ابراهیم افشار در همشهری نوشت :
اگر حرفهای رقیه فخرالملوک را آقای گارسیا مارکز میشنید مطمئنم یکجورهایی خاطرات او را مینوشت که همه میگفتند تخیّل محض است؛ جریان سیال ذهن. اواخر دهه۶۰ که رفته بودیم پیشش و او داشت خاطرات عاشقیتاش را ردیف میکرد که شباهت غریبی در مهآلودگی، به کاراکتر اریندیرای سادهدل آقای مارکز داشت اما نمیتوانست مادربزرگ بیرحم اریندیرا باشد. رقیه فخرالملوک چهرهآزاد – مادر تیپیک سینمای ایران بود و تا ابد هم مادری خواهد کرد برای سینما. اما او عجیب دوست داشت که سلبریتیهای مونث زمانه، سرگذشت مرارتهای او را بشنوند و بدانند که با پشت، توی چه عسلی افتادهاند! میگفت آن روزها که کارش در سینما را با آقای صادق بهرامی تازه آغاز کرده بود مجبور شده به همه بگوید دختری ارمنی است! چون زنها حق عکس انداختن نداشتند چه رسد به اینکه فیلم بازی کنند. هنرپیشگی فقط مختص زنان اقلیتهای مذهبی بود. تعریف میکرد که حوالی سال ۱۳۰۹یک روز با مامانش و باجیاش رفته بودند توی عکاسخانهای واقع در لالهزار که عکس بیندازند اما وقتی بیرون آمده بودند یک آژان کنه، علنا جلوشان را گرفته و جلبشان کرده بود که ببردشان کمیساریا. از لاله زار تا کمیساریا را توی راه، مُخ مامان فخرالملوک را خورده بود که خانم خجالت نمیکشی ۲تا دختر مسلمونات رو آوردی عکاسخونه، عکس بگیری؟ حیا نمیکنی؟ شرم را خوردی و ناموس را قورت دادهای؟ تعریف میکرد که ما از ترس کپیده بودیم زیر چادرمشکی مادر و ساعتها مامانجان التماسش میکرد که این دفعه را ول کند برویم. بعدش هم که دیگر پشت دستش را داغ میکند تا دخترانش را تا آخر عمر به عکاسخونه نبرد. فخرالملوک خانم، بعد هم که رفته بود پیش اسماعیلخان مهرتاش و جامعه باربد، آنقدر پیسهای مادرانه اجرا کرده بود که مادرانگی درصورتش نشست کرده بود. اما آنجا هم امنیتی نداشت چون به محض اینکه دختران همشاگردیاش در مدرسه میشنیدند که او تیارت بازی کرده است میریختند سرش و سیاه و کبودش میکردند.آنها به او میگفتند «تو ارمنی شدی که موهاتو کوتاه کردی؟» حتی معلمهایش هم به او نمره نمیدادند فقط به این دلیل که رفته است تیارت. آن روزها در کل ممالک محروسه، حتی یک سالن تئاتر وجود نداشت و اعضای گروه مجبور بودند در خانههای همدیگر قرار تمرین بگذارند. بدیاش این بود که حتی در خانهها هم امنیت نداشتند و یکهو میدیدی که بچهمحلها ریختهاند روی پشتبوم و دارند «هو»شان میکنند! نه نوری بود، نه دکوری، همه جا را چراغ دستی روشن میکرد اما دلها عجیب خوش بود. فخرالملوک خانم در آخرین پیس زندگیاش، توی تئاتر کسری، با لرتاخانم همبازی شد و ناگهان کمرش روی سن گرفت. جوری درد میکشید که خدای ناکرده فلج بخواهد بشود. هرجوری بود اما تا پایان نمایش دوام آورده و دیگر در رختکنی از هوش رفته بود. او آنجا اما دیالوگی داشت که تا آخر عمر فراموشش نکرد. در صحنهای غریب باید میگفت «دیگر عمرم به پایان رسیده و باید کفنم را آماده کنم.» روزی که به دیدنش رفتیم، این دیالوگ را تکرار کرد. این بار نه در متن یک نمایش که در زندگی واقعیاش گفت. نمیدانم حالا زندگیاش تبدیل به تئاتر شده بود یا تئاترش تبدیل به زندگی. کفناش دیگر واقعا آماده بود. پرسیدیم مامانخانوم آیا اون عکس موهای پسرانهتان را ندارید که به خاطرش از هممدرسهای کتک خوردین؟ خندید. اما ای کاش نمیخندید و کمی گریه میکرد. با آن کمرِ خراب چه شکلی میتوانست آلبوم هایش را زیر و رو کند؟ تازه زیر و رو هم که میکرد چه شکلی میشد آن تصویر موهای پسرانه را چاپ کرد؟ من خر را بگو.

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- به کارگردانی گرتا گرویگ؛ جیمز باند سابق به دنیای نارنیا میرود
- ترویج فرهنگ نیکوکاری با حمایت همراه اول از بیماران پروانهای
- معرفی بستههای ویژه رومینگ نوروزی همراه اول
- دیوان عالی کشور تایید کرد؛ حکم قصاص و زندان عاملان قتلِ داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر
- ۵ فیلم کوتاه ایرانی در بخش رقابتی جشنواره سوئیس
- اسپانسر ساسی مانکن و معاویه کیست؟
- در دومین هفته اکران؛ تیزر «هفت بهارنارنج» منتشر شد
- پروانه ساخت غیرسینمایی برای ۹ فیلمنامه صادر شد
- هفت نکته از جشنواره ۴۳ فیلم فجر/فیلمسازی به مثابه شغل کارمندی
- ناگفته های منوچهر شاهسواری از سریال در پناه تو
- بلاگرهای سینمایی، بلایی سینمایی
- فوت «اشرف سادات» فیلمهای داودنژاد/ بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم دوبی درگذشت
- فوت بازیگر «هری پاتر» و «دکتر هو»/ سایمون فیشر-بکر درگذشت
- همراه اول و وزارت نفت برای هوشمندسازی صنعت نفت و گاز تفاهمنامه امضا کردند
- همراه اول و دانشگاه علموفرهنگ تفاهمنامه همکاری امضا کردند
- مجوز ساخت سینمایی برای ۸ فیلمنامه صادر شد
- سومین دوره جایزه همراه اول برای رسالههای برتر مهندسی برق و فناوری ارتباطات برگزار میشود
- یادداشت کیوان کثیریان/ نامهای به ساترا؛ جهانِ تصویر، تحت کنترل شماست
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ درسهایی که نویسندگان از جدال ترامپ و زلنسکی میآموزند
- زمان همه چیز را درست میکند؟/ «۱۰۰۱» جای خود را باز کرد
- جایزه بهترین مستند جشنواره زوم لهستان به مستند ایرانی رسید
- هادی حجازیفر تهیه کننده «صفر پنج» شد/ معرفی بازیگران «بازی استریندبرگ»
- «ساعت ۶ صبح» و «خرچنگ» آنلاین اکران میشوند
- فوت نویسنده سیاسی اهل آفریقای جنوبی؛ آثول فوگارد درگذشت
- نگاهی به فیلم «کندو»/ جهانی بدون ترحم
- اکران نوروزی ۱۴۰۴؛ ترکیب ژانری متنوع و رقابت برای جلب نظر مخاطبان
- گزارش از برلیناله ۲۰۲۵؛ بازتاب چهرهی زنان در سینمای معاصر/ برلیناله، آینهای برای زنان در سینما
- پس از چند سال تعطیلی؛ سینما پارس به فروش گذاشته شد
- آتش و خاکستر؛ توضیحات جیمز کامرون درباره جزئیات «آواتار ۳»
- دریافت اسکار شوقبرانگیز بود/ تصور مردم نسبت به انیمیشن ایران تغییر کرد