند به نحوی شکافی است میان چارچوب واقعیت که همیشه نوری از میان آن قابل رویت است همچون سوژه ای که می خواهد فکر کند، در واقع عکس در این مقام، بازسازی های قبلی ذهن نیست بلکه صفحه سفید کاغذی است که سربرگی نمادین دارد و از بیننده می خواهد تصویر ذهنی خودش را کنار این صفحه سفید اضافه کند انگار این نمایشگاه عکس حکم فیلم نوآری را دارد که با ترکیب شدن با ژانر انسان شناسی به فیلمی رئال یا مستندگونه تبدیل می شود. قصه این فیلم هرگز مرزی برای روایت برای بیننده فراهم نمی کند مگر آنکه بیننده یک روایت خیالی از خود و آن عکس ها را داشته باشد یعنی بتواند خودش را در قصه و روایت سهیم کند، درغیراینصورت با یک سری اشکال نامفهوم روبرو می شود و در بهترین حالت هنگامی که هیچ ارتباطی با آنها برقرار نمی کند می گوید هنر کانسپچوال یا مفهومی جالبی بود در حالیکه او به مرحله بینایی نرسیده است چرا که مرز سادگی و پیچیدگی برایش واژگون تعریف شده است. در آثار کیانیان همه چیز اما شفاف است. بیشتر شفاف و کمتر ساده. بیشتر عمیق و کمتر خطی. تماشایشان انسان را به خود آگاه می رساند یعنی بیرون فضایی بوده که انسان را به خود پیوند بزند فضایی از بودن یا نبودن. اگر نام دومی برای این نمایشگاه انتخاب شود به گمانم این عنوان شایسته است. «همه عکاس ها نمایشنامه هملت را خوانده اند» از گالری بیرون آمدیم، حالمان خیلی خوب بود.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها