اسفند سال ۷۴، گوشه ای از خیابان کریم خان ایستاده بودم تا سوار تاکسی شوم. در فکر و خیال خودم بودم که دستی از پشت کمرم را گرفت و بلند گفت: «مردی که از اسب افتاد». او جلال مقدم بود. مردی که با وجود اینکه اواخر عمرش کم وبیش دچار آلزایمر شده بود اما حافظه عجیبی داشت. شاید اسم من را فراموش کرده بود اما به خوبی تیتر مصاحبه ای که با او انجام داده بودم را به خاطر داشت: «مردی که از اسب افتاد اما از اصل نه.»
جلال مقدم تنها زندگی می کرد و هیچگاه ازدواج نکرد. بعد از انقلاب ۱۳۵۷ در شرایط بسیار دشواری در حال زندگی بود، اما ناراضی هم نبود. در مسافرخانه ای در خیابان لاله زار روز و شب را می گذراند و گاهی برای ما تعریف می کرد که اوقاتش را با تلفن زدن به مسابقه ها و برنامه های رادیو می گذراند. حتی یک بار گفت که از شرکت در این مسابقه ها، ساعت برنده شده است. اما برای جلال مقدم اصلا مهم نبود که روزی روزگاری در این مملکت بنیانگذار خبرگزاری پارس -که الان تبدیل به جمهوری اسلامی شده است- بوده یا برایش مهم نبود در کارنامه هنری اش فیلم هایی چون پنجره و فرار از تله را دارد و روزگاری جزو فیلمسازان برجسته و فرهیخته این مملکت بوده است. جلال مقدم جزو فیلم سازهای مولف نبود که بگوییم نگاه و دیدگاه خاصی نسبت به جهان، سیاست و… دارد. او اساسا خیلی دربند تجربه گرایی هم نبود. مقدم به وضوح از سهراب شهیدثالث انتقاد می کرد و می گفت در حالی که واکسن سینما کشف شده، او دنبال ویروس آن می گردد. این انتقاد ملیحی بود که مقدم نسبت به سینمای سهراب شهیدثالث داشت. انقلاب که شد، مقدم از سرناچاری بازیگر خوبی شد. با وجود اینکه او خیلی علاقه ای به بازیگری نداشت اما دوستان فیلمسازش سعی کردند برای کمک مالی به او نقش هایی در فیلم های شان به او بدهند و با گذر زمان جلال مقدم تبدیل به بازیگر حرفه ای نقش های کوتاه و خاص در سینمای بعد از انقلاب شد. جلال مقدم فقیر نبود اما بعد از انقلاب چیز جدیدی برای خودش نخرید. چرا که میلی و رغبتی به این چیزها نداشت. او برخلاف آدم های دیگر با لباس های قدیمی به جمع ها و مهمانی ها می آمد، اما همیشه مرکز توجه آدم ها بود، چون بسیار خوش مشرب و طناز بود. رفتار و کردارش چنان مناسب بود که همه آدم ها را جذب خودش می کرد. به یاد دارم زمانی که دفتر آقای مسعود کیمیایی در خیابان دولت بود، وقت های جلسه یا کارگاه، جلال مقدم از صبح آنجا می آمد، سیگار ارزان قیمت می کشید و همه کنار او سرحال بودند.
جلال مقدم هیچ وقت از واقعیت فرار نمی کرد. برادری داشت که در فرانسه زندگی می کرد. روزی از او پرسیدم چرا نمی روی پیش برادرت زندگی کنی؟ گفت که اتفاقا برادرم بارها به من گفته است که بروم، ولی من اگر بروم آنجا باید فرانسه ام بهتر از آلن دلون باشد که سر صحنه فیلم بتوانم به او بگویم چه کاری انجام دهد. پس حالا که فرانسه ام خوب نیست، بروم آنجا چه کار؟ مقدم هیچگاه به فکر مهاجرت نبود. اما با وجود زندگی سخت طنازی خاصی در نگاه و کلامش داشت که در کمتر آدمی من دیده ام تا به امروز.
جلال مقدم با تجربه های زیادی که در زندگی اش داشت و شناخت خوب از مناسبات زندگی اجتماعی جواب سوال ها را با طنز و نگاه خاصی می داد. مثلا قبل از انقلاب موهای بلندی داشت و همیشه هم دستمال گردن داشت. به طورکلی با وجود اینکه میانسال بود اما خوش تیپ بود. به یاد دارم در مصاحبه ای خبرنگار از مقدم می پرسد که چرا موهایش بلند است؟ و او هم گفته بود چون اردوان پنجم هم موهای شان بلند بوده است. حالا اینکه عکس اردوان پنجم را از کجا دیده بود که با اطمینان می گفت موهای او هم بلند بود بر می گردد به نگاه طنز جلال مقدم. در کل کلام طنزگونه او در کمتر آدمی قابل مشاهده بود. حالا که از مرگ جلال مقدم بیش از ۲۰ سال می گذرد اگر بخواهم فیلم های او را به کسی پیشنهاد دهم یا خودم بار دیگر فیلم های او را ببینم، انتخاب اولم «فیلم فرار از تله» است. فیلمی که در سال ۱۳۵۰ ساخته شده اما همچنان دیدنی است. چرا که یکی از بهترین موسیقی های مرتضی حنانه را دارد و بازی های خوب و درخشانی در خود جای داده است. فیلم دوم هم «پنجره» است که در سال ۱۳۴۹ ساخته شده است.
فروردین ۱۳۷۵، یک ماه بعد از دیداری که با جلا ل مقدم در خیابان کریم خان به صورت اتفاقی داشتم، او در همان جا تصادف می کند. به علت دچار شدن به آلزایمر نمی دانست کجا می خواهد برود. سردرگم بوده و آخر هم ماشین به او می زند و ناکام از دنیا می رود: مردی که نگاه رندانه و طنز گونه اش همیشه جذاب بود.

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- گفتوگوی سینمایی نسلها/ نگاهی به مستند «موج نو»
- علی حاتمی اعتقاد داشت جلال مقدم،اکبر عبدی و فرامرز صدیقی صداهای قابل توجهی ندارند
- مهجور
- فرار از تله پنجاه ساله شد
- سینما و دههای که شصت بود!
- دعوت به مجلس عزاداری/ گفتوگو با احمد طالبینژاد درباره فیلم «شازده احتجاب»
- حجاج سینمایی یا چگونه با تماشای یک فیلم حاجی شویم + ویدئو
- احمد طالبینژاد :بزرگان سینما هم کپیکاری کردهاند/ماجرای شکایت اکبر گلپا از پازولینی
- «کار کثیف»؛ تصویری واقعی و بیاغراق از جامعه
- فیلمهای امیر نادری حدیث نفس اوست/ ماجرای «کات، چابهار» چه بود؟!
- روایت احمد طالبینژاد از فرصتسوزی که در حق جمشید مشایخی شد
- حماسی و شبه اساطیری/ نگاهی به فیلم «غلامرضا تختی»
- یادداشت احمد طالبی نژاد درباره حواشی حضور فراستی در تلویزیون:بهرام که گور می گرفتی …
- سینمایی برای جامعه بشری :سینمای اجتماعی و اصغر فرهادی/یادداشتی از احمد طالبی نژاد
- سینمای ایران در آستانه تعطیلی/یادداشتی از احمد طالبی نژاد
نظر شما
پربازدیدترین ها
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- مرگ ناگهانی و غم انگیز بازیگر خردسال فیلم یه حبه قند
- از دنیای عجیب، اما نه چندان عجیب سینما/ کارگردانانی که نمیتوانند اجاره خانهشان را بدهند
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- صحبتهای رئیس هیئت داوران جشنواره برلین/ همه فیلمها سیاسیاند
آخرین ها
- جایزه بزرگ اسکار کسبوکارهای خاورمیانه به همراه اول رسید
- دو تصویر از تاریخ دوبله ایران
- جشن ۱۹ سالگی کانون ادبی زمستان برگزار شد؛ اهدای مدال سال به شهره سلطانی و مهدی یغمایی/ ایرج مهدیان تجلیل شد
- «مسیح پسر مریم» مینی سریال شد
- معرفی نخستین برندگان جشنواره برلین؛ جایزه بزرگ بخش مسابقه نسل به فیلم ایرلندی رسید
- در برنامه «خط فرضی» مطرح شد؛ خستگی از ما به نسل بعد از ما منتقل شده/ در زیر زمین، شهر دیگری وجود دارد
- نگاهی به سریال تاسیان؛روزی روزگاری ایران
- معرفی پلتفرمهای هوشمند سلامت همراه اول بهعنوان اپلیکیشنهای برگزیده
- انتقاد سازندگی از گفتوگوی کمال تبریزی با ایسنا/ داوران بر اساس مصلحت رای دادند نه کیفیت
- وداع با صدای ماندگار دوبله؛ بدرقه منوچهر والیزاده به خانه ابدی/ دوبلوری بدون جایگزین
- لوئیس بونیوئل فیلمساز در تبعید و صدو بیست و پنج سالگی
- فوت یک هنرمند پیشکسوت؛ عبدالرضا فریدزاده درگذشت
- شاهپور هنوز هست
- فیلمی در نوبت عید فطر به اکران اضافه نمیشود/ اسعدیان: پیشنهاد شورای صنفی نمایش برای بلیت، بیشتر از ۱۰۰ هزار تومان بود
- از دنیای عجیب، اما نه چندان عجیب سینما/ کارگردانانی که نمیتوانند اجاره خانهشان را بدهند
- با دستور وزیر ارتباطات، پروژههای ارتباطی همراه اول در روستاهای استان قزوین افتتاح شد
- جشنواره علیه جشنواره
- جایزه تجلی اراده ملی جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- گامی دیگر در جهت حذف سینما از سبد خانوادهها/ افزایش قیمت بلیت؛ ضربه مهلک به سینمای ایران
- مدیرعامل بهمن سبز: چه کسی بلیت ۲۲۰ هزار تومانی پیر پسر را میخرد؟!
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- اعطای تندیس «سازمان سبز برتر» به همراه اول
- پنجمین دوره «طرح پژوهانه همراه» با حمایت از دانشجویان نخبه کلید خورد
- نگاهی به سریال «جانسخت»؛ منتظر غافلگیری بمانیم یا نه؟
- کنسرت نمایش «ژن زامبی» از فردا میآید/بلیت ۵ روز اول به پایان رسید
- «نبض» روی میز تدوین
- نسخه ویژه نابینایان «مادیان» با صدای رعنا آزادیور منتشر میشود
- منوچهر والیزاده درگذشت
- ۱۲ نقشی که برنده اسکار شدند اما قرار بود به بازیگران دیگری داده شوند
- آیا باید از اینفلوئنسرها ترسید؟