تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۱۱/۱۳ - ۱۱:۱۰ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 129835

سینماسینما، ایلیا محمدی‌نیا

«سه کام حبس» تراوشات ذهنی یک کارگردان عصبانیست

فیلم «سه کام حبس» تلاش کارگردانی است که در دل قصه های آدم های کلان شهر تهران چیزی جز تباهی و سیاهی و مرگ و جنایت نمی بیند. در فیلم هیچ آدم شریفی به جز سوپر وایزر بیمارستان و البته مامور راهنمایی و رانندگی که به وظیفه قانونی اش عمل می کند و کارگردان چاره ای جز نشان دادن سلامت کاری اش نداشته و پیرمرد لوله بازکن وجود ندارد. همه در طول فیلم در حال دزدی و جنایت هستند. سامان سالور از شرایط پیرامونی اش عصبانی است آنقدر که در بیان حقیقتی که در زیر پوسته شهر جاری است راهی جز فریادهایی از سر استیصال نمی یابد و همین امر باعث شده تلخی های فیلم بیشتر از آنکه تامل برانگیز باشند آزاردهنده جلوه کنند. سالور اما فراموش کرده است که به عنوان یک هنرمند موظف است با بیانی هنرمندانه معضلات و مصایب را بازنمایی کند.
مشکل عمده فیلم سه کام حبس اما ناشی از فیلمنامه ای است که آنقدر جان ندارد که مخاطبش را تا انتها با خود همراه سازد . شخصیت مجتبی با بازی محسن تنابنده و نسیم با نقش آفرینی پری ناز ایزد یار به عنوان کاراکتر های اصلی فیلم که همه داستان حول محور آنها روایت می شوند آنقدر گنگ و کم اثرمعرفی می شوند که تماشاگر در طول فیلم مجالی برای همراهی و همذات پنداری با آنها را نمی یابد.
آنچه که داستان فیلم را به پیش می برد توالی اتفاقات و تلخی های فیلم است .

فیلم «قصیده گاو سفید» ایده ای که کامل نمی شود

آخرین ساخته بهتاش صناعی ها داستانی جذاب از هم نشینی قاضی و همسر مقتول را به تصویر می کشد نیمه ابتدایی فیلم با استفاده از همین عامل محرکه قدرتمند در پیشبرد و همراهی تمام و کمال تماشاگر با داستان در کنار ریتم مناسب اتفاقات و بازی های خوب بازیگران و البته معرفی به اندازه شخصیت های اصلی آن نوید یک اثر دلنشین را به مخاطب می دهد. اما نیمه دوم فیلم از جایی که شخصیت قاضی (با بازی علیرضا ثانی فر) وارد زندگی زن جوان شوهر مرده می شود عملا ریتم مناسب خود را از دست می دهد. در نیمه دوم فیلم داستانک ها آنقدر جان ندارند که مخاطب را با خود همراه سازند به همین جهت تماشاگر خیلی زود احساس یکنواختی و خستگی می کند. در واقع کفه سنگین سیر اتفاقات در نیمه نخست فیلم در قیاس با نیمه دوم فیلم باعث عدم توازن فیلم شده است. و همین چشم اسفدیار فیلم است.
به نظر می رسد قصاص اشتباه در کنار قاضی نادم و سرخورده از حکمی که خسارتش جبران ناپذیر است و زنی که در میان یک بحران سخت دامنی از آرامش را جست و جو می کند آنقدر پتانسیل داشته باشد که توقع تماشاگررا که با اثری دلپذیر تر مواجه باشد بالا ببردچیزی که فیلم «قصیده گاو سفید» فاقد آن است.
بازی خوب مریم مقدم و علی رضا ثانی فر در فیلم از نکات ارزشمند آن است.

فیلم «عامه پسند» بیرقی سه گانه اش را کامل می کند
فیلم «عامه پسند» به کارگردانی سهیل بیرقی ادامه منطقی نگرشی است که در دو فیلم دیگر بیرقی«من» و «عرق سرد» با محوریت زنان در جامعه ایرانی دیده بودیم. در عامه پسند بیرقی زندگی فهیمه زنی ۵۷ ساله را روایت می کند که پس جدایی از همسرش تلاش دارد به تمام آنچه که در سالهای خانه داری از آن محروم بود دست یابد. همین امر بهانه ای می شود تا کارگردان چالش های پیش روی فهیمه را با جهان پیرامونی اش که بیشترشان را مردان تشکیل می دهند به تصویر بکشد. جهانی که اگر زنی مثل افسانه در آن راه می یابد و موفق عمل می کند به جهت شناختش از مردم جامعه است تا توانمندی شخصی او. چیزی که فهیمه از آن بی بهره است.
فیلم مقدمه ای طولانی تا ورود به قصه اصلی فیلم دارد همین امر باعث می شود تماشاگر بخش عمده ای از تصاویر ابتدایی فیلم را از دست بدهد تصاویری که به نظرچندان کمکی به شناخت از کاراکتر اصلی فیلم نمی کنند.
عامه پسند می تواند با تدوینی مجدد به ویژه در بخش های ابتدایی فیلم سروشکل بهتری را در روایت پیدا کند.
مهم ترین اتفاق فیلم بی گمان بازی درخشان هوتن شکیبا در نقشی است که در سینمای ایران همیشه به مسخرگی ختم می شد. میلاد با بازی این بازیگر به حتم نقطه عطفی در ایفای این دست از نقشها در سینمای ایران محسوب می شود.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها