
بیست و سه سال پیش داریوش مهرجویی با برداشتی آزاد از سه قصه، فیلم «پری» داستان های سالینجر را به سینمای ایران آورد. «پری» یکی از موفق ترین فیلم های مهرجویی در دهه هفتاد شد و ۱۰ سال بعد، وقتی جوانان دهه هشتاد از «ناتور دشت» به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات جهان حرف می زدند، از همذات پنداری و درک هولدن کالفیلد (شخصیت اصلی این داستان) می گفتند و نقبی هم به «پری» مهرجویی می زدند: کارگردانی که وقتی هیچ کس حواسش به سالینجر نبوده، روح داستان های او را درک کرده و شاهکاری مانند «پری» ساخته است. حالا بیست و سه سال از اکران فیلم «پری» در سینماهای ایران می گذرد و هفت سال هم از روزی که سالینجر از دنیا رفته است. در حوالی سالگرد درگذشت جروم دیوید سالینجر گپ و گفت کوتاهی با داریوش مهرجویی انجام دادیم درباره نسبت و علاقه اش به آثار این نویسنده امریکایی و چرایی نوشتن فیلمنامه ای با سه داستان از او.
با سالینجر و آثارش کی و کجا آشنا شدید؟
سال های سال پیش. وقتی که در دانشکده یوسی ال ای بودم و کتاب های نویسندگان امریکایی را می خواندم. در آن روزگار سالینجر در کنار ارنست همینگوی، ویلیام فاکنر، جان آپدایک و… بسیار محبوب و معروف بودند. من سینما درس می خواندم و اولین بار ۱۰ داستان کوتاه سالینجر را خواندم و به آثارش علاقه مند شدم. بعدتر «فرنی و زویی» را خواندم و داستان های دیگرش را. البته من این کتاب ها را به همان زبان انگلیسی می خواندم و بعدتر، وقتی به ایران آمدم، «ناتوردشت» به ترجمه محمد نجفی را هم خواندم. اما از همان سال های جوانی سالینجر یکی از نویسندگان محبوبم بود.
قصه «پری» از کجا آغاز شد؟
بعد از بازگشت به ایران آن قصه ها همیشه با من بود. همیشه در پس ذهنم به آنها فکر می کردم و دوست داشتم کاری با آن انجام دهم. در دهه شصت ایده «پری» به ذهنم رسید. وقتی نوبت به «پری» رسید با تصرفی آزاد از داستان ها و برداشتی ظریف از «فرنی و زویی» و «یک روز خوب برای موزماهی» فیلمنامه را نوشتم. در واقع من این داستان ها را با یکدیگر ترکیب کردم و همیشه هم متعجب بودم که چرا سالینجر با این همه توانایی رمانی بلند ننوشت.
ویژگی این داستان ها و سالینجر چه بود که سراغ آن رفتید؟
به هرحال من ولع و عطش بسیاری برای خواندن و دیدن آثار مهم ادبیات، تئاتر، سینما و متون فسلفی داشتم. داستان های سالینجر اثرگذار بود و خواندن و فهمش هم برای من لذت بخش. سالینجر نویسنده بسیار سرشناسی در جهان است. آنقدر مهم که مجله تایم یکی از سه نویسنده ای که عکسش را روی جلد خود کار کرده، سالینجر بوده. به جز سالینجر ارنست همینگوی و جاناتان فرانزن هم روی جلد تایم رفته اند.
قصه شکایت وکلای سالینجر از شما چه بود؟
قرار بود فیلم «پری» اکران جهانی شود. در یک برنامه اکران ۱۰ فیلم در نیویورک، فیلم «پری» هم اکران شد. روزنامه ها هم درباره فیلم و ارتباطش با داستان های سالینجر نوشتند و یادم می آید روزنامه «نیویورک تایمز» هم عکس بزرگ نیکی کریمی را چاپ کرد و مقاله مفصلی هم درباره من و اقتباس فیلمم از سالینجر نوشت. وکلای سالینجر هم متوجه شدند و اعتراض ها شروع شد. حتی می گفتند که فیلم را باید سوزاند، چون بدون اجازه ساخته شده.
شما قبول داشتید؟
برداشت من از این داستان ها بسیار رقیق و ظریف بود. من برای ساختار و فضای فیلمنامه از آن استفاده کردم و در واقع براساس آنچه دریافتم از این داستان ها بود، داستانی دیگر نوشته بودم. کار متداول و معمولی که همیشه اتفاق می افتد و از آثار مختلفی چنین برداشتی انجام می شود، مثلا از آثار شکسپیر و… منتها وکلا معتقد بودند که باید فیلم سوزانده شود.
فرصت نشد با سالینجر صحبت کنید؟
سالینجر نویسنده ای دور از جمع بود و همیشه غایب. فرصتی هم دست نداد. فقط وکلایش بودند که سنگش را به سینه می زدند. جالب اینکه همزمان با این اتفاق، کپی دی وی دی فیلم در کالیفرنیا بیرون آمده و هرکسی دیده بود، تعریف می کرد.
بیست و سه سال از ساخت «پری» گذشته، در این مدت بازهم سراغ سالینجر رفته اید؟
بله، من هرازگاهی برمی گردم و داستان هایش را می خوانم. حالا تعدادی از آنها به فارسی ترجمه شده، اما داستان های بسیار خوبی دارد که هنوز ترجمه نشده اند و آنها را هم می خوانم.
و ممکن است دوباره با برداشتی از این داستان ها فیلم دیگری از شما در سینما ببینیم؟
الان دیگر نه. دوره ای تحت تاثیرش بودم، واکنش نشان دادم و تمام شد. حالا دوست دارم کارهای تازه ای انجام دهم مثل نوشتن کتاب ها و همین کتابی که به تازگی نوشتنش را تمام کرده ام: «برزخ ژوری». آن دوران تمام شده است.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- اکران نسخه مرمت شده یکی از فیلمهای مهم داریوش مهرجویی
- «لیلا» در آینه مکتب نقد عمیقگرا
- یادداشتی بر کتاب «سینماگر متفکر: گفتوگو با داریوش مهرجویی»/ فراتر از تصویر؛ از جهان فلسفه تا زبان سینما
- محسن امیریوسفی: روزی در این مملکت دادگاه رسیدگی به جنایات فرهنگی تشکیل میشود
- به یاد دو استاد موج نو سینمای ایران؛ آرامش در درود بیکران
- از خانه تا شهر؛ تداوم فلسفهی زیستن در سینمای مهرجویی
- اولیای دم مرحوم مهرجویی و محمدیفر از حکم قصاص گذشت کردند
- نمایش آثار مهرجویی، بیضایی و فرهادی در جشنواره مطرح ایتالیایی
- همصدایی چهرههای مهم فرهنگی و اجتماعی با فرزندان مهرجویی
- واکنش مونا مهرجویی به حکم پرونده قتل والدینش؛ ما درخواست اعدام نداریم
- رییس کل دادگستری استان البرز اعلام کرد: تایید حکم قصاص برای قاتل مهرجویی و محمدیفر
- درنگی بر خارج از متنِ «هامون»/ مهم است این چیزها را بدانیم؟
- وکیل مادر وحیده محمدیفر: پرونده قتل مهرجویی و محمدیفر بسته نشده/ حکم صادره قطعی نیست
- دیوان عالی کشور تایید کرد؛ حکم قصاص و زندان عاملان قتلِ داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر
نظرات شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- زبان بهمثابه مقاومت؛ در یادِ بهرام بیضایی
- در اندوه فقدان چهره شاخص موج نو سینمای ایران؛ بازتاب جهانی درگذشت بهرام بیضایی
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ پروانه ساخت سینمایی برای ۷ فیلمنامه صادر شد
- در پاسداشت استاد بیبدیل هنرهای نمایشی ایران/ بیضایی، تاریخ و علامت تعجب
- در سوک سیاوش که از شاهنامه رفت
- یادبود بهرام بیضایی؛ ایرانی بودن بار بزرگی است بر دوش ما
- بریژیت باردو درگذشت
- برای رفتن غریبانه شیرین یزدانبخش؛ وصیتی به مثابه گلایه
- «کفایت مذاکرات» و خندههایی که از دل موقعیت میآیند
- «پرهیجان: نبرد برای اوبر»؛ چطور میتوانیم آرزوی شکستِ نجاتبخشمان را داشته باشیم؟
- درباره بازیگران زن مولف سینمای ایران/ ترانه علیدوستی؛ آخرین بازیگر زن مولف
- درباره اهمیت خواندن فیلمنامه اشغال بیضایی پس از جنگ ۱۲ روزه /بیگانه آزادی نمی آورد
- بهرام بیضایی درگذشت
- «موبهمو»؛ خط به خط، نفس به نفس، چهره به چهره
- در بیست و چهارمین دوره جشنواره؛ ۱۴ اثر از سینماگران ایرانی در داکا نمایش داده میشود
- از ۱۰ دیماه؛ «مرد خاموش» به سینماها میآید
- «بامداد خمار»؛ در منزلت فرودستی
- در ستایش سینمای بیچیز؛ همه چیز داشتن در عین بی چیزی
- آیین پایانی یازدهمین دوره انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی / گزارش تصویری
- شیرین یزدانبخش درگذشت
- افسانهای در حبس؛ سرنوشت «چریکه تارا»
- اقتباس بهمثابه ابزار فهم جامعه/ از روایت تراژیک تا روایت عاشقانه
- «دیدار بلوط»؛ بازگشتی به شکوه یک خاطره
- اشغال بهرام بیضایی وزمانه پس از جنگ ۱۲ روزه/به بهانه ۵ دی سالروز تولد بهرام بیضایی
- «سامی»؛ روایتی انسانی از جنگ بیپایان
- سینمای مستقل ایران را به رسمیت بشناسید
- گیشه سینما در دست کمدیها/ دو فیلم جدید اکران شدند
- اعلام بودجه فرهنگ و هنر در سال ۱۴۰۵
- مصوبهای برای حذف وزارت فرهنگ؛ مصوبه «سیاستهای صوت و تصویر فراگیر»؛ تعارض با جمهوریت
- «بابا پیکاسو»؛ در چنبره عواطف، حرمان و جداافتادگی






[…] تا زمانی که زنده بود اجازه نداد از روی آثارش فیلمی اقتباس شود. حتی وقتی داریوش مهرجویی الهامی مختصر از یکی از داستانهای کوتاهش گرفت، از وکیلش خواست از او شکایت کند. […]