سینماسینما، مرسده مقیمی – سالهاست به طور جدی مشغول پژوهش روی موج نوی سینمای هند هستم. سینمایی که بزرگترین مشکل کشورش قاچاق جنسی زنان است و تجاوزهای سریالی و گروهی بخشی از زندگی روزمرهشان. مملکتی که به فسادهای حکومتی معروف است و تقریبا همگی ناامید از سیستم قضایی کشوراند! و به دلیل باورهای دینی شخصا در مقام انتقام برآمده و جلوی شیطان میایستند. شاید در سه سال اخیر بیشتر از پنجاه فیلم با موضوع قاچاق جنسی زنان و تجاوز و بی عملی مسئولین حکومتی و قضایی هندوستان دیدهام که در جملگیشان کاراکتر اصلی که اتفاقا معمولا عاشق قربانی است به همراه فردی غیرتمند در صدد انتقام برمیآیند. تقریبا همه این فیلمها حتی آنهایی که از نظر ساختاری اثر قابل دفاعی نیستند فیلمهایی مملو از صحنههای تکاندهندهاند. اتفاق هولناک برای قربانی چنان تلخ ترسیم میشود که وقتی عاشق دست به انتقام شخصی میزند مخاطب مشتاقتر از او انتقام را انتظار میکشد.

اینها را گفتم که بگویم اینقدر فیلم با این محتوا و مفهوم به تازگی دیدهام که ابدا «لاتاری» برایم اتفاق تازه و ویژهای نباشد! و حتی نیاز نباشد برای مستعمل بودن سوژهاش به فیلم فارسیهای نیم قرن قبل اشاره کنم. راستش در مورد شخص مهدویان و با تهیهکنندهای مشخص قطعا به سراغ چنین سوژهای رفتن و اینقدر صریح کلمات ممنوعه را بر زبان راندن جسارت نمیخواهد! بنابراین اجازه بدهید از دیدن فیلمی که حتی به نمونههای مشابه هندی و نه اروپایی و آمریکایی نزدیک هم نمیشود و حتی نیمی از اثرگذاری آنان را ندارد، شوقزده نباشم. فیلم مهدویان چنان بی اثر است که حتی کسانی که فیلم را دوست دارند معتقدند فیلم برای رهایی از آن همه کندی سه چهارم اولیه نیاز به تدوین مجدد دارد. چطور میشود فیلمی با سوژهای این چنین جذاب و ملتهب آنقدر کند و خستهکننده باشد که حتی مدافعانش تدوین مجدد را بر آن لازم بدانند؟
در فیلمهای این چنینی مخاطب باید، عاشقانه شخصیتهای اصلی را با گوشت و پوستاش لمس کند تا آن رویداد هولناک او را تکان دهد اما اینجا از عاشقی زوج قصه چه میبینیم؟ یک آهنگ گوش دادن مشترک و ترک موتور نشستن؟ همین؟!
همین کافیست برای اینکه پسری زندگی و آیندهاش را به خطر بیندازد برای گرفتن انتقام؟! کاش میشد یک سکانس از عاشقانههاس فیلمهای این چنینی را به این یادداشت الصاق کرد!
از آن سو انگار خندههایی که حجازیفر در «ماجرای نیمروز» از مخاطب گرفته به دهن مهدویان مزه کرده که اینجا هم با همان ترفند میخواهد از مخاطب خنده بگیرد؛ سکانسی که اخبار تلویزیونی قتل آن شیخ را به دست او نشان میدهد باید مخاطب را منقلب کند از استیصال مردی که حتی دیگر به مسئولین مملکتی که برای حفظش جنگیده هم اعتقادی ندارد و خودش وارد عمل شده اما تمام مدت مخاطب در حال خنده است!
مهدویان با پشتوانهای محکمی که دارد و بدون نگرانیهای معمول ساختن چنین آثاری میتوانست فیلمی تاثیرگذار درباره موضوعی تا این حد هولناک بسازد اما عبور سطحی او از این ماجرا نشان میدهد که دغدغه اصلی او اصلا موضوع مهم و تکاندهندهاش نیست بلکه هدف او صرفا طعنه زدن به کسانی است. یعنی در واقع به نظر میرسد او به جای انتخاب سوژه مهم قاچاق جنسی دختران ایران یک سری طعنه و کنایه و شعار داشته که برایش دنبال بستر جذاب گشته است! شعارهای گلدرشتی که از مخاطب به جای همدلی و عصبانیت از اتفاقات رخ داده، قهقهه میگیرد!
مهدویان در فیلم جدیدش خواسته از آن فضای مستندگونه آثار پیشیناش فاصله بگیرید و درامی سینمایی روایت کند اما شاید برای نگاه به شدت ایدئولوژیک او بهترین انتخاب ساختن فیلمهایی نظیر «ماجرای نیمروز» باشد حداقل مخاطب میداند با چه فیلمی مواجه است نه اینکه به هوای یک درام تلخ پای پرده سینما بنشیند اما تمام مدت ذهناش مشغول رمزگشایی از کنایهها باشد تا ببیند هر کدام متوجه کیست؟
«لاتاری» با تدوین مجدد و کوتاه شدن برخی قسمتها به فیلمی قابل قبول مبدل نمیشود، چرا که کوتاه کردن فیلم نمیتواند چیزی به آن اضافه کند در حالی که فیلم مهدویان بیش از کم شدن نیازمند اضافه شدن است؛ اضافه شدن احساس، حسی که مخاطب را به جای خنده به بغض وادارد. مخاطبی که دلش بلرزد برای دلشکستگی عاشقی که تنها مانده بعد از مرگ هولناک عشقاش.
حالا اما «لاتاری» صرفا محفلی است برای طعنه زدن و امتیاز گرفتن!
امید که روزی نیاز نباشد این مهم بدیهی را یادآوری کنیم که سینما هنر است و مقالهای ژورنالسیتی نیست که صرفا ایدئولوژی و دغدغههای شخصی امتیاز بیاورد حتی اگر بازیهای ناسیونالیستی با نام خلیج فارس از مخاطب سوت و دست بگیرد!
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- بازدید اهالی وزارت بهداشت از پشت صحنه «ماجرای نیمه شب»
- مجوز ساخت سینمایی برای ۸ فیلمنامه صادر شد
- انتشار نسخه سینمایی «زخم کاری ۳»
- بازگشت جواد عزتی به خونبازی در «زخمکاری ۳»
- آغاز تولید فصل چهارم «زخم کاری»؛ پخش فصل سوم پس از پایان «قطب شمال»
- بازخوانی یک قتل از پیش طراحی شده/ نگاهی به مستند «ترور سرچشمه»
- مدیر کل نظارت بر عرضه و نمایش فیلم توضیح داد؛ پرونده هیچ فیلمی برای همیشه بسته نیست/ چرا «شیشلیک» اکران نمیشود؟
- عذرخواهی تلوبیون درباره حاشیههای اکران آنلاین «درخت گردو»
- واکنش مهدویان به حذف نام فیلمش در «خندوانه»؛ این همان فیلمی است که نمیخواهند تماشایش کنید
- تنهاییِ یک مرد/ نگاهی به فیلم «مرد بازنده»
- «مرد بازنده» پروانه نمایش گرفت
- ردِ بو/ نگاهی به فیلم «مرد بازنده»
- وقتی همه چیز مبهم است/ نگاهی به فیلم «مرد بازنده»
- پایبند به قواعد ژانر/ نگاهی به فیلم «مرد بازنده»
- پاشنه آشیل؛ کار کردن با یک گروه ثابت/ نگاهی به فیلم «مرد بازنده»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
آخرین ها
- «شمعی در باد»؛ جسورانهترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود





