تاریخ انتشار:1404/10/01 - 12:40 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 214497

 

روزنامه سازندگی نوشت :
پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیما از آمار بالای مخاطبان صدا و سیما گفت و اطمینان داد که اگر در کنار روش‌های علمی موجود از روش‌های به‌روز و با جامعیت بیشتر استفاده کنند؛ مشخص می‌شود که مخاطب محتوای تولیدی رسانه ملی در بسترهای مختلف از جمله فضای مجازی، از این هم بالاتر است!
رییس رسانه ملی در حالی این اظهارات را مطرح می کند که تا به امروز مدیران زیرمجموعه اش حاضر نشدند روش های نظرسنجی خود را شفاف و دقیق اعلام کنند و وقتی صحبت از مخاطبان بالای ۵۰ درصد رسانه ملی می شود نه چگونگی نظرسنجی مشخص است و نه اینکه راه های رسیدن به چنین آماری روشن می شود. این درحالی است که آمار مراکز مختلف نظرسنجی که اتفاقا روش کار خود را مشخص می کنند برخلاف آمارهای صدا و سیما چیز دیگری را نشان می دهد و از افت شدید مخاطب حکایت دارد. اما جالب اینجاست که رییس سازمان صدا و سیما به ضرس قاطع بر چنین آماری اصرار دارد و حتی به تخطئه منتقدانش می پردازد و می گوید: «عده‌ای بدون اشراف به روش‌های نظرسنجی، یافته‌های این پژوهش‌ها را زیر سوال می‌برند و وقتی براساس نظرسنجی‌های روشمند علمی، مخاطب رسانه ملی حدود ۷۰ درصد اعلام می‌شود، پذیرش این واقعیت برایشان سخت است و ناراحت می‌شوند. اگر کسانی هستند که از شنیدن این جمله که نزدیک به ۷۰ درصد مردم جامعه مخاطب رسانه ملی هستند ناراحت می‌شوند، بگذارید در غم و ناراحتی باقی بمانند!»
باید از رییس رسانه ملی پرسید، مخاطب حرف هایش چه گروهی هستند. آنها که با آمار و داده به بررسی مخاطبان این رسانه می پردازند و این آمار را نادرست می دانند یا آنهایی که از برنامه های ضعیف و کم مخاطب صدا و سیما انتقاد می کنند. حتی اگر هردوی این گروه ها هم مخاطب جبلی باشند او نباید به این شکل آنها را مخاطب قرار دهد. چراکه این افراد با استفاده از آمار و مستندات اقدام به بررسی مخاطبان تلویزیون کردند و اگر جبلی بیش از اینها هوشمندی داشت باید از آمار مستدل آنها استقبال می کرد نه اینکه بر نتایج مرکز تحقیقات صدا و سیما پافشاری کند. شاید آمارهای اشتباه همین مرکز است که مدیر رسانه ملی را به چنین خطا و توهمی انداخته است که حاضر نیست تحلیل و مستندات هیچ رسانه دیگری را بپذیرد و با لجاجت برآمارهای خود ابرام و اصرار داشته باشد.
برای اولین بار  مهر ماه امسال محسن شاکری‌نژاد، رئیس مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما اعلام کرد ۷۰ درصد مردم مخاطبان تلویزیون هستند. به گفته او هر کسی  ۱۵ دقیقه تلویزیون را در روز تماشا کند، مخاطب تلویزیون به حساب می‌آید و برای این حساب و کتاب هم، به آفکام (سازمان تنظیم‌کننده مقررات رسانه‌ای انگلیس) استناد کرد.
همان زمان روزنامه فرهیختگان به تحلیل این آمار پرداخت و نوشت: «بر اساس همین اعداد و ارقام اعلامی صداوسیما یعنی ۳۰ درصد مردم حتی این گردش ۱۵ دقیقه‌ای را هم در تلویزیون نمی‌کنند، یعنی اگر جمعیت ایران را همان عدد بیش از ۸۶ میلیون (آمار پایان سال ۱۴۰۳) و جمعیت صفر تا ۴ سال را هم از محاسبه‌مان خارج کنیم (بنابر مقررات آفکام) چیزی بیش از ۲۵ میلیون نفر در ایران حتی ۱۵ دقیقه هم تلویزیون تماشا نمی‌کنند، حتی اگر فقط جمعیت بالای ۱۲ سال را هم محاسبه کنیم – بنابر آخرین معیارهای مرکز تحقیقات سازمان – چیزی بیش از ۲۰ میلیون نفر پای تولیدات تلویزیون نمی‌نشینند. مسئله اصلی‌ که برای برنامه‌سازی و در دادن آمار از سمت تلویزیون اهمیت دارد نه ۴۳ثانیه مخاطب برای هر شبکه، بلکه تداوم بازدید برنامه‌هاست. اینکه چه مقدار از برنامه‌های سازمان مخاطب ثابت دارد و چند درصد از همین ۴۶٫۹ میلیون نفر – ۷۰ درصد از ۶۷ میلیون جمعیت بالای ۱۲ سال ۴۶٫۹ میلیون نفر است – پای ثابت برنامه‌های تلویزیون هستند. راهکار این موضوع هم ساده است؛ مرکز تحقیقات سازمان اعلام کند چه مقدار از مخاطبان تلویزیون، ۱۵ دقیقه یا یک‌چهارمِ نیمی (یا حتی یک‌چهارم) از قسمت‌های یک برنامه در تلویزیون را دیده‌اند؟ بر این اساس می‌شود مخاطب برنامه‌های تلویزیون را به درستی متوجه شد. یا حتی چرا کار را پیچیده کنیم؟ تلویزیون بیاید و میزان واچ‌تایم را پس از پایان پخش هر برنامه و سریال منتشر کند تا مخاطب برآیندی از میزان مخاطبان برنامه‌های تلویزیون داشته باشد. »
اما مدیران تلویزیون و حتی مرکز تحقیقات صدا و سیما نه تنها هیچیک از این آمارها را روشن منتشر نکردند بلکه بر همان مخاطب ۷۰ درصدی که معلوم نیست از کجا آورده اند تاکید دارند. اینها را اضافه کنید به آمارهای مرکز ایسپا که همچنان تفاوت بسیاری با آنچه دارد که صدا و سیما اعلام می کند مخاطبان صدا و سیما در آمارهای این مرکز سیرنزولی تماشاگر را نشان می دهد.
با اینکه جبلی به روی خود نمی آورد و به تمامی نظرسنجی ها بی توجه است اما دریافت کاهش مخاطب صدا و سیما خیلی در بند آمار و ارقام هم نیست. وقتی خود این سازمان تماشاگر مجموعه ای مانند «پایتخت ۷» را ۷۰ درصد اعلام می کند باید سریال های دیگر تلویزیون هم چنین تماشاگری داشته باشند که به مخاطب ۷۰ درصدی نزدیک شد اما باید از جبلی پرسید کدامیک از مجموعه هایی که پس از این سریال روی آنتن رفت مانند این مجموعه دیده و وایرال شد؟ آمار بیننده های تلوبیون هم که در دسترس تر است پس چطور رییس رسانه ملی این ادعا را که به همین سادگی می توان آن را نقض کرد، مطرح می کند و مخاطب صحبت هایش را به ادامه ناراحتی از این آمار حواله می دهد.
حدود دو هفته پیش پیمان جبلی به دانشگاه شهید بهشتی رفت و با انتقادات تند دانشجویان روبرو شد و در پاسخ به آنان گفت: «نگران انتقادهایی که از ما می‌شود نیستیم، نگران انتقادهایی هستیم که باید بشنویم و نمی‌شنویم.» و این درست همان اتفاقی است که در  رسانه ملی درحال رخ دادن است. مدیران این سازمان به جای اینکه نقدها را بشنوند و بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند با این تصور که چنین اظهاراتی در نهایت به نفع آنان تمام می شود اما واقعیت این است که عمر مدیریت ها چندان طولانی نیست و مدیران بالادستی که به بررسی نتایج فعالیت مدیران سازمان ها می پردازند، مراجع تحقیق و تحلیل شان مانند جبلی تنها مرکز تحقیقات صدا و سیما نیست و تمامی آمارها و مستندات را در نظر میگیرند.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها