تاریخ انتشار:1397/11/15 - 15:35 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 105570

سینماسینما، نگار مفید:

 

وقتی از احتمال ماندگاری صحبت می‌کنیم، ویژگی‌های ساده‌ای مدنظر است. از دغدغه‌های ناب انسانی تا ترس‌های عمیق بشری. شاید هم چشم‌هایمان به سمت روزمرگی‌های تکرارشونده کشیده شود یا گره‌های داستانی مثل یک خوره، مثل یک سوال همیشگی در روح ما خودشان را ثبت کنند و ما بمانیم و نگاه خیره به سقف، نگاه خیره به آسمان، نگاه خیره به دیوارهای بلند. با تکیه بر این ویژگی‌ها و چشم‌گرداندن به سمت این اتفاقات، آن‌چه از ما باقی می‌ماند مخاطبانی گره خورده است که در پی کشف سوال‌هایشان یا پیدا کردن تصویری ناب و ماندگار مدام به دور خود چرخ می‌زنند و به دنبال آنِ ماندگاری اثر می‌گردند؛ گاهی با تکیه بر گذشته و گاهی با هراس از آینده.

وقتی از این زاویه به جشنواره فجر امسال نگاه کنیم، «ناگهان درخت» تمام ویژگی‌ها را یک‌جا در خود دارد. گذشته‌ای که آینده را به دست فراموش می‌سپارد، سوال‌های بی‌پاسخی که هستی ما را به لرزه درمی‌آورند و حتی صدای موج‌های آب یا پریدن کلاغ از سر درخت.  صفی یزدانیان برای روایت داستانش، زندگی مردی را انتخاب کرده که شبیه دیگران نیست اما اصرار دارد برای اولین بار زبان باز کند و از این تفاوت صحبت کند. دغدغه‌های به ظاهر غیرطبیعی‌اش را به زبان بیاورد و سوال‌های بی‌پاسخ ذهنش را با دیگران در میان بگذارد. گاهی ممکن است همین دغدغه‌های غیرطبیعی تو را به خنده بیندازد و گاهی دیگر تاثیر عمیق این دغدغه‌ها کمی دیرتر خودش را نشان می‌دهد.

«ناگهان درخت» از آن‌جایی که پر از جزییات ناب است و دست روی دغدغه‌های کمتر به زبان آمده می‌گذارد، یکی از ماندگارترین آثار این جشنواره خواهد بود. با یک پرسش ساده اما خوشایند؛ «چه چیزی تا امروز برایت ارزش زندگی داشته؟» سوالی که خودش را از بستر فیلم جدا می‌کند و به زندگی روزمره مخاطبش گره می‌زند. در کنار قاب‌های بی‌نظیر و تاثیرگذار و نواهای موسیقی که ریشه‌ای در سنت دارد و می‌توان زیر لب با آنها هم‌خوانی کرد.

گزینه‌ای دیگر که برخلاف اسمش روایت تلخ و دردناک کینه‌ای مردانه را روایت می‌کند، فیلم رضا میرکریمی با نام «قصر شیرین» است. فیلم با دو بازیگر خردسال و خوش‌بیان داستانش را پیش می‌برد و طرح سوال درباره آینده این بچه‌ها و تصمیم‌هایی که حتی در کودکی‌شان می‌گیرند، اصلی‌ترین دغدغه مخاطب می‌شود. دیگر پدرشان با بازی حامد بهداد، یا مادر که ما فقط اسمش را می‌شنویم اما در تمام لحظات فیلم حاضر است، تبدیل به پرسش‌های فرعی می‌شوند. این‌بار آینده است که ما را به دنبال خود می‌کشاند و به دنبال نشانه‌ای امیدبخش برای آینده این بچه‌ها می‌گردیم.

رمز ماندگاری مگر چیزی به جز همین شباهت بی‌حد به زندگی است؟ معلق ماندن میان گذشته‌ای محو و آینده‌ای نامعلوم؟ اتفاقی که «ناگهان درخت» به شکلی رام و آرام به روح بیننده تزریق می‌کند و حتی با شوخی‌های به موقع سعی در تلطیف آن دارد و «قصر شیرین» که با تلخی و کینه آن را بیان می‌کند و مخاطبش را به دام می‌اندازد؟

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها