تاریخ انتشار:1398/04/04 - 10:08 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 115363

احمد زید آبادی فعال سیاسی که خود کرمانی است  در کانال تلگرامی خوداز توقیف فیلم ما همه با هم هستیم در کرمان انتقاد کرده است .

به گزارش سینماسینما، زید آبادی نوشت: دستور دادستان کرمان برای منع نمایش فیلم “ما همه با هم هستیم” در سراسر سینماهای استان، این روزها خبرساز شده است. دلیل این دستور گویا استفاده از لهجۀ کرمانی توسط یکی از بازیگران فیلم است که نقش فروشنده مواد مخدر را بازی می‌کند.

من فیلم “ما همه با هم هستیم” را ندیده‌ام و قضاوتی هم در بارۀ محتوا و ارزش هنری آن نمی‌کنم؛ اما به عنوان یک کرمانی خود را محق می‌دانم که در بارۀ توقیف این فیلم در استان کرمان نظرم را بگویم.

اگر فیلم صرفاً به دلیل استفادۀ از لهجۀ کرمانی بازیگری در نقش منفی توقیف شده باشد، به نظر من این کار به دو دلیل مشخص مطلقاً توجیهی ندارد.

دلیل اول این است که در آثار سینمایی، دارندگان نقش‌های مثبت و منفی به هر حال مجبورند به زبان و لهجۀ خاصی صحبت کنند و اگر قرار باشد که مدعیان آن زبان و لهجه، به هر نوع استفاده از این لهجه‌ها در نقش‌های منفی اعتراض کنند، آیا اصولاً امکان ساخت فیلم وجود خواهد داشت؟ لابد گفته خواهد شد که بازیگران نقش‌های منفی باید از “زبان معیار” استفاده کنند تا به هیچ زبان و لهجه‌ای در ایران برنخورد! زبان معیار اما چیست و آیا واقعاً وجود دارد؟ من که گمان نمی‌کنم. اگر منظور از زبان معیار همان لهجۀ تهرانی باشد که آن هم فقط یک نوع لهجه در کنار سایر لهجه‌هاست! در این میان تهرانی‌ها هم می‌توانند مدعی شوند! و واقعاً اگر تهرانی‌ها هم قرار باشد به استفاده از این لهجه در نقش‌های منفی معترض باشند، آنگاه بازیگران این نوع نقش‌ها فقط باید به زبان اشارۀ مخصوص افراد کر و لال منظور خود را برسانند!

دلیل دوم اما مهمتر است. ما کرمانی‌ها به شوخ طبعی و تحمل و سعۀ صدر شهره‌ایم و نشانۀ اصلی این صفات نیز تساهل و مدارایمان در مورد شوخی با لهجه‌مان است. ما کرمانی‌ها خودمان بیشتر با لهجه‌مان شوخی می‌کنیم. حتی در فیلم‌های طنز و سرگرم کنندۀ استانی، هنرمندان در استفاده از لهجه و زنده کردن اصطلاحات و واژه‌های متروک تا سرحد ممکن اغراق می‌کنند تا بر لب مخاطبان خود لبخندی بنشانند.

این میزا مدارا و تحمل و شوخ طبعی از قضا نشانۀ بارز اعتماد به نفس است که باید در جهت ترویج آن در سراسر کشور کوشش کرد، نه اینکه با تأثیرپذیری از فضای بی‌تحملی رو به گسترش، کرمانی‌ها را هم ترغیب و تشویق به سختگیری در این موارد کرد.

بحث “محفلی” بودن کرمانی ها هم چیز تازه‌ای نیست. ظاهراً موضوع به دوره‌ای برمی‌گردد که کشت خشخاش در منطقۀ صحرایی ما از سوی دولت‌های وقت برای صادرات آن ترویج می‌شده است. واقعیت اما این است که میزان اعتیاد به تریاک در بین مردم استان کرمان به هیچ وجه بیشتر از سایر استان‌ها نبوده است. در روستای زادگاه من در دهه‌های چهل و پنجاه، از میان جمعیت حدود چهار صد نفری روستا، فقط سه یا چهار پیرمرد معتاد بودند. این چند پیرمرد هم اهل مخفی ‌کاری و ریا نبودند و بساط خود را چنان علنی و با افتخار پهن می‌کردند که گویی نقش خان یا صاحب منصبی را بازی می‌کنند!

در حقیقت، همین آشکارگی و عدم پنهانکاری در نزد غریب و آشنا، سبب آن اشتهار بی‌مبنا شده است و گرنه در قیاس با مردم سایر استان‌ها که فرهنگ مخفی‌کاری در این مورد را سخت رعایت کرده یا می‌کنند، سطح اعتیاد در استان ما بسیار پایین‌تر بوده است.

اشتهار به محفلی بودن هم البته هیچگاه همشهری‌های کرمانی‌ ما را به واکنش‌های تند و عصبی و فاصله گرفتن از فرهنگ مدارا و شوخ طبعی وادار نساخته است. دلیلش هم باز همان اعتماد به نفس و نوعی اصالت دادن به امر واقع است؛ چرا که این نوع اشتهارهای ناپسند، اگر بی‌پایه باشد که ارزش واکنش ندارد و اگر پایی در واقعیت داشته باشد، که باید با عینیت آن برخورد کرد و نه آنچه بر سر زبان‌ها افتاده است!

با این حساب، دامن زدن به بی‌تحملی و سخت‌گیری در استان ما از طریق ایجاد حساسیت و ممنوعیت نوعی آسیب رساندن به فرهنگی قوی و قدرتمند و متکی بر اعتماد به خویش است که از قضا باید الگوی دیگر استان‌ها شود.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها