راست های تقلیلی و دروغ های حقیقی
سینماسینما، رضا درستکار – منتقد:
«در فیلمهای فرهادی، همه اتفاقات، آجر به آجر در کنار هم چیده شده اند تا ما را به سمت کشف حقیقت در یک درام اخلاقی هدایت کنند.» این جمله که وام گرفته از صفحه اصغر فرهادی از دانشنامه ویکی پدیاست، بخشی مهم از واقعیت سینمای این فیلمساز را بازگو میکند؛ سینمایی اخلاقی که در هم کناری با روشها و اشکال مختلف داستانگویی و تکنیکهای در تناسب فنی این محیط و این سینما، به موضوعاتی میرسد که نتایج اخلاقی ویژه خود را در پی دارد.
پولی اندک در فاصله جابه جایی یک پیانو به کرایه حمل افزوده میشود و… و این، نقطه عطف اصلی داستان «جدایی نادر از سیمین» و منشأ اتفاقات مهم بعدی است. پس از آن است که خدمتکار اتفاقی آن آپارتمان، در معرض اتهام برداشتن آن پول و خشونتهای زنجیره وار مابعدش قرار میگیرد، بچه اش را سقط میکند، مورد ضرب و شتم و تحقیر و توهین قرار میگیرد و باقی ماجراها…
بدین ترتیب فیلم، تک به تک آدمهای این داستان سرراست را در محکی اخلاقی قرار میدهد. در محک اهم و فی الأهم های زندگیشان و همان آجرها و قطعات ریزی که اکنون میتوان گفت واقعه ای هولناک را رقم زدهاند، و اما دلیلی محکم برای مسئله و گاهی حتی به عنوان سرمنشأ همه اتفاقات مهیب پس از خود، قابل اندازه گیری هم نیستند؛ اتفاقاتی کوچک اما تعیین کننده، که به سادگی میتوانند منشأ ویرانی و تخریب خانه و کاشانه ای و آفریننده هزاران اتفاقات پی درپی دیگر باشند و مانند دومینو یکی یکی سقوط و فرو افتادن و انحطاط آدمها را به تماشا بگذارند. شاید بتوان گفت به طور کلی تماشایی از سقوط اخلاق در همین اطراف!
امیدوارم تا اینجای مطلب را درست توضیح داده باشم، چراکه داستان سینمای فرهادی تازه از اینجا به بعد است که آغاز میشود؛ سینمایی به غایت ساده، بدون اکشن های معمول و اغراقهای جاری در محیط و جریان اصلی سینما و چه و چه و چه! خون اصلی در رگهای سینمای فرهادی دقیقا از همینجاهاست که سرچشمه میگیرد؛ جایی که ترفندها و کلکهای سینمای تهییجی و دروغین را وامی نهد، فریب خرافات و حرفهای بی پایه و اساس درباره قصه داشتن و قهرمان کاشتن را در سینمای منقضی با نشانی های غلط و اغراق های هزار ساله مردابی را نمیخورد و به راهی که خود آغازگرش بوده، میرود و به جوهر و فهمی از هسته های اصلی جریان زندگی در عصر مدرن میرسد. درحالیکه آدمهای قصه اش هنوز به رشدی مدرن از فهم هستی خود و غیر آن، نرسیده اند.
به نظرم رمز سینمای فرهادی همین است؛ اینکه نمایش و تماشای هیجان و اثرات کوچکترین کارها و گفتار آدمها در پیشگاه زندگی را فدای دروغ پردازیهای دستگاه عظیم سینمای سنتی داستانی نمیکند! به فیلمهایش نگاه کنیم که چطور همه چیز را ایزوله و مینیمال، و داستان را تا حد ممکن در زاویهای از یک مکان ساده حبس کرده است تا ارزشها و میزان اثرگذاری اش را روی زندگی بشر اندازه گیری کند. بله! در مقابل آن سینمای عظیم و پرحادثه، سینمای فرهادی چیزی ندارد برای عرضه! نهایتش چند تا آدم معمولی که دارند در همین گوشه و کنار زندگی خودشان را میکنند، زندگیشان درست مانند زندگی میلیونها انسان روی کره زمین، به شکلی عادی و طبیعی در حال حرکت و جریان است، نه مسیحادمی و مردهای که زنده شود، نه عصایی، که اژدهایی از آن برخیزد! و نه سفینه ای که ادعای نجات مخلوقات را یدک بکشد!
اندازه های تخیل در سینمای فرهادی – چیزی که به طور کلی میتوان گفت سینما آن را میطلبد – البته وسیع نیست. اندازه اش در برابر آن بخش رویاپرداز جاری، که رسما هیچ است، حمله ای از کرات دیگر صورت نمیگیرد، فوق قهرمانها درش ظهور نمیکنند و روابط از حرارتهای رمانتیک پوچ، تهی است! بله تخیل وسیع نداریم، اما تا دلتان بخواهد نزدیک شدن به خرده جنایتهایی را داریم که تخیل و باورشان سخت است، به خاطر اثرات مهمی که روی سرنوشت آدمها میگذارند! که شاید بتوان گفت هیچوقت و هیچ زمانی در سینما و تا این حد، زیر ذره بین نبوده است. سینمای فرهادی، داستان و رویا را تعریض نمیکند، حفر میزند و عمیق میکند و تماشایی مهیب از اتفاقات همین اطرافمان، خودمان و اثرات دروغهای ریزی که هر روز و هر ساعتی به یکدیگر میگوییم، به دست میدهد که ما، همه ما نسبت به اثرات و تبعات آنها، بی اعتنا بوده و بی اعتناییم!
فیلمها و آثارش را هم اکنون به سه دوره میتوان تقسیم کرد. یک؛ دوره متاخر که هوش از سر سینمادوستان ربوده است از «درباره الی…» به این طرف؛ «جدایی نادر از سیمین» و «گذشته» و «فروشنده». که همگی از مسیر حفر اتفاقات ریز و تعیین کننده راه باز میکنند. دو؛ دوره قبل از «درباره الی…»؛ «چهارشنبه سوری» و «شهر زیبا» و «رقص در غبار» که نوید تولد یک سینماگر خوش آتیه را میدادند و فیلمساز ما را از فشار سهمگین قصه و قهرمان و کشف اگزوتیسم های محیط عبور میدادند. و سه؛ دوره قبل از «رقص در غبار» که فیلمساز ما مشق میکرد و می ساخت و به انبوه فزاینده گذرای تصاویر – برحسب وظایف سازمانی – می افزود! پروسه ای طولانی و پر از صبرها و تولدها و زایشها و افزایشها برای رسیدن به یک جدایی؛ جدایی از راستهای تقلیلی، و رسیدن و دریافتن همه آن دروغهای حقیقی.
ماهنامه هنر و تجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- اولین اخبار غیر رسمی درباره فیلم اصغر فرهادی
- «فروشنده» در آینه مکتب نقد عمیقگرا / فیلمی که مخاطبانی فراگیر دارد
- «ارتفاع پست»؛ پرواز اضطراب و امید بر فراز خاکِ ایران
- یادداشت محمد حقیقت/ رکوردشکنی «یک تصادف ساده» در فرانسه/ نگاهی به فروش فیلمهای سه فیلمساز مهم
- آغاز فیلمبرداری «داستانهای موازی» در پاریس
- نمایش «جدایی نادر از سیمین» در ایتالیا
- «جدایی نادر از سیمین» در رتبه سیوسوم؛ نیویورک تایمز، ۱۰۰ فیلم برتر هزاره سوم را معرفی کرد
- نمایش آثار مهرجویی، بیضایی و فرهادی در جشنواره مطرح ایتالیایی
- کلاس پیشرفتهی اصغر فرهادی در دبی
- طرح یک دادخواست جدید؛ زخم «قهرمان» دوباره برای فرهادی باز شد
- «داستانهای موازی» به خریداران عرضه میشود/ پروژه جدید فرهادی در بازار کن
- تایید خبر سینماسینما؛ نام فیلم، بودجه و اسامی بازیگران فیلم اصغر فرهادی اعلام شد
- معرفی بازیگران فیلم تازه اصغر فرهادی
- فیلمی که هنوز عنوانش اعلام نشده؛ اثر جدید اصغر فرهادی در پاریس
- حقایقی درباره فیلم درباره الی
نظرات شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی






آقا این مطلب که همه اش بهم چسبیده !!!!!!!!!!!