تاریخ انتشار:1397/03/05 - 18:19 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 87929

سینماسینما، علی نعیمی:

«رفتن» ساخته برادران محمودی در ادامه روندی است که با ساخت «چند متر مکعب عشق» در سینما آغاز کردند؛ فیلمی در ستایش عشق با فرجامی که ریشه در مهاجرت دارد.

نوید محمودی که در بیشتر آثار مشترک با برادرش در مقام تهیه‌کننده است، این‌بار به‌عنوان کارگردان فیلمی را روایت می‌کند که برخلاف ساخته قبلی‌، ماندن در غربت شرط بقا نیست و این رفتن است که می‌تواند قهرمان اصلی قصه، یعنی نبی، را به سعادت برساند. از این منظر «رفتن» را باید نسخه تکامل‌یافته «چند متر مکعب عشق» دانست که انسان فارغ از هر نژاد و رنگ و پوستی تنها تلاش می‌کند که شأن جایگاه و فرهنگ خودش را حفظ کند و در این تکاپو تنها رفتن است که معنی بقا می‌دهد.

شروع فیلم با اضطرابی که در چهره تک تک مهاجران افغان برای عبور از مرز است، یک هشدار جدی است به مردمان سرزمین‌هایی که بنا به جبر جغرافیا و اتفاقات تلخ ناشی از جهل و جنگ و تکفیر پذیرای مهاجران کشورهای دیگر هستند. آن‌ها از افرادی پذیرایی می‌کنند که همچون از گور برخاسته‌هایی در تلاش برای یافتن کورسوی امیدی هستند که انسانیت نقطه نهایی آن است. فیلم‌ساز از همان ابتدا تکلیفش را با مخاطب روشن می‌کند که قرار نیست با این همه اضطراب در چهره و خطرات احتمالی عبور غیرقانونی از مرز با جهان متفاوتی روبه‌رو باشیم که ساحل امن و آرامش مهاجران است. فیلم درواقع می‌خواهد در پس‌زمینه قصه روانش این هشدار را بدهد که لزوما رفتن نمی‌تواند همه چیز باشد. تردیدهای شخصیت نبی در مواجهه با نامزدش و خواست او برای عبور از مرز ایران و رسیدن به دروازه اروپا خود موید این موضوع است که رفتن همچون یک معادله چندمجهولی لاینحل تا همیشه حس بدگمانی و تردید را درون فرد زنده نگه می‌دارد. فیلم برای این مضمون هم مثالی می‌زند. در سکانسی که نبی متوجه می‌شود برای گذر از مرز ایران به سمت ترکیه مجبور است همانند زمانی که از افغانستان به ایران آمده است، در صندوق عقب ماشین بخوابد و همسرش کنار دست راننده بنشیند، تمام آرزوها و خیالات خوشی که از مهاجرت به اروپا در ذهن خود ساخته بود، در همان لحظه نخست سفر روی سرش آوار می‌شود تا باور کند سیلی مهاجرت غیرقانونی حتی اگر به اجبار جنگ و خون‌ریزی باشد، سرگیجه‌آورتر از چیزی است که فکر می‌کرده است.

جهان‌بینی برادران محمودی از آرمان‌شهری همچون تهران نیز دچار تغییر شده است. اگر آن‌ها در «چند متر مکعب عشق» از تهران به‌عنوان شهری برای زندگی یاد می‌کنند که حتی حاضرند به هر قیمتی در آن باقی بمانند، این‌بار تبعه افغان که در تهران زندگی می‌کنند، قرار است قید همه چیز را بزنند و از تهران بروند. دیگر این‌جا قرار نیست همه چیز بر وفق مراد باشد و حتی افرادی که در تهران زندگی می‌کنند، هم‌دل و همراه مهاجران نیستند. «رفتن» نگاه شخصی‌تری به زندگی افغان‌ها دارد و قرار است آن‌قدر به آن‌ها نزدیک شود که وقتی خبر کشته شدن برادر یکی از اهالی حاضر در ساختمان نیمه‌کاره به گوشش می‌رسد، این بغض و بهت و حیرت در چهره تمام افغان‌ها که در ساختمان کارگری می‌کنند، به‌وضوح مشخص است و از این زاویه نگاه فیلم‌ساز توام با هم‌دلی و همراهی با شخصیت‌هایی است که خلق کرده است.

شخصیت‌پردازی در «رفتن» دارای لکنت است. دو شخصیت اصلی قصه یعنی فرشته و نبی برای مخاطب غریبه هستند و پیشینه مشخصی ندارند. آن‌ها حتی انگیزه‌های رفتن به ترکیه و اروپا را مطرح نمی‌کنند و معلوم نیست بی‌جهت و با چه هدفی قرار است این خطر را به جان بخرند و از مرز عبور کنند. فیلم البته در جایی به قتلی اشاره می‌کند که باز هم معلوم نیست قاتل همان نبی باشد و از این منظر باز هم مخاطب در چهارراه حدسیات خود در تکاپو است. فیلم به غیر از صحنه عزاداری برای از دست رفتن یکی از شهروندان افغان که به چهره افراد نزدیک می‌شود، در هیچ کجای فیلم به شخصیت‌های درون قصه نزدیک نمی‌شود. ایرانی‌هایی که شغلشان رد کردن مسافر غیرقانونی است نیز در حد تیپ باقی می‌مانند و با این‌که بهرنگ علوی در نقش دلال قاچاق انسان تلاش  می‌کند در جایی از قصه همراه و هم‌دل نبی باشد، اما باز هم این شخصیت تیپیکال از پوسته خود خارج نمی‌شود.

شخصیت فرشته در قصه از یک خانواده‌ای می‌آید که اهل افغانستان هستند و در تهران خانه و زندگی و هویتی دارند و در راه مهاجرت که به خواست نامزدش نبی است، از خانه فرار می‌کند. ماجراهای قصه در طول یک روز اتفاق می‌افتد، اما زمان‌بندی فیلم با این ترفند که خانواده دختر در پایان قصه هیچ بویی از فرار دخترشان نمی‌برند، اغراق‌آمیز به نظر می‌رسد.

«رفتن» فیلم خوش‌ریتم و قابل اتکایی برای سازندگانش است و نشان می‌دهد فیلم‌سازی برادران محمودی که خود از مهاجران افغان به ایران هستند، نه‌تنها یک هنر، که یک دغدغه است که قرار است با هر ساخته خود حرف مهمی را بزنند. فیلم در قواره خود خوش نشسته است و به نظر می‌رسد نگاه فیلم‌ساز به مهاجرت با علامت سوال‌های جدی‌ای روبه‌روست که تا سینما سینماست و ابزار آن می‌تواند به بیان واقعیات جامعه کمک کند، باید منتظر آثار دیگری از این دو برادر فیلم‌ساز با رویکرد توجه به مسئله مهاجرت باشیم.

ماهنامه هنر و تجربه

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها