تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۰/۲۷ - ۲۳:۳۸ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 40532

فیه

زندگی روحانی‌ها با رندگی مردم عادی چه فرقی دارد؟ در خلوت یک روحانی شیعه یا یک روحانی که مقامی سیاسی دارد، چه زندگی‌ای در جریان است؟ در خانواده او چه؟..

به گزارش سینماسینما، این‌ها همه سوالاتی هستند که صادق داوری‌فر قصد داشته با ساختن مستندهایی به آن‌ها پاسخ دهد. او که خودش فرزند یک روحانی است، در محله کوی طلاب مشهد به دنیا آمده که پر از طلبه‌هاست و در نوجوانی قرار بوده او هم معمم شود، احتمالا تصور کرده در قافله سینمای مستند کمتر کسی به اندازه او به این فضا نزدیک است و می‌تواند فیلمی درباره سوال‌های بالا بسازد. اما داوری‌فر هرچه تلاش می‌کند کمتر موفق می‌شود. فیلمی که با نام «شیخ شوخ کاشی» درباره حجت الاسلام قرائتی ساخت بعد از فقط یک نمایش در جشنواره فیلم فجر، به خاطر عدم رضایت سوژه به بایگانی سپرده شد و تلاش‌های بعدی‌اش برای ساخت فیلمی درباره زندگی شخصی آیت‌الله جنتی، حجت‌الاسلام راست‌گو، قرائتی، امجد… همگی به شکست انجامیدند. داوری‌فر ناامید از ساختن فیلمی درباره روحانیون، همین ناکامی و فرایند جست‎وجویش را به فیلمی دیگر تبدیل کرد و «فیه مافیه» حالا فیلمی است درباره این‌که چرا نمی‌توان درباره زندگی خصوصی و خلوت روحانیون فیلم ساخت. و البته داوری‌فر در فیلمش تصاویری نشان می‌دهد از لحظه‌های خلوت زندگی یک روحانی بلندمرتبه،امام خمینی(ره) و تصاویری که که عروس ایشان فاطمه طباطبایی با دوربین خانگی از امام راحل گرفته است. تصاویری که داوری‌فر حسرت آن‌ها را می‌خورد.

شما قصد داشتید فیلمی درباره زندگی روحانیون بسازید و این فیلم به دلایل مختلف میسر نشد. حالا خود این مسیر نشدن و دلایلش را تبدیل به فیلمی دیگر کرده‌اید. سوال من این است که تا چه حد این دلایل مربوط به استنکاف روحانیت از ساخته شدن فیلمی درباره‌ خلوت و زندگی خصوصی‌شان است و تا چه حد مربوط به اجتناب و خودداری مقامات سیاسی و چهره‌های مشهور از وارد شدن دوربین به حریم شخصی‌شان؟
اساسا همه اقشار با دوربین آزاد و مستقل مشکل دارند، حالا روحانیت کمی بیشتر. انگار در مرام آن‌ها دیده نشدن یک اصل مسلم است. البته آن‌هایی که مدیریت امور را در دست دارند خواسته یا ناخواسته در معرض دیده شدن قرار می‌گیرند، منتهی به وسیله دوربین‌هایی با خط و خطوط مشخص، بخش‌هایی تعریف‌شده از زندگی‌شان را به نمایش می‌گذارند. هدف من نمایش بخش‌های دیده‌نشده این زندگی بود.

به عنوان مثال شما موفق نشدید از آیت‌الله جنتی و شورای نگهبان نهادی که ایشان ریاستش را دارند، اجازه ساخت فیلم را بگیرید. آیا فکر می‌کنید این اجازه را از پسر ایشان که برخلاف ایشان معمم نیستند و مثل ایشان مدیر دولتی بودند می‌توانستید بگیرید؟
همیشه یک رابطه نزدیک می‌تواند شرایط را برای تولید فیلم تسهیل کند، حالا پسر یا داماد یا یکی از نزدیکان. ولی موضوع این‌جاست که این افراد هم فقط تا یک جایی می‌توانند کمک کنند. معمولا در بزنگاه‌های خاص هیچ‌کس جز خود سوژه نمی‌تواند اجازه ادامه کار را صادر کند. در ارتباط با آیت الله جنتی، بیشتر از آن‌که خانواده و فرزندان ایشان فرصتی پیدا کنند که در فیلم نظری داشته باشند، خود شورای نگهبان همه چیز را رصد می‌کرد و اتفاقا مشکلی برای تولید نداشتیم. داستان از جایی شروع شد که یکی از فرزندان ایشان در یک سوء تفاهم کار را متوقف کرد. منظور من این است که برای ساخت فیلم پیرامون روحانیت و چهره‌های مطرح آن، هیچ قانون مشخصی وجود ندارد. درست جایی که انتظار داری خانواده همراه تو باشد این اتفاق به گونه دیگری رقم می‌خورد. عکس این موضوع هم برای من اتفاق افتاد. مستند «شیخ شوخ کاشی» با حمایت و همراهی داماد خانواده به نتیجه رسید گرچه خود سوژه از بنده و ایشان خیلی دلخور بودند، اما من معتقدم اگر در آینده این فیلم به نمایش دربیاید، همه تایید خواهند کرد که دامادِ سوژه خدمت بزرگی به ایشان و تاریخ نموده‌اند.

چه چیزی در زندگی شخصی روحانیون با آدم‌های عادی و سایر اقشار متفاوت است که می‌خواستید نشان دهید؟
تفاوت بین روحانی با دیگر اقشار دغدغه من نبود بلکه تفاوت روحانی با روحانی موضوع من بود. همه روحانیون مثل هم هستند البته در شکل ظاهر و لباس. اما سبک زندگی آن‌ها در طبقه‌بندی‌های مختلف متفاوت است. یک طلبه که وارد کار اجرایی و مدیریتی شده با یک طلبه که همچنان پای درس و مدرسه می‌ماند فرق دارد. یک خطیب با یک آخوند تفاوت دارد. هدف من نمایش سبک زندگی متفاوت‌شان بود. برای همین سراغ طلبه‌های مختلف می‌رفتم.

آیا در این زمینه بین روحانیان جوان و مسن‌تر هم فرقی نیست؟ می‌خواهم بدانم آیا این ممانعت از ورود دوربین به حوزه شخصی یک ویژگی نسلی نمی‌تواند باشد؟
طلبه‌های جوانتر راحت‌تر با دوربین کنار می‌آیند اما به این معنا نیست که صد در صد موافق این جریان باشند. هنوز به یاد ندارم در کل پروژه‌هایی که در طول پنج سال برای روحانیت تولید کرده‌ام، یک نفر بدون هیچ عذر و بهانه‌ایی قبول کرده باشد!

از چه زمانی تصمیم گرفتید این روند منجر به ناکامی در ساخت فیلم از زندگی روحانیون شاخص را خود به یک فیلم دیگر تبدیل کنید؟
از زمانی که احساس کردم سه سال پی در پی می‌خواهم یک فیلم بسازم اما در مرحله هماهنگی و پژوهش با سوژه‌های مختلف کارم متوقف می‌شد. انگار یک جور احساس خسارت داشتم.

سرنوشت فیلم شیخ شوخ کاشی به کجا رسید؟ می‌شود توضیح بدهید چه چیزهایی در این فیلم مورد اعتراض حجت‌الاسلام قرائتی قرار داشت؟
بعد از تنها اکران فیلم در فجر، به توصیه اطرافیان حاج آقا این فیلم ممنوع‌النمایش شد! البته همان زمان سه نهاد پیشنهاد خرید فیلم را داشتند و بنده با همین شرایط  آن را به شبکه افق واگذار کردم، آن‌ها هم یکی دوبار برای نمایش فیلم با حاج آقا وارد مذاکره شدند اما به نتیجه‌ای نرسیدند. حتی شبکه به بنده پیشنهاد تدوین مجدد برای فیلم را داد که من موافق نبودم.
همچنان معتقدم شخص آقای قرائتی با فیلم هیچ مشکلی ندارد چرا که در اولین نمایش خصوصی در حضور ده نفر، ایرادهایی به فیلم وارد شد که ایشان نپذیرفتند اما بعدتر فشار صحبت‎های اطرافیان، ایشان را مردد کرد.
فیلمی که امسال در جشنواره داشتید “آقای هرتز” فضایی متفاوت داشت. جایی گفته بودید این‌قدر به فیلم ساختن درباره روحانیون معروف شده بودید که بعضی از دوستان‌تان می‌پرسند آقای هرتز درباره کدام حاج آقاست! این مستند از کجا شروع شد و چطور به سمت ساختن فیلمی درباره رادیو رفتید؟
آقای هرتز از علاقه و کار چندین ساله من در رادیو شروع شد. دوست داشتم برای فاصله گرفتن از فیلم‌های قبلی، مستندی درباره تاریخ رادیو کار کنم. در مرحله تحقیق و حتی مقدمات تولید با یکی دو نفر شنونده علاقمند به رادیو آشنا شدم که بی‌نظیر بودند و همان‌ها مسیر فیلم را عوض کردند. این مستند پیرامون یک جوان زابلی است که فراتر از تصور هر فردی، رادیو گوش می‌کند.

چقدر برنامه‌های اکران مستندها در هنروتجربه را دنبال کرده‌اید؟ ارزیابی شما از این اکران بیش از دوساله چطور است و به نظرتان کدام دسته از مستندها برای اکران عمومی مناسب‌تر هستند؟
اساسا هر نهاد، ارگان و یا سیستمی فیلم مستند را نمایش بدهد نه تنها خوب هست بلکه به نسبت این همه تولید مستند در کشور باید گفت کم هم هست. گروه هنر و تجربه قدم بسیار خوبی برای معرفی و نمایش فیلم مستند در کشور برداشته، منتهی هنوز با ایده‌آل فیلم‌سازان خیلی فاصله دارد. اول این‌که تعداد سینماهایش خیلی محدود است و فراگیر هم نیست. دوم این‌که تعداد نمایش فیلم بسیار پراکنده و پایین است. ای کاش فرصت برخی فیلم‌های این گروه که همزمان در دیگر سینماها هم اکران دارد، در اختیار فیلم‌های تجربی‌تر و مستند قرار بگیرد. البته بحث تبلیغات هم خیلی مهم است. به نظرم در این گروه، فیلم‌های مستند و تجربی بر اساس یک الگوی مشخص در حال معرفی هستند که بعضا با توجه به گذشت زمان تبدیل به یک کلیشه شده است. معتقدم با توجه به بضاعت پایین فیلم‌های مستند اگر خود تهیه‌کنندگان فیلم‌ها با حمایت گروه هنر و تجربه به معرفی آثار خود بپردازند، مخاطب جدیدتری اضافه خواهد شد، چراکه طیف مخاطبان فیلم‌های مستند بسیار متنوع و پراکنده است و نمی‌توان انتظار داشت با یک اعلان عمومی مشترک برای تمام فیلم‌های گروه ، جذب مخاطب داشت.
سینمای مستند روز به روز در حال رشد و اثرگذاری است و هر فیلم مخاطب خودش را دارد، بنابراین اگر به جای انتخاب فیلم‌های مستند به اصطلاح عامه پسند، تمرکز را بر روی جذب مخاطب خاص هر فیلم و طراحی برنامه نمایش برای معرفی درست فیلم به آن‌ها داشته باشیم، فیلم‌های مستند بیشتری به نسبت امروز، می‌توانند در این گروه اکران شوند. قطعا فیلم‌هایی که در موضوع تازگی دارند و یا نگاه جدید و جسوری در فرم و ارائه داشته‌اند مناسبت بیشتری برای اکران خواهند داشت.

منبع: سایت هنر و تجربه، بهزاد وفاخواه

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها