محمد تاجیک : علی مصفا بازیگر مطرح سینمای ایران این روزها با فیلم خوک ساخته مانی حقیقی به سینماها بازگشته است ..فیلمی که کریم نیکو نظر منتقد و نویسنده سینمایی نظر جالبی درباره بازی علی مصفا در آن دارد و معتقد است علی مصفا ۲۵ سال بعد از شروع کارش در فیلم خوک با تصویرش در سینما شوخی کرده است .(روزنامه سازندگی -شماره ۸۶)
/«علی مصفا برای خواستگاری لیلا حاتمی پیش من آمد»/
بد نیست بدانید مرحوم داود رشیدی در مصاحبه ای در سال ۸۹ گفته: «صمیمیت من و علی حاتمی به سالهای قبل برمیگردد. ما با هم دوست بودیم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم . لیلی و لیلا با هم بزرگ شدند . من و علی حاتمی واقعا مثل دو برادر بودیم و رفت و آمد ما و خانواده او هنوز هم ادامه دارد تا جایی که آقای مصفا برای خواستگاری از لیلا (حاتمی) پیش من آمد چون علی دیگر فوت کرده بود.»
/به قصد تفنن وارد سینما شدم/
علی مصفاآنطور که خودش گفته به قصد تفنن وارد سینما شده است :من از همان ابتدا علاقه ای به بازیگری نداشتم وخیلی اتفاقی بازیگر شدم. چون حوصله درس و دانشگاه را نداشتم و دنبال راهی بودم که از آن فضای کسالت بار خارج شوم. وقتی پیشنهاد شد بازی کنم به عنوان یک پیشنهاد جالب و بامزه قبول کردم و رفتم ببینم سینما چه جوری است. به عنوان یک ناظر بیرونی و به قصد تفنن وارد سینما شدم.
سال ۶۹ بود که با فیلم امید وارد سینما شدم. دوستم ناصر رفایی که با هم فیلم رد وبدل می کردیم گفت :فیلم بازی می کنی؟خنده ام گرفت. گفتم مگر می شود من بازیگر فیلمی باشم وبعد چون حوصله درس خواندن را نداشتم گفتم بروم ببینم چه خبر است ؟آن اوایل سر صحنه مدام خنده ام می گرفت که اینها براب چی دارند پشت دوربین این کارهای مضحک را می کنند؟
یکی از آن زیر سرک کشیده و آن یکی بوم دستش گرفته. نفس نمی کشند برای اینکه پلان را سالم بگیرند!اصلا سینما برایم چیزی بود که در مریخ اتفاق افتاد.هیچ ذهنیتی از فعالیت درسینما نداشتم تا رسیدیم به پری مهرجویی که آنجا دیگر نمی توانستم تفریح کنم!پری برایم تبدیل شد به یک پروسه عذاب آور که تازه فهمیدم بازیگری چه کار جدی و سختی است.(گفت وگو با ماهنامه فیلم فروردین ۹۲)
/برای یک بازیگر حرفه ای بازی در یک فیلم تجربی خطرناکتر است/
برای شما کدامیکی مهمتر است؟بازی در کار یک کارگردان مشهور و یا بازی در یک فیلم تجربی؟
– مصفّا: حالا جدای از جذابیتهای بازی در فیلمهایی که تجربیتر است، باید خطراتاش را هم در نظر گرفت. فکر میکنم بازیگری که به شکل حرفهای در این سینما جاافتاده است، بازی در یک فیلم تجربی برایش خطرناکتر است. درست است که بازی در فیلمهای تجربی خوشایند است، اما همیشه همراه با کُلّی خطر و تردید است. خب من همیشه ترجیحم این بوده که بازی نکنم و وقتی هم که بازی میکنم جایی است که موقعیتْ من را به جایی میرساند که باید بازی کنم. حالا این موقعیت میتواند این باشد که آقای مهرجویی میگوید بیا و در این فیلم بازی کن، یا فیلم آقای صاحبالزمانی است که میخواهد حتماً در فیلماش باشم. ما هم ارتباطمان آنقدر نزدیک است که برای اینکه کارمان بهتر شود و پروژهمان موفق شود حاضریم هر کاری برای همدیگر انجام دهیم. ولی هرچهقدر که زمان می گذرد برای من هم سخت خواهد بود که بخواهم با فیلمسازی کار کنم که هیچ شناختی نسبت به او ندارم و هیچ اطمینانی نسبت به اینکه کارش موفق خواهد بود ندارم؛ کما اینکه الان وقتی برای بازی در فیلم کوتاه پیشنهادهایی میشود دیگر قبول نمیکنم. قبلاً خیلی راحت قبول میکردم که در فیلمهای کوتاه بازی کنم، اما حالا دیگر قبول کردن این پیشنهادها برایم سخت شده.
– حاتمی: و تأکید کن که بدون دریافت دستمزد این نقشها را در فیلمهای کوتاه بازی میکردی؛ آن هم زمانی که پیشنهاد بازی در فیلم های تجاری را داشتی، امّا در فیلمهای کوتاه و گمنام کار میکردی.
– مصفّا: خب آدم یک زمانی این روحیه را دارد…
– حاتمی: من هیچ وقت همچین روحیهای نداشتهام و مطمئنم که هیچوقت هم نخواهم داشت.
– مصفّا: منتها آدم آسیب میبیند؛ هم از دید حرفهایهای سینما؛ چون بعضی از آنها حواسشان به این نیست که چرا داری این کارها را انجام میدهی و در فیلمهای تجربی بازی میکنی، هم از آن طرف؛ یعنی از طرف بچّههایی که کار تجربی میکنند؛ آنها هم حواسشان به این نیست که تو چرا داری این کار را برایشان انجام میدهی و در فیلمشان بازی میکنی.
– حاتمی: درواقع داری با بازی در فیلم لطف بزرگی بهشان میکنی امّا حواسشان نیست.
– مصفّا: این است که دیگر این قضیه برای من هم الان سخت شده است و فکر میکنم شاید دیگر در فیلمهای کوتاه بازی نکنم، یا خیلی کمتربازی کنم.
– حاتمی: خدا را شکر. چند سال دیگر با من زندگی کنی همهچیز را یاد میگیری.
(بخشهایی از گفت وگوی محسن آزرم با لیلا حاتمی و علی مصفا در تجربه ۳۰خرداد ۹۱)
/زوج لیلا حاتمی وعلی مصفا/
لیلا حاتمی چند سال پیش و درزمان تولید فیلم چیزهایی که نمی دانی در گفت وگویی با زهرا نعیمی در چلچراغ در پاسخ به این سوال که اینکه دوباره با همسرتان کار می کنید اتفاقی بوده؟می گوید :نه ،همیشه بعد از فیلم لیلا هرچه سناریو به ما می دادند دوتایی بوده و البته خیلی هم احتراز کردیم از اینکه یک زوج هنری بشویم اما فکر می کنم به هر حال چیز جالبیه که معمولا دوست دارند در فیلم ها دوتایی باهم باشیم .معمولا ما از این موضوع دوری می کنیم چون دوست نداریم تکراری شود .همیشه جلویش را گرفتیم.
/حقایقی درباره هم بازی بودن علی مصفا ولیلا حاتمی/
– شما بارها با آقای مصفّا همبازی بودهاید و خیلیها که فیلمهای شما را دیدهاند معتقدند شیمی شما دو نفر خیلی بههم میخورد. هماهنگی شما جلوی دوربین برمیگردد به زندگیتان یا اینکه بازیگری چیزی جدای از زندگی است؟
– حاتمی: نه. من فکر نمیکنم که زندگی تأثیری در بازیگری داشته باشد. ما از اوّلینباری که مقابل هم بازی کردیم همین شکل بود.
– مصفّا: اتّفاقاً وقتی که فیلم به فیلم جلو میرفتیم احساس میکردیم که قبلاً همبازی بودن سادهتر بود و الان یک چیزهایی دارد سختتر میشود.
– چه چیزهایی به نظرتان سختتر میشد؟
– مصفّا: بالاخره اینکه دو تا آدم با هم زندگی میکنند و بعد میروند سر کار، در بعضی جنبهها فشار بیشتری به آدم وارد میکند. البته برای من اینطوری است؛ لیلا را نمیدانم؛ شاید اینجوری فکر نکند.
– حاتمی: خب همبازی بودن واقعاً ربطی به زندگی ندارد. درواقع، جایی که رودربایستی ندارم میتوانم یککم اذیتکُن باشم.
– شوخی میکنید؛ یعنی واقعاً سر فیلم اذیت میکنید؟
– حاتمی: از نظر من که نه… ولی مثلاً یادم هست که در کیف انگلیسی یک صحنۀ جدی داشتیم و مقابل هم بازی میکردیم و من مرتّب خندهام میگرفت و نمیتوانستم جلوی خندهام را بگیرم؛ طوری که شانههایم از شدّت خنده تکان میخورد. شاید منظورت اینطور فشارها باشد؟
– مصفّا: این چیزها هست. یا مثلاً اگر درگیریای بین یکی از ما با بخش دیگری از فیلم باشد، این درگیری به دیگری هم منتقل میشود.
– حاتمی: آره. یعنی اگر بخواهم حرفم را خلاصه بکنم؛ طوری که قابل فهم باشد، باید بگویم که ما خیلی روحیۀ کاریمان بههم میخورد و روشی هم که کار میکنیم، واقعاً شبیه به هم است، سلیقههایمان شبیه به هم هست و خیلی از ترسهایی را که بازیگرها وقتی قرار است مقابل هم بازی بکنند نداریم. مثلاً اینکه کدام یکی بیشتر به چشم بیاید. حتّا قبل از اینکه عروسی کنیم هم همینشکلی بود. من تیپ بازیام رقابتی نیست، بنابراین وقتی کنار هم هستیم زور زیادی نمیزنیم. راحت کارمان را میکنیم و نگران هم نیستیم. همۀ اینها به آدم آرامش میدهد.
(گفت وگوبا محسن آزرم در نشریه تجربه در زمان اکران پله آخر)
/کاملا خسته شده اند/
جالب است بدانید لیلا حاتمی در مصاحبه دیگری بامحسن آزرم، گلاویژ نادری و حسین عیدیزاده در نشریه تجربه وزمان اکران فیلم سر به مهر ،تحلیل دیگری درباره همبازی بودن با علی مصفا ارائه داده :
– برای خودتان این همبازی بودن عادی شده؟
– خودم که هیچ چی، فکر میکنم مردم هم برایشان عادی شده. میخواستم بگویم کاملاً خسته شدهاند.
– برای تماشاگرها که خیلی جذاب است.
– من هم فکر میکنم جالب است. اصولاً وقتی دو نفر با هم بازی میکنند و این تکرار میشود، اگر کسی از بازی آنها خوشش بیاید برایش جالب است. من هم به عنوان یک بیننده خوشم میآید که یک کوپل را هی ببینم.
/ماجرای پشیمانی علی مصفااز حضور در سریالهای تلویزیونی:اشتباه کردم/
علی مصفا از جمله بازیگرانی است که در سالهای اخیر دیگر در سریالهای تلویزیونی بازی نمی کند چون این حضور را اشتباه می داند.
او در فروردین سال ۹۲ و پس از اکران پله آخر ،در گفت وگویی با شاهین شجری کهن در ماهنامه فیلم ،حرفهای جالبی در این زمینه زده است.
+در پشت صحنه آن سریالهای تاریخی در فیلم پله آخر ،همه اعضای گروه واقعا عوامل فیلم هستند به نظر می رسد آن صحنه ها هجویه ای بر سریالهای تاریخی تلویزیون باشد؟از آن دست سریالهای باسمه ای وضعیفی که اتفاقا خودتان هم بازیگر یکی دوتایشان هم بوده اید؟
-بله ،اصلا قصدم هم همین بود.فکر کنم آن صحنه ها می توانست به طور مستقل فیلمی باشد بسیار مفرح وبامزه! آن زمان هم چیزی که برایم کار کردن در این نوع سریالها را هموار می کرد تفریحی بود که سر صحنه می کردیم. این سیستم کلا خیلی جذاب و خنده دار است ووضعیت عجیب وغریبی را برای بازیگر ایجاد می کند. بیشتر خاطره های جالبی که برای دیگران تعریف می کنم از اتفاقهایی است که سر صحنه همین سریالها افتاده است.
+خب چرا در این نوع از سریالهای تلویزیونی بازی می کردید؟
خب اشتباه کردم ،سعی هم کردم که اشتباهم را تکرار نکنم.
+انگیزه مالی نداشتید؟
-چرا طبیعتا مهمترین دلیل بازی در سریال، دستمزدهای تلویزیون است. فکر نمی کنم هیچ بازیگری کار در سریال را به کار در سینما ترجیح بدهد،ولی بازی در یک سریال بلند تلویزیونی این امکان را به بازیگر می دهد که تا چند ماه خیالش از دخل وخرح زندگی راحت باشد.
/علی مصفا :من از طرفداران گروه هنر وتجربه ام…فکر می کنم کار خیلی مثبتی انجام شده/
علی مصفا از جمله طرفداران گروه هنروتجربه بوده است .خود او در مصاحله ای دراین باره گفته : فکر میکنم شکلگیری گروه «هنر و تجربه» خیلی اتفاق خوبی بود و آن پاتوقی را که شما میگویید، به شکل حداقلی درست کرده و در کنار آن سلیقه مخاطب هم عوض شده. ١٠ سال پیش هرگز فکر نمیکردیم فیلمی مثل «ماهی و گربه» اصلا ساخته شود و بعد هم جایی برای اکران داشته باشد و مخاطب از آن استقبال کند. الان واقعا سلیقه مخاطب عوض شده و بخشی از آن هم شاید به همین خاطر باشد که ما به یک جریان جهانی وصل شدهایم. قبلا اینطور نبود و این جریان، شکل زیرزمینی داشت؛ بنابراین من از طرفداران گروه «هنر و تجربه»ام و فکر میکنم خیلی کار مثبتی انجام شده.(گفت وگو با سالنامه شرق)
/واکنش جالب علی مصفا به سوالی درباره عصبانی تر شدن شخصیتهایی که بازی می کند/
جالب است بدانید علی مصفا زمانی در نشست خبری فیلم وارونگی در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران که درباره ی روند بازی های او و رفتن به سمت شخصیت های عصبانی پرسید،گفته بود :احتمالا در فیلم بعدی نقش دراکولا را بازی میکنم.
بهنام بهزادی نیز در ادامه گفته لود : قطعا اگر علی مصفا نقش دراکولا را هم بازی کند،فوق العاده خواهد بود.
/علی مصفا :مادرم پس از دیدن پله آخر به من گفت :مخت تاب دارد!/
علی مصفا واکنشهایی که به فیلم پله آخر شده را دوست دارد.خود او دراین باره گفته :واکنشها به فیلم پله آخر را دوست داشتم وازسرم هم زیاد بود ،فقط گاهی دلم می خواست همه کمی می خندیدند وکمتر جدی می گرفتند و خودرا از قید یافتن معانی بی معنی خلاص می کردند وتن به پیچ خوردنهای قصه می دادند ،اما خوب می دانم که ایراداز فرستنده است نه گیرندگان. مادر هم که فیلم را دید به تاسف سری جنباند وگفت :مخت تاب دارد!(صنعت سینما. ویژه نوروز ۹۱)
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «نبودنِ» علی مصفا در سینماتک خانه هنرمندان ایران
- «تجربه»ی آذر با گفتوگویی متفاوت با علی مصفا روی پیشخوانِ مطبوعات
- در انتظار جغدی خیالی به نام هِدا/ نگاهی به فیلم «نبودن»
- برای فیلمی ساخته علی مصفا؛ جایزه بهترین تدوین جشنواره اسکاتلندی به هایده صفی یاری رسید
- سه فیلم سینمایی پروانه نمایش گرفتند
- الهام حسینزاده: «هنر و تجربه» به تمرکز پایگاهی، نمایشی و تبلیغاتی نیاز دارد
- کاوه مظاهری: نظم و تمرکز در اکران «هنر و تجربه» ضروری است
- فیلمبرداری «چرا گریه نمیکنی؟» به پایان رسید
- هنروتجربه، شاهرگ حیاتی ورود به سینمای جهان
- اطلاعیه موسسه هنروتجربه در واکنش به تصمیم سازمان سینمایی/ قدردانی از سینماگران، امید به آینده
- جایزه جشنواره بنگلور هند برای فیلم علی مصفا
- اولین حضور بینالمللی «ملخ» در یک جشنواره آمریکایی
- با دست کباب می خوردیم /امروز سالروز تولد علی مصفا است
- افتتاح دومین دوره «نگاهی بر سینمای چین» با نمایش فیلم ژانگ ییمو
- اعلام اسامی فیلمهای حاضر در دومین دوره «نگاهی بر سینمای چین»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
آخرین ها
- «کارون – اهواز» در مراکش
- رونمایی از پوستر انیمیشن «شنگول و منگول» در آستانه اکران
- درباره «اتاق بغلی» اثر پدرو آلمودووار/ مرز باریک دوستی و مرگ زیر جهانی از زندگی و رنگ
- استادان و کارگاههای «سینماحقیقت۱۸» را بشناسید
- بر مبنای آمار سمفا؛ روند صعودی فروش سینماها در هفته گذشته نزولی شد
- محمد شکیبانیا رئیس سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند شد
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
- کارگردان «سه جلد»: اقتصاد سینمای ایران را چند سکانس رقص میگرداند
- نمایش دو مستند از ناصر تقوایی در موزه سینما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ کونان اوبراین، میزبان اسکار ۹۷ام خواهد بود
- «کارمند جماعت» رونمایی میشود
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- دنزل واشینگتن از دنیای بازیگری خداحافظی میکند
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره فیلم جدید رابرت زمکیس/ «اینجا»؛ یک قرن را طی می کند، اما بدون حرکت دوربین
- سوینا منتشر میکند؛ نسخه ویژه نابینایان «مورد عجیب بنجامین باتن» با صدای مهدی پاکدل
- «پینگو» بعد از ۱۸ سال بازمیگردد
- جوایز اصلی فستیوال فیلم هانوی به «بی سر و صدا» رسید
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز