محمد وحدانی
۱. تمارض ساخته اول عبد آبست از آن فیلمهایی است که درست از تیتراژ و سکانس اول بینندهاش را غافلگیر میکند. بیننده با فیلمی مواجه میشود که منطق معمول دیداری فیلمهای داستانی را ندارد، قواعد متعارف مکانی و علّی در آن رعایت نشده و برعکس سعی شده منطق درونفیلمی دیگری برای صحنهپردازی، تثبیت محل وقوع رویدادها و شیوه لباس پوشیدن شخصیتها و حتی سیر قصه بر فیلم حاکم باشد.
۲. تمارض قصه پسر جوانی است که تصمیم میگیرد شبی را با دوستانش خوش بگذراند. آنشب پسر به همراه دوستانش به دیدن کسی میروند که قبلن با او آشنا شدهاند. شبنشینیِ ملانکولیک آنها اما منجر به حوادثی عجیب و غریب میشود. بیننده در حین تماشا از یک طرف درگیر داستانی پرتنش میشود و از سویی دیگر یک تجربه افراطی دیداری و شنیداری را از سر میگذراند. حاصل این دو استراتژی یکی از بازیگوشترین فیلمهای این سالهای سینمای ایران است.
۳٫ تماشای تمارض به این میماند که قصه دراماتیک و پرتنشی را برای اجرا و به صحنه آوردن به دست یک متورانسن (metteur en scène) بازیگوش داده باشند و او با یک حساسیت ویژه زیباییشناسانه، مصالح تصویری و صوتی که برای به صحنه آوردن قصهاش داشته (از میزانسن متعارف سینمایی گرفته تا شیوه معمول بازنمایی صدای صحنه) به همریخته و با آن بازی کرده باشد. رویکرد اصلی فیلم سرپیچی از قرادادهای واقعگرایانه سینمایی است. فیلم به شکل رادیکالی صحنهپردازی واقعگرا را حذف میکند و حتی به این ایده «داگویل»ی بسنده نکرده و رنگ اشیا را آبستره و صداها را مدام دستکاری میکند تا عملن هیچ توهمی از واقعگرایی در فیلم نباشد. تصور کنید در حال تماشای قصهای هستید که جلوههای دیداری صحنه، خصوصیات عینی و واقعگرایانه عناصر قصه را تایید نمیکنند. مثلن نقش پیرمرد داستان را مرد جوانی بازی میکند و یا یک بازیگر با لباس ثابت نقش سه درجهدار متفاوت را در یک کلانتری بازی میکند.
۴٫ به نظر میرسد این بازیگوشی فقط به جنبههای دیداری و شنیداری خلاصه نشده و داستانپردازِ فیلم با ایجاد «تقارنهای بعید» میان شخصیتهای مختلف فیلم و با یک ایده «شبهتناسخی» در حال ارتباط دادنِ گذشته، حال و آینده آدمها است. تمارض اینگونه با اشاره به امکانهای مختلف برای روایت فیلمها، به تجربهای درباره مدیوم سینما شبیه شده است؛ فیلمی که انگار صناعت خودش را هم افشا میکند.
۵٫ از طرفی تمام بضاعت تمارض معطوف به کار با امکانات تازه بیانی سینمایی نشده و یکی از دستاوردهای فیلم بافت زنده، غنی و با مناسبات اصیل و اینجایی شخصیتها است. بخش عمدهای از فیلم گفتگوهای برآشوبنده و کنشهای جسورانه چهار شخصیت اصلی است که از نظر دراماتیک مثل یک گلوله برف بزرگ و بزرگتر میشود تا به نقطه اوج قصه نزدیک شود. دیالوگها پرحسوحال است و دو شخصیت فیلم از نظر منش، جلوههای ظاهری و شیوه درآوردن چنین نقشهایی بهیادماندنیاند، همانطور که فصل پرآشوب و ملانکولیک رقص در خاطر میماند. برای من فصل پایانی تمارض یکی از بهیادماندنیترین فینالهای این سالهای سینمایی ایران است، جاییکه ترکیب میزانسن خلاق و سبک دوربینِ «ژوست» و رقصان حمید خضوعی ابیانه با همراهی یک موسیقی برانگیزاننده منجر به یک فصل آئینی درخشانِ «به پیشواز رفتن فاجعه» شده است.
۶٫ تمارض در بیمعیاریِ پذیرش فیلمهای بخش مسابقه جشنواره فجر امسال متاسفانه نادیده گرفته شد، فیلم هیجانانگیزی که میتوانست در این روزهای پر شر و شور سینمایی بخشی از پازل سینمای ایران را کامل کند و فیلمی که با پا گذاشتن به یک «حوزه ناامن»، راه سومی را میتواند در سینمای ما باز کند. اگر دو رویکرد باکیفیت این سالهای سینمای ایران، یکی فیلمهای رئالیستی «فرهادی»وار و دیگری میراث کیارستمی باشد، تمارض عضوی از خانواده کمیابِ گرایش «سینهفیلیِ» سینمای ایران است که خود را در بدهبستان با سینمای معاصر تعریف میکند. گویی در پی پاسخی درخور به این سوال است که چگونه میشود قصهی پرکششی را تعریف کرد و همزمان انتظارات دیداری و شنیداری بیننده را به چالش کشید.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- اهدا جایزه بزرگ جشنواره فیلم فلیکرز رد آیلند آمریکا فیلم به «کشتن خواجه»
- «کشتن خواجه» به برزیل و تایوان میرود
- نمایش «کشتن خواجه» در بخش مسابقه جشنواره تالین
- جایزه یک جشنواره اسپانیایی برای «تمارض»
- نگاهی به «تمارض» ساخته عبد آبست/ لارس، گاسپار، شهرام و دیگران
- نگاهی به فیلم «تمارض» ساخته عبد آبست/ فیلم ساختن با لهجه
- آمازون حق پخش «تمارض» را خرید
- نگاهی به یک فیلم/ «تمارض» در مقام شیء
- گفتوگو با عبد آبست، کارگردان «تمارض»/ کل ماجرا بر اساس یک پیشگویی است
- نگاهی به فیلم «تمارض»/ یک مهمانی، یک رقص
- نگاهی به فیلم «تمارض»/ تقلیدی مبارک اما عقیم
- نگاهی به «تمارض»/ یک مهمانی، یک رقص
- نگاهی به فیلم «تمارض»/ بازیگوشی و سرخوشی
- سه جشنواره سینمایی میزبان «تمارض» میشود
- کارگردان «تمارض»: خیلی خوشحالم که فیلمم را بدون زیرنویس میبینم
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی





