تاریخ انتشار:1396/04/28 - 12:39 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 61037

اکسیداندر روزهایی که به طور معمول باید گزینه‌های وزارت ارشاد در دولت جدید و مطالبات مردم و هنرمندان مهم‌ترین مساله رسانه‌ها باشد، اکران یک فیلم به مهم‌ترین بحث روز رسانه‌های فرهنگی و سینمایی تبدیل شده است. به گزارش سینماسینما٬ این روزها داغ‌ترین خبرهای سینمایی در مورد کمدی «اکسیدان» است که بی‌پروا به موضوعات حساسی همچون همجنس‌بازی پرداخته است. توهین به مسیحیان نیز از دیگر اتهامات این فیلم است که در رسانه‌ها مطرح می‌شود. «اکسیدان» را حامد محمدی کارگردان ۳۸ ساله ایرانی  ساخته است. او فارغ‌التحصیل رشته حقوق بین‌الملل از دانشگاه تهران است. محمدی در انتخاب موضوعات  فیلم‌های قبلی نیز روی  مواردی دست می‌گذاشت که حساسیت‌برانگیز بود. حالا این حساسیت‌ها که روز‌به‌روز بیشتر شده است اعتراضات زیادی را به راه انداخته است. این روزها سوال در مورد چرایی  اکران این فیلم، از طرف نمایندگان مجلس، برخی هنرمندان و رسانه‌ها  بیش از همیشه به گوش می‌رسد. اکسیدان فیلمی است در مورد مهاجرت و شرایط دریافت ویزا در ایران. کارگردان سعی کرده است در فیلم جدید خود باز هم از لباس روحانیت استفاده کند. این فیلم دوساعت  تمام می‌تواند با بازی بازیگران طنازی چون جواد عزتی و امیر جعفری مخاطب خود را بخنداند و با خود همراه کند اما سوالی که مخالفان اکران فیلم اکسیدان بیان می‌کنند، «خنداندن به چه قیمتی؟» است. هر چه از روزهای اکران  «اکسیدان» می‌گذرد، فیلم با حواشی بیشتر و فروش بالاتری روبه‌رو می‌شود. این روزها  با اینکه سید‌رضا صالحی‌امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کرده است که در سینما توقیف نداریم‌، فیلم‌ها یا مجوز می‌گیرند یا نمی‌گیرند، حامد محمدی نگران پایان زود‌هنگام اکران فیلمش است و امید دارد «اکسیدان» به سرنوشت «مارمولک» دچار نشود.

زمانی که فیلمنامه اکسیدان را می‌نوشتید آیا فکر می‌کردید در اکران با این مشکلات روبه‌رو شوید؟ نفس شوخی با موضوع همجنس‌بازی و پوشیدن لباس روحانیت هرچند برای اقلیت‌های دینی باشد موضوع خطرناکی است که کارگردان‌ها و نویسنده‌ها به سراغ آن نمی‌روند.
ترجیح می‌دهم خیلی تند و صریح به شما جواب ندهم. برای همه فیلم‌هایی که کار کرده‌ام، وقتی متنی را می‌نوشتم به هیچ چیزی جز متن فکر نمی‌کردم. فقط و فقط متن و قصه مهم است. به هیچ حاشیه‌ای مثل اینکه بازیگرش چه کسی باشد، جشنواره‌ای می‌رود، جایزه‌ای می‌گیرد یا نمی‌گیرد حتی اکران می‌شود یا نمی‌شود، اینها دغدغه‌های من نیست. سعی می‌کنم قصه‌ای را که مرا درگیر کرده است به بهترین شکل ممکن و بدون خودسانسوری بنویسم. به نظر من هر نویسنده و هر فیلمسازی اگر در این مرحله خودش را سانسور کند باخته است و نتیجه‌اش هم می‌شود فیلم‌هایی که ساخته شدن با ساخته نشدن‌شان هیچ فرقی ندارد.
من ترجیح می‌دهم در فیلم‌هایی که به عنوان نویسنده یا کارگردان کار می‌کنم خودم را سانسور نکنم و راحت قصه‌ام را تعریف کنم. پیچیده‌گویی نکنم و به هیچ‌وجه به این موضوع که در اکران برایش چه اتفاقی می‌افتد یا این پلان را می‌زنند یا این دیالوگ را در‌می‌آورند و… فکر نکنم.
مثالی برایتان می‌زنم؛ سکانسی در حوض نقاشی بود که شهاب حسینی باید دست زنش را می‌بوسید. همان زمان مازیار میری به من می‌گفت این سکانس راحذف می‌کنند. گفتم آقای میری به نظر من اجازه می‌دهند، هیچ مساله‌ای ندارد. از نظر عرفی و شرعی و قانونی حلال است و فقط باید راوی هم این لحظه را با نجابت اجرا کند و بازیگر هم به روح این لحظه توجه کند. یک چیزی که خیلی در کارها مهم بود و منوچهر محمدی از روز اول به من می‌گفت، نجابت پشت این نگاه‌هاست. این نگاه‌ها می‌تواند هر حرفی، هر خط قرمزی و هر حاشیه‌ای را کنترل کند. اگر پشت نگاه راوی و بازی‌ای که بازیگر می‌کند حیا و باور این اتفاق عاشقانه باشد و این ذهنیت سالم را به مخاطب منتقل کند هیچ اتفاقی برای نتیجه نهایی فیلم نمی‌افتد. بالاخره ما در سینما ابزارهایی داریم به نام دوربین، صدا، میزانسن، دکوپاژ و… همه این ابزارها را باید در خدمت قصه‌گویی‌مان بگیریم تا بتوانیم هر موضوعی را تعریف کنیم. خیلی به این فکر نکنیم فیلمی که داریم می‌سازیم چه اتفاقی برایش می‌افتد. برای همین هیچ‌وقت خودم را با حواشی یک فیلم درگیر نکردم تا به خودسانسوری بیفتم. به چیز‌هایی باور دارم و با این باور تا ته ماجرا می‌روم.
به طلا و مس باور دارم. همان زمان طیف روشنفکرنما که یک سری سایت داشتند «طلا و مس» را می‌کوبیدند که این فیلم سفارشی و حکومتی است و آخوندها را دارد خوب نشان می‌دهد. یک طیف متحجر  هم استدلال‌های عجیب و غریب می‌کردند که طلا و مس اسلام آمریکایی است. واژه‌ای که هنوز هم معنی‌اش برای من دشوار است. در حال حاضر هم همان طیف تندرو  می‌گویند «اکسیدان» مزخرف و  مبتذل و ولنگاری فرهنگی است. به نظر من بعضی وقت‌ها آدم‌ها با شخص مشکل دارند، با سوژه و مضمون مساله ندارند. من به حرف‌های «طلا و مس» باور داشتم و همین الان به حرف‌های «اکسیدان» هم باور دارم.
وقتی به حرفی باور و ایمان دارم با شنیدن این نظرات و بحث‌های تند نه از کوره در می‌روم و نه خوشحال می‌شوم. به نظرم این افراد که معمولا با اسم مستعار مطلب می‌نویسند وظیفه‌ای روی دوش‌شان گذاشته شده و بالاخره هر کسی برای امرار معاش راهی را انتخاب می‌کند.

در ادامه صحبت‌هایتان که به حواشی حذف فیلم اشاره کردید، شبنم مقدمی در گفت‌وگویی عنوان کرده بود نقش من خیلی کم شده است؟
به من اعتراض نکرده بود. به سانسورچی‌های وزارت ارشاد اعتراض کرده است.

پس فیلم شما بعد از ساخته شدن دستخوش سانسور شده است؟
ظاهرا شده است دیگر. شبنم مقدمی هیچ وقت دروغ نمی‌گوید (خنده).

با فیلم «اکسیدان» می‌خواستید چه پیامی به مخاطب برسانید؟ خیلی‌ها مدعی هستند که پیام فیلم شما ضد فرهنگی است.
دغدغه من برای اکسیدان هویت ایرانی بود. اتفاقی  که به نظر من مسئولان باید متوجه بشوند. هویت ایرانی فقط به معنای سابقه ۲۵۰۰ ساله نیست. اولین چیزی که با آن ما را خارج از مرزها می‌شناسند گذرنامه است و این گذرنامه ایرانی در خارج از کشور متاسفانه مساوی شده با تروریسم و سوال و جواب و برخوردهای غیرقانونی. هر قدر هم توضیح دهید که من این هستم و گذشته‌ام این‌چنین است اصلا کاری به گذشته‌ات  ندارند. آنها می‌گویند ما ایرانی را با این گذرنامه می‌شناسیم، ایرانی حق ندارد به کشور من بیاید، اگر هم می‌خواهد بیاید باید از هزار فیلتر بگذرد و حتی  لاین ورودی مسافرش باید جدا شود.  باید بازرسی بدنی مجزا  بشوند. اینها مساله‌هایی است که بعضی‌ها دوست ندارند درباره‌اش حرفی زده شود. دوست دارند بگویند ما هرجا برویم برایمان فرش قرمز پهن  است. همین الان یک ایرانی بخواهد برای دیدن مادرش یا اقوامش یا برای درمان  یا تفریح به کشور دیگری سفر کند، نمی‌تواند. مکه و کربلا هم این شرایط را دارد و نمی‌توانیم برویم.
باشه من شیراز را دیدم و حالا می‌خواهم بروم دنیا را ببینم. از آن طرف هم مقابله به مثل با دولت‌های خارجی یک شکل دیگر می‌شود. می‌گویند شما به ما ویزا نمی‌دهید ما هم به شما نمی‌دهیم. مگر چه اتفاقی می‌افتد. توریست آمریکایی و اروپایی وقتی  می‌خواهد شرق را ببیند به راحتی می‌رود استانبول را می‌بیند. استانبول آن همه پیشرفت می‌کند و صنعت توریستش از صنعت نفت ما بیشتر سود‌آوری می‌کند. روز به روز هم دارد جا می‌افتد.

در «اکسیدان» نقد اجتماعی هم داشته‌اید؟
اگر منظورتان بحث و حرف اجتماعی بوده یقینا داشته‌ام. اینها هم برآیند حال و هوایی بوده که در ذهن من بوده و زبان  بعضی از این نقدها اگر زبان جدی و درام و تند باشد شاید تاثیرش آنقدر نباشد که طنز می‌تواند داشته باشد. فرضا همین موضوع اگر درقالب یک فیلم جدی بود به راحتی متهم به سیاه‌نمایی می‌شدیم و حالا هم متهم به ولنگاری فرهنگی. بعضی مواقع یک جک و یک خنده تلخ  تاثیرش صد برابر یک حرف جدی و حکیمانه است.  به هر حال مهاجرت از جمله اتفاقاتی است که در اطراف‌مان می‌بینیم. شما در نظر بگیرید ۱۰ نفر برتر کنکور ۱۰ سال پیش که با پول دولت درس خوانده‌اند الان  یک نفرشان در ایران نمانده‌اند.

برای همین برخی می‌گویند فیلم «اکسیدان» راه فرار را به جوان‌ها نشان می‌دهد.
این اتفاق دارد می‌افتد و همه هم می‌دانند. اما برخی افراد خوش‌شان نمی‌آید که ما این مسائل را نشان دهیم. فکر می‌کنم ناراحتی آنها از این است که چرا این راه‌ها را نشان می‌دهند. قرار نبود این راه‌ها نشان داده شود.

برخی معتقدند «اکسیدان» در جاهایی شبیه مارمولک است، همان‌طور که در مارمولک دزدی در لباس طلبه‌ای ظاهر می‌شود در اینجا می‌بینیم که فردی درستکار و مسلمان در لباس دیگری ظاهر می‌شود.
به نظر من هیچ شباهتی ندارند. مثل این است که شما بپرسید دو تا فیلم دفاع مقدسی چه شباهتی با هم دارند. چون لوکیشنش دفاع مقدسی است. کمدی اشتباهی  یکی از آن ژانرهای کمدی مطرح است که بارها و بارها تکرار شده است مانند  «لیلی با من است» و «مارمولک». فیلم‌های موفق این سال‌ها هم کمدی اشتباهی هستند مثل «مومیایی سه» و «گشت ارشاد». این ژانر  مختص فیلم‌های ایرانی هم نیست. خیلی از فیلم‌های خارجی هم در این ژانر ساخته شده و موفق هم بوده‌اند. اتفاقا کمدی اشتباهی یکی از موفق‌ترین مدل گونه‌های کمدی است. خیلی موفق است و خیلی جدی هم همه بازی می‌کنند،  دلقک بازی و کمدی بزن‌بکوب نیست. سخت‌ترین مدل کمدی و پرحرف‌ترین گونه در ژانر کمدی‌های ایرانی و خارجی است.

در وضعیت اکران چیزی نزدیک به سرنوشت مارمولک را مشاهده نمی‌کنید، شاید از این جهت مورد قضاوت قرار گرفته است.
امیدوارم آن وضعیت را پیدا نکند. خیلی امیدوارم که اتفاقات مارمولک برای اکسیدان نیفتد ولی به نظرم چیزی که دارد اتفاق می‌افتد، این است که برخی مسئولان  متوجه وضعیت کشور نیستند. یعنی نمی‌دانند کشور ما و مردم در چه شرایطی هستند. متوجه موقعیت نخبه‌ها نیستند، متوجه موقعیت فیلمسازان نیستند. متوجه موقعیت و شرایط هنرمندان نیستند و فقط می‌خواهند با یک چیزی مخالفت کنند و برای خودشان دشمن درست کنند، یعنی  دفع حداکثری. اصلا کاری هم با جذب  حداکثری ندارند. یعنی کاری با من می‌کنند که در فیلم بعدی حرف‌هایم، زبانم و نگاهم تندتر از چیزی بشود که الان است.

البته این اتفاق در کارهای شما دیده شده است.
یعنی چی؟

مثال می‌زنم؛ حرف‌های اکسیدان خیلی تندتر از «فرشته‌ها با هم می‌آیند» است.
قطعا حواشی و چالش‌های فیلم بعدی‌ام از این یکی بیشتر خواهد شد. این را یقین دارم.

نکته دیگری که در کارهای شما دیده می‌شود این است که ‌روز به روز بیشتر به سمت کمدی می‌رود. آیا دلیلی دارید؟ آیا می‌خواهید با این ژانر حرف‌های خود را راحت‌تر بزنید؟
من به عنوان یک شهروند فیلمساز  می‌خواهم فقط حرف‌هایم را بزنم، یا باید زبانم را قیچی کنند که دارند این کار را با من می‌کنند کما اینکه  همین کار را با بعضی از دوستان فیلمساز  انجام داده‌اند به طوری‌که دیگر فیلم ساختن برایشان سخت شده است. اما من چون جوان و پرانرژی هستم و سرم هم برای گفتن یک حرف‌هایی درد می‌کند، سعی می‌کنم همچنان فیلم بسازم و دوست ندارم که فیلمنامه‌ام در کمد بماند و خاک بخورد. دوست دارم هر طور که شده فیلمم روی پرده بیاید و مردم تماشا کنند.

در دوره ایوبی سازمان سینمایی تاکید داشت که باید فیلم‌های شاد ساخته شود. آیا انبوه فیلم‌های طنز و شاد که در حال حاضر در حال اکران است به‌خصوص فیلم شما حاصل همان تاکیدات است؟
به نظر من حال مردم ایران و جامعه خوب نیست، مردم خسته‌اند، مردم در شرایط بد اقتصادی و اجتماعی هستند. مردم به یک چیزهایی امید بسته‌اند که هنوز به آن نرسیده‌اند. من فکر کنم کمترین وظیفه‌ای که به‌عنوان یک فیلمساز داشتم این بود که با ابزارهایی که داشتم حال مردم را خوب کنم و در عین حال حرفم را هم با آنها بزنم. با اینکه فکر می‌‌کنم خنداندن مردم ایران خیلی کار سختی است امیدوارم موفق شده باشم دو ساعت مردم را از ته دل بخندانم. امیدوارم به لودگی و مسخره بازی نخندند و در عین حال به حرف‌هایی بخندند که بتواند تاثیری در آینده‌شان داشته باشد. من نقش کوچکی در تولید «اکسیدان» داشتم، کل دوستان دیگر پشت این فیلم بوده‌ و همه درجه یک بوده و همه تلاش کرده‌اند این اتفاق بیفتد و همه تلاش‌ها با هدف خنداندن مخاطب بود.

آیا در فیلم‌های بعدی‌تان هم به روحانیت می‌پردازید؟
واقعیت این است که هنوز درباره فیلم بعدی هیچ تصمیم جدی‌ای نگرفته‌ام.

به نظرتان تاثیر این فیلم روی کودکانی که «اکسیدان» را در سینما می‌بینند چیست؟ آیا این فیلم را برای دیدن خانواده‌ها توصیه می‌کنید؟
من خودم هم بچه دارم. بعضی‌ها فکر می‌کنند کسانی که در سینما هستند یک سری آدم‌های بی‌قید و بند و بی‌خانواده هستند، یعنی انگار دوست دارند ما را این‌طوری معرفی کنند. بعضی از مخالفان ذاتی سینما اصولا دوست دارند هنرمندان را بی‌اصل و نسب و بی‌ریشه و بی‌خانواده، آدم‌های اهل هر موضوعی و آدم‌های هرجایی معرفی کنند، چون وقتی یک برچسبی روی صورت یک فیلمساز می‌چسبانند، گفتن خیلی چیز‌ها برایشان راحت می‌شود. یعنی یک پسوند و یک پیشوند جلوی اسم یک فیلمساز می‌گذارند و بعد شروع می‌کنند در موردش حرف زدن. مثلا می‌گویند فیلمساز ضد انقلاب و بعد شروع می‌کنند می‌گویند فیلمساز ضد انقلابی که… یعنی همین اول حکم را صادر کرده‌اند.
الان هم به نظر من خیلی دوست دارند که بگویند فیلم ساختن بالذات فحشا و کثیف است، فیلمسازان که ذات‌شان همین است اگر نبودند که نمی‌رفتند مطرب بشوند، می‌رفتند دنبال یک کار دیگر، استاد دانشگاه یا پزشک و… می‌شدند و به مردم خدمت می‌کردند.

این روزها تکنولوژی آنقدر پیشرفت کرده که بچه کلاس اول هم در دستش موبایل هوشمند و تبلت دارد و با سرچ یک کلمه تعداد زیادی لینک مقابلش باز می‌شود. نباید یادمان برود که همین بچه‌ها در مدرسه از خانواده‌های مختلفی هستند و راحت می‌توانند درباره هر موضوع به ظاهر ممنوعی با هم حرف بزنند.
اتفاقا یکی از مشکلات باز همین است، گفتن یک‌سری چیز‌ها را عیب می‌دانند. مثلا چند سالی است که در مملکت ما درس تنظیم خانواده را به دروس دانشگاهی اضافه کرده‌اند یا دردبیرستان‌ها درس سبک زندگی را گنجانده‌اند. درصورتی که کشورهای خارجی این دروس را از دبستان برای بچه‌ها تدریس می‌کنند. من چون کار حقوقی کرده‌ام و درس حقوق خوانده‌ام این را عرض کنم که بزرگ‌ترین مشکل خیلی از جدایی‌ها همین مساله نداشتن آموزش‌های پیش از ازدواج است و این همیشه قبح و تابو بوده است. چرا نباید در موردش حرف زد؟ آیا بهتر است بچه‌ها این موضوعات را به شکل بی‌پرده در جمع خلوت دوستانه بشنوند یا بهتر است در یک محیط عمومی و در کنار خانواده‌شان بشنوند و از شما مادر یا پدر سوال کنند این یعنی چه؟ و شما با زبان خودتان ذهن کودک را به باور برسانید.

پس شما با رده‌بندی سنی فیلم مخالف هستید؟
من به‌عنوان کارگردان یک فیلم بله مخالفم. اما به‌عنوان کسی که باید برای این فیلم گروه سنی انتخاب کند تصمیم‌گیرنده نیستم. اولین کسانی که این فیلم را دیدند خانواده خودم بودند، من بچه کوچک هم دارم. آنها راجع به بعضی چیزها از من سوال کردند و سعی کردم با صراحت به سوالات‌شان جواب دهم، چون مطمئن هستم بچه ۱۴ ساله من این موضوع را اگر از من نشنود و من به او توضیح ندهم از دوستانش به شکلی بی‌پروا می‌شنود که بیشتر ذهنش را آلوده می‌کند.

چندسالی است که فیلمسازی در کشور ما با حواشی زیادی روبه‌رو شده است، از جمله اعتراض اصناف مختلف. آیا فیلمساز می‌تواند در راستای برنامه‌های خود این اقشار را راضی نگه دارد؟
عده‌ای در ایران همیشه معترضند. به هر چیزی اعتراض دارند و فرقی هم برایشان ندارد. بعضی از همیشه نگران‌ها یک‌سری برچسب از پیش‌آماده دارند و فیلم‌ها را با همان متر و معیار ثابت خودشان انگ می‌زنند.
کلمات و واژه‌هایی مثل فیلم مبتذل و ولنگاری فرهنگی و تن‌فروشی و … از طرف این طیف مدتی است رایج شده و اینها اجازه دارند هر ادبیات سخیفی را به اسم اسلام و مذهب وارد فضای رسانه‌ای کنند و کسی حق ندارد به آنها ایراد بگیرد چون دوباره با همان پسوند و پیشوند‌های ضدانقلاب با طرف‌شان بحث می‌کنند.

ظاهرا جریانی درباره فیلم‌تان بین رسانه‌ها و هنرمندان راه افتاده است، نظرتان چیست؟
من ترجیح می‌دهم احترام همکاران پیشکسوت‌مان را نگه دارم و کوچک‌تر از آنها هستم و به آنها حق می‌دهم در مورد فیلم من و شرایط اکران صحبت کنند ولی من خودم به هر سالنی که رفته‌ام از مردم خواسته‌ام بروند فیلم‌های ایرانی را تماشا کنند و همه فیلم‌های روی پرده را ببینند. من برای کارهای همه همکارانم احترام قائل بودم و دوست داشتم فیلم‌شان بفروشد و خوب دیده شود. برای همه همکاران و فیلمسازانی که فیلم‌شان در حال اکران است آرزو می‌کنم که فیلم‌هایشان آن‌طور که دوست دارند و توقع داشتند در اکران موفق شود.

منبع: فرهیختگان/ مهربانو ابدی‌دوست

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها