سینماسینما، فریبا اشوئی
نمور یک درامای معمایی خانوادگیِ شخصیت محور است. شخصیت اصلی درام، دلارام است که قصه حول محور زندگی او و بیماریاش میچرخد. ضدقهرمان داستان هم داود، برادر بزرگتر اوست که با سرپوش گذاشتن بر حقایق و گذشته، در حقیقت کاراکتری سیاه و سفید از خودش میسازد و در پایان ماجرا هم با چرخشی شتابزده به قهرمان قصه بدل میشود. چند شخصیت تاثیرگذار دیگر هم در این روایت در کنار شخصیتهای اصلی مطرحاند که قرار است به جریان درام سمت و سو بدهند اما هیچ کدامشان موفق نیستند. شاید بتوان گفت تنها شخصیتهای بدون نقص این درام، خانم دکتر و پدر فراری باشند که هر کدام با مشکلات پیش آمده، کنار آمده و زندگی درست و معقولی را برای خود رقم زدهاند. اما نکته قابل تامل در پردازش شخصیتهای درام، استحاله شتابزده آنها در یک سوم پایانی فیلم است که در یک هوای بارانی(شستن زنگارها)رقم میخورد و در ادامه هم با یک اتفاق مبارک به نقطه پایانی میرسد.
زبان داستانِ نمور، زبانی الکن است. اشاراتی شده، اما فرآیند دراماتیزهِ عناصر اصلی داستان کامل و کافی نیست. به همین دلیل فیلمساز، قادر نیست از دل این اشارات، فضای دراماتیک و موثری برای مخاطبش فراهم سازد. ریتم داستان کند و اطلاعات قطره چکانی و غیر مفید هستند. همان خرده اطلاعاتی هم که موجود است به سختی با مخاطب به اشتراک گذاشته میشوند. ضبط و ربط آدمهای قصه و اکتهایشان در مقابل هم، توجیه معقولی ندارد. کُدهای مهم داستان به دیالوگ ها شیفت داده شدهاند و مخاطب هیچ فلاش بکِ تصویری موثری که بتواند اطلاعاتی از گذشته را با او به اشتراک بگذارد، دریافت نمیکند. علت حضور دانیال، برادر کوچکتر سالها در کنار دلارام؛ نوع رابطه خانم دکتر و داود و دلیل دوری و نزدیکی آنها، علت ازدواج داود با سمیرا، حضور شوهر دوم و علت مرگ و… همه اینها و مواردی دیگر، سوالاتی هستند که تا انتهای درام همچنان برای مخاطب فیلم، بیجواب میمانند. گرهگشایی اصلی در سکانس پایانی و با یک تعجیل آنی و دفعتی اتفاق میافتد که چندان به مذاق بیننده فیلم خوش نمینشیند؛ اما در این میان، نمور به دنبال پیام هم بوده است. پیامی که در پرده سوم فیلم، آشکار میشود. آنجا که داستان بر عواقب ناشی از یک تصمیم غلط، درباره موضوعی که جزئیاتش مستقیما به تعصبات کور و قوانین عرفی و شرعی باز میگردد، اشاره میکند. اما متاسفانه این پیام هم به دلیل پرداخت نامناسب و ساختار ضعیف، در سردی و کمجانی درام گم میشود. انتخاب لوکیشن و جغرافیای شمال با آب و هوای مرطوب و بارانی جز در عنوان فیلم، با هیچ بخش دیگری همراستا نیست. چرا که این چنین سوژهای با چنین پیامی میتواند در خیلی از شهرهای کوچک و بزرگ کشور هم قابل تعمیم باشد و خیلی متصل به جغرافیای خاصی نیست.
کلام آخر این که نمور در اجرا، با افزودن خرده پیرنگهای اضافه و ناکارآمد به هدر رفته است. ایده اولیه خوبی دارد، اما در پرداخت، بسیار کمجان و خام ظاهر میشود. گذشته دلارام که امروز او را رقم میزند، در قصه مخدوش است و تنها با یک تعجیل و سمبل کاری، در سکانس پایانی رفع و رجوع میشود.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «بامداد خمار»؛ عشق، طبقه و زبان تصویر
- فراخوان جشنواره فیلم فجر ۴۴ منتشر شد
- تقوایی، کاشف سکوتها و رازهای ناگفته
- «ناتوردشت»؛ قصهای از وجدان، آبرو و جمعیت
- با صدور احکامی از سوی رائد فریدزاده؛ دبیران جشنوارههای ملی و جهانی فیلم فجر معرفی شدند
- «صددام»؛ بدلی که مختصر برقی میزند، اما طلا نیست
- وحشیسازی یا وحشیزادگی؟/ روایتی از داود اشرف و زخم فرودستان در «وحشی»
- مهدی مسعودشاهی درگذشت
- انتقاد سازندگی از گفتوگوی کمال تبریزی با ایسنا/ داوران بر اساس مصلحت رای دادند نه کیفیت
- جشنواره علیه جشنواره
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- به بهانه نامساعد بودن شرایط جوی جنوب کشور؛ اختتامیه تجلی اراده ملی فیلم فجر ۴۳ در پردیس ملت برگزار میشود
- پاسخهای آشتیانیپور به شبهات رأیگیری مردمی جشنواره فیلم فجر
- درباره متن و حاشیه داوری جشنواره فیلم فجر؛ کمال تبریزی: حس کردم جلسات داوری شنود میشود/ فشار از بیرون مانع پخش «قاتل و وحشی»
- یک یادداشت در هفت پرده
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
آخرین ها
- «شمعی در باد»؛ جسورانهترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود





