تاریخ انتشار:1399/08/17 - 14:45 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 144884

سینماسینما، امین نصیری

سینمای آلفرد هیچکاک از همان ابتدا تا فیلم‌های متاخرش همواره با تعلیق آمیخته بوده، تعلیقی که در دوران‌ فیلمسازی‌ هیچکاک با کیفیت‌های گوناگونی ارائه شده و فراز و نشیب‌هایی داشته اما اساس تعریفی که او از تعلیق ارائه داده تحسین برانگیز است و کماکان مخاطبان سینما را میخکوب و مضطرب می‌کند؛ لذا کندوکاو در آن برای شیفتگان هیچکاک در جهت کشف و فهم سویه‌ای از عناصر فرمال او ضروری‌ست. پرندگان از برجسته‌ترین آثار کارنامه‌ی هیچکاک در زمینه‌ی تعلیق است و روزنه‌ی مناسبی برای ورود به تفکرات و جهان بصری این استادِ گرانقدر است و بخش مهمی از ارزش‌های سینمایی او را آشکار می‌کند. سینمای هیچکاک در وهله اول سرگرم کننده است اما در همین قلمرو سرگرم کننده نیز می‌توان رگه‌های هنر حقیقیِ سینما و همچنین هراس‌های آدمی را در آن جستجو کرد. هیچکاک در «پرندگان» (۱۹۶۳) از نظر فضاسازی خارق‌العاده عمل می‌کند و با نسبتی که بین شخصیت و محیط برقرار می‌کند در ساختن فضا و اتمسفری معین نیز موفق ظاهر می‌شود. اجزای گوناگون پرندگان آنقدر هموژن و یکدست است که به سختی می‌توان خللی به آن وارد کرد و بین آن‌ها نوعی اتحاد، تناسب و هارمونیِ بی‌نظیر ‌دیده می‌شود. عده‌ای شاید در حین تماشای پرندگان با سوالاتی از این دست مواجه شوند که: این پرنده‌ها از کجا آمده‌اند؟ به چه دلیل آمده‌اند؟ انسان چه کرده که با هجوم کشنده این پرندگان مواجه شده‌؟ هیچکاک باهوش‌‌تر از آن است که به این سوالات مستقیما پاسخ دهد و مطمئنا پرندگان هم پاسخی نخواهند داد و تماشاگرانی که به دنبال پاسخ این سوالات هستند تا به انتها سرگشته خواهند ماند. پرندگان تنها تلنگری هستند برای انسان‌ها، انسان‌هایی که باید حد و حدود خود را به یاد آورند و بر درماندگی خود آگاهی یابند و بدانند ممکن است روزی _مانندِ پرنده‌ها در ابتدای فیلم_ در قفس گرفتار شوند. در ابتدای فیلم این انسان‌ها هستند که بر پرندگان سلطه دارند اما در ادامه این سلطه‌گری دچار تغییراتی می‌شود و ما شاهدِ عجز انسانی در مقابله با پرندگانی هستیم که مانندِ کابوسی هولناک به انسان‌ها یورش می‌برند.

نوع پرداخت هیچکاک در این سکانس ‌چنان کلاس درسی است که نکات فراوانی می‌توان از آن آموخت. هیچکاک پله به پله تعلیق را ایجاد، و با کش دادنِ زمان برای مخاطب او را دچار دلهره می‌کند به مرور این دلهره را به اوج می‌ساند و تشدیدش می‌کند. ملانی روی نیمکت می‌نشیند و هیچکاک یک نمای مدیوم از او می‌گیرد، در حالی که تماشاگر لحظه‌ای یک کلاغ را می‌بیند که پشت سر او بر روی تکیه‌گاهی می‌نشیند. تعلیق آغاز می‌شود. این تنها نمایی است که ملانی و کلاغ‌ها در یک قاب دیده می‌شوند و تا لحظاتی بعد هیچکاک فقط برش می‌زند و ملانی و کلاغ‌ها را جداگانه نمایش می‌دهد تا با هر برش تشویش مخاطب افزایش پیدا کند. مخاطب از موضوع وحشتناکی باخبر شده که کاراکتر هنوز نمی‌داند. تعداد پرندگان پشت سر ملانی لحظه به لحظه بیشتر می‌شود و دوربین بعد از هر نمایی که از پرندگان می‌گیرد به ملانی نزدیک‌تر می‌شود تا تشویش تماشاگر را تقویت نماید. ملانی گاه مضطربانه به مدرسه نگاهی می‌کند (یک نوع بیقراریِ خفیف و جزئی در چهره او دیده می‌شود) و نماهایی که از او گرفته می‌شوند نسبت به پرندگان طولانی‌تر هستند و اینجاست که زمان شروع به کش آمدن می‌کند چون کاراکتر از خطر اطلاعی ندارد بلکه تماشاگر از آن آگاهی دارد و این فرایند ادامه می‌یابد تا بالاخره او یکی از کلاغ‌ها را می‌بیند و زمانی که مسیر پرواز آن را دنبال می‌کند متوجه خیل عظیمی از آن‌ها می‌شود و برشی که سپس هیچکاک در نمای کلوزشات از چهره‌ی او نشان می‌دهد، چهره‌ای که ترسیده اما سعی می‌کند افسار خود را از دست ندهد. نکته‌ی دیگری که باید به آن اشاره کرد صدای سرود خواندن بچه‌هاست که در ابتدا حتی دلپذیر بنظر می‌رسد اما در ادامه افزون بر اینکه به خطری که بچه‌ها را تهدید می‌کند اشاره دارد، به خدمت جهان اثر هم در می‌آید و با اختلاط آن با تصویر کارکرد حسی‌اش دگرگون می‌شود و در راستای اجرایی کردن تعلیق هیچکاکی عمل می‌کند و صحنه را نیرو می‌بخشد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها