نازنین متین نیا در اعتماد نوشت :شوخی می کند، با لحنی پر از شیطنت و خنده می گوید: « از مادرها بپرسید که چرا نسلی مثل ما نمی آورند. مادرها هستند که دیگر بچه هایی مثل ما تربیت نمی کنند و تحویل جامعه نمی دهند. هیچ کس جز مادرها مقصر نیست». قبل تر، از او پرسیده ام که وقتی امثال او در سینمای ایران نیستند و فیلمی از آنها نمی بینیم، چه اتفاقی می افتد؟ جدی پرسیده ام، اما جوابم را با شوخی و خنده می دهد. با لحن خاص خود که همیشه همین طور بوده: ترکیبی از خنده و تلخی. ناصر تقوایی، ترجیح می دهد که شوخی کند و مسوولیت نسلی را که گمشده و من در سوالم از آنها به عنوان سینماگرانی که در دهه پنجاه، شصت، هفتاد و اوایل هشتاد، فرهنگ ساز بودند، اسم بردم، به گردن مادرهایی بیندازد که امثال او و بهرام بیضایی و دیگرانی دیگر را تربیت نمی کنند.
سکوت می کنم و لبخند می زنم، از سکوتم می فهمد که شوخی و خنده جواب نمی دهد و می گوید: « ما هرکدام از جایی آمده بودیم، نقش های خودمان را هم انجام دادیم، بدهکار هیچ کس هم نیستیم».
روی «نقش های خودمان را هم انجام دادیم» تاکید می گذارد، تاکیدی که برای جمله بعدی اش است و اینکه بازهم اعلام کند و اصرار که دیگر کاری انجام نمی دهد و سینمای ایران که نزدیک به سیزده سال است فیلمی از او نداشته، دیگر فیلم تازه ای از او نخواهد داشت: « برای من دیگر بس است، من کارم را انجام دادم و دیگر نمی خواهم کاری انجام دهم، کافی است».
باورش سخت است، اینکه باور کنی ناصر تقوایی با همه حساسیت ها نسبت به فیلم سازی، با همه دقت و البته سخت گیری که در سینما داشت و با همه درخواست ها و آرزوهایی که هرروز از طرفدارانش می شنود یا هرچند وقت یک بار از مدیر سینمایی، نخواهد که فیلم بسازد. اما محکم می گوید: « نمی خواهم کاری انجام بدهم و حالادیگر نوبت جوان ها است». از این «نخواستن» می پرسم و تاکیدی که روی کلماتش دارد. از دلتنگی که محال است سراغ فیلمسازی مثل تقوایی نیاید و جواب می گیرم: « از من نباید بپرسید، از آنهایی که کنترل کردند و اجازه نداند که بسازیم باید بپرسیم».
حالادیگر تاکیدی روی کلمه ها نیست، تقوایی بدون تاکید و آرام تر از قبل می گوید: « تا وقتی اوضاع این طور است، فیلمسازی ما هم فایده ای ندارد. فیلم بسازم که چه شود؟! بالاخره در هر دورانی آدم هایی مثل من هستند، آدم هایی که کار می کنند، دیده نمی شوند یا کنترل می شوند و بعد می گذرد تا زمان همه چیز را مشخص کند».
حالادیگر لحنش گلایه و کنایه دارد، گلایه هایی که مشخص می کند این فیلم نساختن و تصمیم برای همیشه، چندان هم مطلوب و مورد قبولش نیست: « همیشه همین طور بوده. نگاه که کنید، حافظ هم در دوره خودش بارها و بارها مجبور شده دیوانش را بشورد و کاغذها را سفید کند. اما گذشته و حالاما حافظ را می شناسیم و قدرش را می دانیم. نسل ما هم همین است. حالانه من فیلم می سازم، نه بیضایی و… اما، زمان مشخص می کند. حالادیگر وظیفه ما نیست، وظیفه شما جوان هاست که فکری به حال آینده کنید».
حالادیگر لحنش جدی است، آنقدر که می شود با درک و فهم این جواب ها، تنها سوال و آخرین سوال را پرسید: پس دلتنگی کجاست. و جواب می گیرم: « دل تنگی نیست، کافی است دیگر».
و به این ترتیب این گپ و گفت کوتاه با حرکت سینوسی نموداری که از جملات شوخ و سرحال شروع می شود، در نقطه عطف جدی و قاطع قرار می گیرد و با آرامش به پایان می رسد.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- نمایش دو مستند از ناصر تقوایی در موزه سینما
- از یاد رفتگان کوچه رندان!/ نگاهی گذرا به کارنامه درخشان ناصر تقوایی
- فرهنگ رکن زندگی، حیات و هویت یک ملت است/ «ناخداخورشید»؛ معرفی خردمندانهای از سینمای ایران
- نمایش نسخه اصلاح و مرمت شده «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی در موزه سینما
- نمایش فیلمی تاریخی از ناصر تقوایی در موزه سینما
- «کوچک جنگلی» ناصر تقوایی منتشر شد
- انتشار نسخه ویژه نابینایان «ناخدا خورشید» با صدای حسین پاکدل + تیزر
- شبی در کافه گاراگین/ نگاهی به داستان کوتاه «بین دو دور» نوشته ناصر تقوایی
- نمایش ۱۰ فیلم مرمت شده از گنجینه سینمای ایران در چهلمین جشنواره فیلم فجر
- روایت و نقد «آرامش در حضور دیگران» در بیست و هشتمین قسمت پادکست «سینما، خاطره»
- سعید راد در گفتگو با موزه سینما: تقوایی گفت یا صادق کرده را تو بازی میکنی یا در آن دفتر فیلم نمیسازم
- روایت و نقد «صادق کرده» در بیست و چهارمین قسمت پادکست «سینما، خاطره» + تیزر
- بیبدیل
- رضا کیانیان: حاتمیکیا برای «آژانس شیشهای» در ابتدا من را نپذیرفت میگفت فیلسوف هستم
- برترینهای سینمای ایران در صد سال اخیر به انتخاب نویسندگان سینماسینما/ بخش نهم
نظر شما
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
آخرین ها
- «کارون – اهواز» در مراکش
- رونمایی از پوستر انیمیشن «شنگول و منگول» در آستانه اکران
- درباره «اتاق بغلی» اثر پدرو آلمودووار/ مرز باریک دوستی و مرگ زیر جهانی از زندگی و رنگ
- استادان و کارگاههای «سینماحقیقت۱۸» را بشناسید
- بر مبنای آمار سمفا؛ روند صعودی فروش سینماها در هفته گذشته نزولی شد
- محمد شکیبانیا رئیس سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند شد
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
- کارگردان «سه جلد»: اقتصاد سینمای ایران را چند سکانس رقص میگرداند
- نمایش دو مستند از ناصر تقوایی در موزه سینما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ کونان اوبراین، میزبان اسکار ۹۷ام خواهد بود
- «کارمند جماعت» رونمایی میشود
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- دنزل واشینگتن از دنیای بازیگری خداحافظی میکند
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره فیلم جدید رابرت زمکیس/ «اینجا»؛ یک قرن را طی می کند، اما بدون حرکت دوربین
- سوینا منتشر میکند؛ نسخه ویژه نابینایان «مورد عجیب بنجامین باتن» با صدای مهدی پاکدل
- «پینگو» بعد از ۱۸ سال بازمیگردد
- جوایز اصلی فستیوال فیلم هانوی به «بی سر و صدا» رسید
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز