محک شرافت
مهرزاد دانش – منتقد:
چرا مرگ؟ در بین موضوعاتی که دوستان نشریه هنر و تجربه پیشنهاد داده بودند، به نظر میرسد مفهوم و عنصر مرگ در چهارچوب فیلمهای اصغر فرهادی، اولا کمتر کار شده است (بیشترین مایههای تحلیلی درباره فیلمهای این کارگردان، عموما در طیفهایی مانند قضاوت، دروغ، خانواده، گسستهای اجتماعی و… سیر میکند) و ثانیا برخلاف نادیدهانگاریها، نقش مهمی را در مناسبات دراماتیک آثار او ایفا میکند. در بین فیلمهای فرهادی، عنصر مرگ را در لابهلای مناسبات موقعیتی و داستانی چهار فیلم «شهر زیبا»، «درباره الی…»، «جدایی نادر از سیمین» و «گذشته»، میتوان واضحتر جستوجو کرد. البته در «رقص در غبار» نیز میتوان سایههایی از این معنا را یافت و در «فروشنده» هم پایان ملتهب داستان با مرگی همراه میشود که سرشت و سرنوشت ماجرا و آدمهایش را تبیین میکند که پرداختن به آن مجالی مفصل هنگام نمایش عمومی میطلبد.
مرگ فقط برای خود شخص مرده مسیری سرنوشتساز محسوب نمیشود و چه بسا برای دیگران و اطرافیان، تاثیر پویاتری دربر داشته باشد. مرگ یک شخص به مثابه تلنگری است برای دیگران تا بازتاب تصمیمها و منشها و رفتارهای خود را در محوریت آن بازخوانی کنند. این فراگرد، البته منحصر در معنای سنتی/ اخلاقی «عبرت گرفتن» از این مایه نیست و پیامدهای اجتماعی و انسانیاش بیشتر مورد نظر است. مرگ به مثابه نیستی یا غیبت یک شخص، اطرافیان را در موضعی کنشمند قرار میدهد؛ از این حیث که اولا نقش آنان در ورود شخص به آن سوی عالم هستی تا چه میزان بوده است یا مهمتر، در میانه سکوت ناگزیری که بر شخص مرده تحمیل میشود، مسئولیت انسانی زندگان در ارتباط با او از چه قرار است؟
«شهر زیبا» اولین فیلم فرهادی است که خیلی سریع، موضوع مرگ را در همان سکانسهای آغازین بهعنوان موتور پیشبرنده روایت، به رخ میکشد؛ در آستانگی اعدام قصاص به قتل نوجوانی که رفیقش (علا) را وامیدارد برای متقاعدسازی پدر مقتول به بخشش، وارد عرصهای ملتهب از بزنگاههای عاطفی، انسانی، تصمیمگیری و… شود. اینجا یک دوئل موقعیتی شکل میگیرد: علا و فیروزه برای جلوگیری از یک مرگ تلاش میکنند و پیرمرد برای پاسداشت عزیز مرده خویش، اصرار بر وقوع یک مرگ دارد. دو جوان در مسیر تلاششان دلباخته هم میشوند و پیرمرد هم از روی دلباختگی به دختر مقتولش، تلاش آن دو را هر بار با مانع مواجه میکند. آخر سر هم تعیین تکلیف بر سر این چالش، با انتخاب بین دو گزینه شکل میگیرد؛ عشق در برابر مرگ. راه گریزی نیست.
در «درباره الی…» فقدان ناگهانی یکی از شخصیتها، عرصه جدیدی را بین جمع سرخوش داستان میگشاید که بعد از شوکهای اولیه، بهتدریج و خزندهوار، جلوه مییابد. تا یکی دو سکانس نهایی، البته مطمئن نیستیم که مرگی رخ داده است، اما همین فقدان و غیبت، آدمها را به واکنشی حاد وامیدارد که کاملا در تضاد با رفتارهایشان در مقطع پیش از فقدان بود. حضور و غیبت، زندگی و مرگ، بود و نبود، پدیدههای موقعیتیای هستند که قضاوت افراد را در زمینههای مرتبط، نوسان میبخشد و مهمتر از آن تلاش یکی از شخصیتها برای حفظ راز و درنتیجه شرافت فرد مفقود، بار دیگر یک دوئل موقعیتی را فراهم میکند. این دوئل معطوف به دو سو است: نخست آنکه با مرگ یک انسان، مسئولیت اخلاقی در قبالش برچیده میشود و دوم آنکه مرگ نافی تبعات انسانی در قبالش نخواهد بود. در این مسیر، خود مرگ و شخص متوفی، معیاری هستند برای سنجههای اخلاقی دیگران؛ دیگرانی که خود را محق درباره ارزیابی شخص متوفی میدانند!
در «جدایی نادر از سیمین» مرگ برای طفلی معصوم رقم میخورد که هنوز پا به دار دنیا نگذاشته است؛ جنینی که با سقط ناخواستهاش، پیچیدگی فضایی پرتنش را در دو خانواده، شدت میبخشد و گره سردرگمی را شکل میدهد. اختلاف زناشویی، طلاق، قهر، گسست طبقاتی و… با مرگ جنین، تبلوری مضاعف مییابند و بار گناهی جمعی بر دوش افراد سنگینی میکند: بار دروغ، بار قتل، بار قسم به کتاب مقدس، بار آزار پیرمردی آلزایمری، بار نگاه خیره نسل آینده… اینکه مرگ جنین ناشی از ضربه نادر بوده است یا تصادف اتومبیل، اگرچه در مراحل واپسین روایت مشخص میشود و در طول داستان هم از محورهای اصلی پیشبرد روایت است، اما به لحاظ درونمایه، تفاوتی ماهوی پیدا نمیکند، همانطور که انتخاب دختر نوجوان هم در گزینه ماندن نزد مادر یا پدر در سکانس آخر، عملا مسیر متفاوت دراماتیکی را با هر تصمیمی رقم نمیزند. مرگ در این فیلم، مایهای از تباهی است که آدمها برای فرو نرفتن در آن، دستوپا میزنند و شرافتمندانه تلاش دارند تا هویت انسانی/ اخلاقی خود را در این گیرودار حفظ کنند.
در فیلم «گذشته» هم با مرگ مواجهیم، منتها مرگی نباتی که باز در ریشهیابی وقوعش، کار به تردید میرسد؛ نه تردیدی صرفا درباره اینکه چه کسی عامل وقوع آن بوده است (که به خودی خود همین مایه جزو عوامل پیشبرنده روایت هم هست)، بلکه عمدتا درخصوص جایگاه و موقعیت فردیای که هر شخص در ارتباط با خود و دیگری دارد. خودکشی زن فرانسوی، که به فرو رفتنش در کما منجر شده است، بهطور غیرمستقیم، آدمهای متعددی را درگیر میکند که هر یک گرفتار چالشهای خانوادگی و عاطفی خاص خود هستند. این مرگ باعث میشود آدمها به گذشتهای که هرگز نمیبینیم، ارجاعات مکرر داشته باشند و حال و آینده خود را در ارتباط با آن بازیابی کنند. اینجا مرگ به منزله یک جور احیای شخصیتی برای زندگان است تا در میانه اختلافها و دعواها و زدوخوردهایشان، خود را محک بزنند. سرنوشت نهایی هر یک از اینان (بازگشت احمد به ایران، حضور سمیر در بیمارستان کنار بالین همسر بیهوشش، آرامش لوسی و تنهایی دوباره مارین) پیامد این محکهاست؛ پیامدی که البته در کنار تولدی در آستانه، معنای احیایی مضاعف پیدا میکند.
مرگ در آثار فرهادی، برخلاف ظاهر راکد و ایستای مفهومیاش، عنصری کنشمند در مناسبات شخصیتهای داستان و چهارچوب موقعیتهای دراماتیک است. مرگ یک جور آینه است برای بازتاب کژوارگیهای درون و اینکه در جهان پرآشوب و نامتعادل امروز، چگونه میتوان از این مسیر معوج، به سلامت و شرافت عبور کرد. مرگ، محک شرافت است.
ماهنامه هنر و تجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- اولین اخبار غیر رسمی درباره فیلم اصغر فرهادی
- «فروشنده» در آینه مکتب نقد عمیقگرا / فیلمی که مخاطبانی فراگیر دارد
- «ارتفاع پست»؛ پرواز اضطراب و امید بر فراز خاکِ ایران
- یادداشت محمد حقیقت/ رکوردشکنی «یک تصادف ساده» در فرانسه/ نگاهی به فروش فیلمهای سه فیلمساز مهم
- آغاز فیلمبرداری «داستانهای موازی» در پاریس
- نمایش «جدایی نادر از سیمین» در ایتالیا
- «جدایی نادر از سیمین» در رتبه سیوسوم؛ نیویورک تایمز، ۱۰۰ فیلم برتر هزاره سوم را معرفی کرد
- نمایش آثار مهرجویی، بیضایی و فرهادی در جشنواره مطرح ایتالیایی
- کلاس پیشرفتهی اصغر فرهادی در دبی
- طرح یک دادخواست جدید؛ زخم «قهرمان» دوباره برای فرهادی باز شد
- «داستانهای موازی» به خریداران عرضه میشود/ پروژه جدید فرهادی در بازار کن
- تایید خبر سینماسینما؛ نام فیلم، بودجه و اسامی بازیگران فیلم اصغر فرهادی اعلام شد
- معرفی بازیگران فیلم تازه اصغر فرهادی
- فیلمی که هنوز عنوانش اعلام نشده؛ اثر جدید اصغر فرهادی در پاریس
- حقایقی درباره فیلم درباره الی
نظر شما
پربازدیدترین ها
- فوت خواننده پیشکسوت موسیقی نواحی گیلان/ ناصر مسعودی درگذشت
- نگاهی به فیلم «بیسر و صدا»؛ ایده خلاقانه، مسیر اشتباه
- حقایقی درباره بازمانده ساخته سیف الله داد/ماجرای توقیف فیلم بازمانده به دلیل حجاب!
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- «رابین هود»؛ افسانهی شیرین مرد شریف قانون شکن!
آخرین ها
- مولف بودن در آینه مکتب نقد عمیقگرا
- نگاهی به فیلم سینمایی «سامی»؛ دوربین به مثابه سمفونی برای سفری طولانی
- معرفی برندگان هیئت ملی نقد آمریکا ۲۰۲۵/ «یک تصادف ساده»؛ بهترین فیلم بینالمللی/ «نبردی پس از دیگری» ۵ جایزه گرفت
- ۱۵ اثری که برای فهرست اولیه اسکار فیلم بینالمللی شانس بالاتری دارند
- تأملی بر حضور نوری بیلگه جیلان در جشنواره جهانی فیلم فجر؛ داور غایب
- بیانیه کانون کارگردانان سینما درباره بازداشت سینماگران در مهمانی خصوصی
- واکنش رضا کیانیان به گزارش تاریخ سه هزار ساله زیر چرخ لودرها
- اعلام مستندهای دو بخش از نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»
- واکنش کانون کارگردانان سینمای ایران به حکم جعفر پناهی
- شروودِ تالار وحدت؛ جایی که ماهان حیدری قهرمانان آینده را پیدا میکند
- تورج اصلانی داور جشنواره ترکیهای شد
- سروش صحت و علی مصفا «بیآتشی» را روایت کردند
- سام درخشانی هم استعفا داد
- نمایش موزیکال «رابین هود» / گزارش تصویری
- حلقه منتقدان فیلم نیویورک منتخبان ۲۰۲۵ خود را اعلام کرد/ «نبردی پس از دیگری»، بهترین فیلم شد؛ پناهی، بهترین کارگردان
- جشنواره جهانی فیلم فجر۴۳؛ در ایستگاه پایانی «درس آموختهها» بهترین فیلم شد/ جایزه ویژه داوران به کارگردان ژاپنی رسید
- «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» به چین میرود
- گاتهام ۳ جایزه به «یک تصادف ساده» داد/ «نبردی پس از دیگری» بهترین فیلم جوایز مستقل نیویورک شد
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- مصائب افزایش سن ، از جولیا رابرتز تا نیکول کیدمن
- تام استاپارد؛ نویسندهای که جهان را از نو صحنهپردازی کرد
- نگاهی به فیلم «پارتنوپه»؛ زیبایی از دست رفته
- توقیف سکوی پخش «بازمانده» پس از انتشار ویدیوی بدون مجوز
- «سمفونی باران» کلید خورد
- «ناتوردشت» به باکو میرود
- از جدال اندیشه تا لبخند روی ردکارپت
- گفت وگو با کارگردان مستند «مُک» به بهانه حضور آن در جشنواره سینما حقیقت
- «زوتوپیا ۲» رکورددار فروش جهانی سینما شد
- صدای بخش خصوصی را بشنوید؛ هوای آلوده با تعطیلی تئاتر تمیز میشود؟
- «رها» بهترین فیلم اول جشنواره گوا شد





