«سریال دایی جان ناپلئون بهترین اثر نمایشی تاریخ سینما وتلویزیون ایران است و بهترین فیلم سینمایی از هر نظر ناخدا خورشید است.» .
سینماسینما، محمد تاجیک – فکر می کنید چنین اظهار نظر صریحی را چه کسی گفته .این اظهار نظر صریح را اصغر فرهادی در گفت وگویی که چند سال قبل با فصلنامه سینما وادبیات انجام داده گفته بود و درادامه افزوده بود :«من نحوه دکوپاژو میزانسن های تقوایی را درهمه آثارش تحسین می کنم» .
/حقایقی درباره ناخدا خورشید/
ناخدا خورشیدکه این روزها دقیقا در سی سالگی خود به سر می برد نخستین ساخته یلند سینمایی پس از انقلاب ناصر تقوایی است .خود ناصر تقوایی درباره وضعیت اکران فیلم ناخدا خورشید گفته است :این آقایانی که الان کاندیدا شدهاند قبلا هم بودهاند. چه گلی به سر ما زدند. مثلا همین آقای بهشتی تمام دوره بیکاری من و بهرام بیضایی مال دورهی این آقاست. در حالی که کارش با فیلم «ناخدا خورشید» شروع شد. ولی شما بروید و ببینید اکران ناخدا چطور بود؟ مزخرفترین سینماهای تهران را به من دادند. سالنهایی که تماشاچیهاشان مال این فیلم نبودند. فیلمی که هم پیشبینی میکردند پرفروشترین فیلم سال شود.(گفت وگو با مهدی یزدانی خرم و علیرضا غلامی در ماهنامه «تجربه» در سال ۹۲)
/ماجرای انتقاد شدید تقوایی از سانسور فیلمش در تلویزیون /
او در بخشهای دیگری از همین مصاحبه گفته :فیلمی که بیست سال ساخته شده و جایزه گرفته و کارشان را راه انداخته حالا هر وقت توی تلویزیون پخشش میکنند یک جای آن را قیچی میکنند. آخرین باری که «ناخدا خورشید» را پخش کردند کنجکاو شدم آن را دوباره ببینم. دیدم ۳۷ دقیقه از فیلم را درآوردهاند. توی این فیلم چی هست؟ هر جا خورشید با یک دستش کار مهمی را انجام داده حذف کردهاند. میگویم چرا این کار را کردید؟ میگویند سیگار در تلویزیون ممنوع است. میگویم سیگار توی فیلم هست ولی کبریت را برداشتهاید. مثلا با دستش پول میشمرده، آن را هم برداشتهاند. چیز دیگری توی این فیلم نیست.
/ تیر به جای مغزش می خورد به قلبش/
در فیلم ناخدا وقتی اصغر بیچاره که کشته میشود گلوله میخورد به مغزش و پاشیده میشود. حالا که توی تلویزیون نگاه میکنم میبینم گلوله میخورد به قلبش و خون بیرون میزند! میگویم پرویز(هارون یشایایی، تهیهکننده ناخدا خورشید) این چیست؟ میگوید آن قبلی خیلی خشن بوده. اصلا این قیچی دست گرفتن و پشت فیلم نشستن در تلویزیون تبدیل به یک شغل شده. واقعا رغبت نمیکنم فیلمهای خودم را ببینم.(بخشهایی از گفت وگو با تجربه در سال ۹۲)
/منوچهر اسماعیلی :من عاشق ناخدا خورشید ناصر تقوایی هستم/
منوچهر اسماعیلی دوبلور مشهور در گفت وگویی با مسعود نجفی در خبرگزاری ایسنا گفته :من عاشق “ناخدا خورشید” ناصر تقوایی هستم. این فیلم زمانی کار شد که صدابرداری همزمان کمکم داشت متداول میشد. من در این فیلم به جای “داریوش ارجمند” به لهجه جنوبی صحبت میکردم. البته من با این لهجه آشنا هستم و از قبل هم که با آقای تقوایی کار میکردم خودش میدانست که خانوادهی همسرم هم بوشهری هستند و پدر خانم من پسر “رییس علی دلواری” بوده به خصوص که در آبادان و اهواز و خرمشهر بزرگ شدم. درسته که متولد کرمانشاه هستم، ولی بیشتر عمر را آن طرفها گذراندم و گویشهای جنوب را میشناسم. در این میان شخص “تقوایی” یک موهبتی در آن موقع بود، که لهجه بوشهر با آبادان را تفکیک میکرد و میگفت که تفاوتهایش در چه چیزهایی است و نظارت کامل داشت. فیلمهای دیگری که در آن منطقه ساخته شده چنین دقتی پشتش نبوده و همینطوری گفته میشد.
/ نشانگر اوج پختگی ناصر تقوایی است/
جواد طوسی منتقد سینما درباره این فیلم نوشته است :«ناخدا خورشید» از حیث گرامر سینما، نشانگر اوج پختگی ناصر تقوایی است. فیلم یک نمونه قابل استناد و آموزشی در زمینه دیالوگ نویسی، ایجاز کلامی و تصویری، اقتباس خلاقانه ادبی، شیوه روایت پردازی و ایجاد موقعیت های دراماتیک، شخصیت پردازی و استفاده هوشمندانه از فضا و جغرافیا و لوکیشن است. تقوایی در برداشت آزادش از داستان «داشتن و نداشتن» اثر شناخته شده نویسنده مورد علاقه اش «ارنست همینگوی»، فیلمی کاملاهویت مند و این جایی ساخته است. اغلب نماهای فیلم به اتکای میزانسن های زیبا و مینیاتوری تقوایی و درک عمیق تصویری مهرداد فخیمی، همچون تابلوهای نقاشی هستند.
به عنوان چند نمونه شاخص، اشاره می کنم به نماهای مربوط به ورود مستر فرهان و هجوم خدمه به سوی لنج، نمای آمدن مستر فرهان به داخل سرداب، عبور مستر فرهان از مقابل زنان بومی که کنار حوضچه ها ایستاده اند و آب لباس های شسته شده را با کوبیدن شان بر زمین می گیرند، حالت سرنگون شدن مستر فرهان در آب بعد از تیرخوردنش از سوی تبعیدی ها داخل لنج ناخدا خورشید، خلوت شبانه ناخدا با زنش خاتون و خداحافظی بعدی آنها در کنار ساحل، نگاه قهوه چی و شاگردش در لانگ شات پایانی به دریا و بمبک خالی ناخدا خورشید… یکی دیگر از نکات مثبت فیلم، زمینه چینی تصویری درباره رخدادهای بعدی است که نمونه های چشمگیرش سرنگون شدن اولیه مستر فرهان در آب در بدو ورودش به بندر و عبور انتهایی او از کنار زنان رخت شوی کنار حوضچه هاست که گویی لباس های خیس را با خشونت به او می کوبند و همچنین آمدن فرهان به داخل سرداب است که همه به نوعی خبر از سرنوشت شوم و مرگ قریب الوقوع او می دهند. درباره «ناخدا خورشید» نیز توجه کنیم به مکث دوربین روی چهره پوشیده زنش در زمان خداحافظی که همزمان صدای موسیقی بومی خبر از حادثه یی تلخ و ناگوار می دهد. از نظر دیالوگ نویسی نیز در طول فیلم با دیالوگ های محکم و موجز و به شدت تاثیرگذار مواجه هستیم که چند نمونه اش را ذکر می کنم: ناخدا خورشید: «تو، مو نمی دونم چه مسلکی داری، اما این جا جای ایه که مو توش دنیا اومدُم.»سرهنگ تبعیدی: «اینجا فقط یه تبعیدگاهه، ته دنیاهه اینجا. این شهر دیگه عمرش تموم شده ناخدا، خودت بهتر می دونی، هرکی پا داشته رفته از اینجا.»ناخدا: «تو، امروز بگن تبعیدت تموم شده، فردا از این جا می ری، اما مو نه. این جا جای ایه که می خوام توش زند گی کُنُم، یه روزی ام سرمو بزارم رو خاکش از دنیا برم.»
ناخدا در گفت وگوی شبانه با زنش: «مو نمی دونُم قانونو کی نوشته، اما می دونُم هیچ جای دنیا قانونی نیست که آدمیزادو گُشنه بخواد… مو به تو می گم تا وقتی خونواده خواجه ماجد تو این ولایت نون می خوره، زن و بچه مُوام باید بخوره.»
ناخدا خورشید از آن فیلم هایی است که هیچگاه رنگ کهنگی به خود نمی گیرد و بدون تردید یکی از ۱۰ فیلم برتر تاریخ سینمای ایران است.
/ستایش یک داستان نویس از اقتباس تقوایی/
احمد بیگدلی داستان نویس مشهور در مصاحبه ای با ایسنا گفته است : اقتباس ادبی کار بسیار دشواری است و سینماگری چون ناصر تقوایی بر اساس «داشتن و نداشتن» همینگوی فیلم «ناخدا خورشید» را میسازد، زیرا همانقدر که با سینما آشناست، ادبیات را میشناسد و پیش از اینکه سینماگر باشد، نویسنده است و رمانی مانند «تابستان آن سال» را با حال و هوای داستانهای همینگوی نوشته است. او با هر دو سوی ماجرا آشناست و از هر دو سو دستش پر است، برای همین میتواند بر اساس ادبیات کار اقتباسی بسازد.
/ برجستهترین و کاملترین اثر تقوایی/
احمد طالبی نژاد درباره فیلم ناصر تقوایی نوشته است :در «ناخدا خورشید» برجستهترین و کاملترین اثر تقوایی تا امروز که براساس داستان اجتماعی/ سیاسی «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی ساخته شده، اگرچه با موضوعی اجتماعی درباره ناخدایی یک دست روبهرو هستیم که برای گذران معیشت خود، با لنج از کشورهای حاشیه خلیجفارس کالا قاچاق میکند اما به تبع شرایط سیاسی و اجتماعی سالهای نخست دهه ۱۳۶۰ فیلم محصول ۱۳۶۴، است رگههایی از موضوعهای سیاسی هم دیده میشود. حوادث فیلم در دهه ۱۳۴۰ اتفاق میافتد. چند روز پس از ترور حسنعلی منصور توسط گروه سیاسی فداییان اسلام یک واسطه قاچاق انسان، به سراغ ناخدا میآید و از او میخواهد چند نفر را به آن سوی آب برساند. بعدها مشخص میشود که آن چند نفر از اعضا یا هواداران فداییان اسلام هستند که پس از ترور نخستوزیر، باید از ایران خارج شوند.به این ترتیب، در دل یک درام اجتماعی، شاهد لحظههایی از حضور سیاست و سیاستمداران هستیم. این نکته در داستان همینگوی نیز وجود دارد. آنجا هم گروهی از هواداران حکومت انقلابی فیدل کاسترو ناچارند به صورت قاچاق از خلیج خوکها در مرز آمریکا و کوبا عبور کنند.به هر روی، «ناخدا خورشید» چنان که گفته شد، از هر لحاظ اثر کامل و ماندگاری است و این لایه سیاسی هم اگرچه روشن است برای دل خوشکنک مقامات سینمایی وقت در آن گنجانده شده اما وصله ناجوری به نظر نمیرسد.
/ناخدا خورشید در بندر لنگه وکنگ/
ناصر تقوایی در نشستی در سال ۹۲ در باغ موزه قصر گفته است :از آن لوکیشنهایی که در ایران ساختم هیچکدام باقی نمانده است. بندر لنگه یکی از زیباترین بنادر ایران و از لحاظ معماری و تجارت خاص بود. فیلم «ناخدا خورشید» در دو بندر لنگه و کنگ ساخته شد ولی اکنون دیگر اثری از این بنادر و آن ظاهر قدیمی نیست.
/فتحعلی اویسی را تهدید می کردند که اخراجت می کنیم /
تقوایی در اظهارات دیگری در سینما تک قلهک در سال ۹۱ گفته : پس از آنکه من از مجموعهی «کوچک جنگلی» جدا شدم یک گروهی از تیمم هم از سوی گروه جدید رانده شدند. من آن زمان داریوش ارجمند را برای نقش میرزا و سعید پورصمیمی و فتحعلی اویسی را برای نقشهای دیگر انتخاب کرده بودم که آنها را از آن مجموعه بیرون کردند که نکند چون با من بودهاند، وسط کار قالشان بگذارند.من این گروه را جمع کردم و با آنها «ناخدا خورشید» را ساختم، حتی جالب است که بگویم ما مجبور شدیم بیش از ۵۰ درصد از بازیهای فتحعلی اویسی روی دریا را با کمک بدل بگیریم چون او کارمند تلویزیون بود و هر روز تماس میگرفتند که اگر به تهران برنگردی اخراجت میکنیم. چنان جنگ اعصابی برای اویسی به وجودآورده بودند که او از گفتن یک سلام جلوی دوربین عاجز بود.
/روایت رسول صدر عاملی از ناخدا خورشید/
رسول صدر عاملی در مصاحبه ای در سال ۸۸ درباره این فیلم گفته :«ناخداخورشید» قصهای از مردم جنوب ایران است که با قصهی خوب و ساختاری درخشان و تاثیرگذار که دارد، وقتی فیلم تمام میشود، یک دنیا دانش و تجربه برای شناخت بیشتر در مخاطب ایجاد میکند.
![](/wp-content/themes/cinemacinema/img/tel.gif)
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
- یادداشتی برای فیلم «رها»/ جامعه ناکارآمد و پدرهای بیخاصیت
- رونمایی از پوستر «زال و رودابه» در آستانه جشنواره فیلم فجر
- حاشیههای جشنواره فیلم فجر/ از دست دادن رضا بابک با مرضیه برومند تا سوءاستفاده از صدا و تصویر شکیبایی
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- «۱۹۶۸»؛ هیاهو برای هیچ
آخرین ها
- عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه: در سن بالا دست دادن با نامحرم مشکلی ندارد
- آسیبهای اجتماعی و خنثیبودگی انسانی
- من را خسرو پدر زیبا صدایم کنید…
- «زیبا صدایم کن»؛ یک رابطه پدر و دختری لطیف و انسانی
- سه فیلم از یک نگاه/ ملودرام اشکانگیز، آدمهای حاشیهای جامعه و آتشی که فصل مشترک است
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ نامزدهای بخش مستند اعلام شد
- زمان نمایش «رکسانا»، «پیر پسر» و «قاتل و وحشی» مشخص شد
- یادداشتی بر «آبستن»؛ تعلیق نصفه نیمهای که ناکارآمد میشود
- در پی جنجالها در شبکه اجتماعی ایکس؛ بازیگر شخصیت «امیلیا پرز» از اسکار حذف شد
- چرا فیلم «اسفند» به بدی فیلم «اشکِ هور» نیست؟
- ششمین روز جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- بخش زیادی از انتقاداتی که در برنامه هفت مطرح می شود به خود افخمی بر می گردد
- برخی نهادهای حاکمیتی و ارزشی ، از برند سازی برای مسعود فراستی چه هدفی را دنبال می کنند ؟
- چهارگانه صدرعاملی کامل شد/ عاشقانه آرام میان دو غریبه آشنا
- «توقیف»؛ روایتی صریح از ممیزی در آثار هنری
- پنجمین روز جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- افتتاح دومین دوره بورسیه نخبگان علمی توسط همراه اول
- «یوزفکا» روی صحنه عمارت نوفل لوشاتو میرود
- رونمایی از پوستر «ژن زامبی» همزمان با معرفی بازیگران و عوامل
- برنده اسکار در داوری نخل طلا؛ ژولیت بینوش رئیس هیات داوران جشنواره کن ۲۰۲۵ شد
- درباره «شمال از جنوب غربی» و «چشم بادومی»/ غلبه نگاه سادهانگاره و طرح مساله با راهحلی نشدنی
- ادب مرد به ز دولت اوست
- «آبستن» و آیندهای درخشان برای کارگردانان فیلم
- یادداشتی بر دو فیلم «رها» و «آبستن»/ زخمهای ماندگار و ماندگاری زخمها
- «بچه مردم»؛ فیلمی که به دیگران جوالدوز میزند، اما از زدن سوزن به خودی باز میماند
- حرفهای تازه رییس اسبق سازمان سینمایی؛ ایوبی: پشتم را خالی کردند/ دولت باید پایش را عقب بکشد
- چهارمین روز جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- حاشیههای سومین روز جشنواره فیلم فجر؛ از مشکل حل نشدنی صدای برج میلاد تا حضور نوزادان در سینمای رسانه
- آموختههایی از پشت صحنه «صد سال تنهایی»/ آیا مارکز از نتیجه اقتباس راضی میشد؟
- پروانه نمایش برای فجر صادر شد؛ «قاتل و وحشی» در جشنواره اکران میشود