سیروس الوند، یکی از کارگردانهای باسابقه سینما است و میتوان سینمای او را متعلق به سینمای بدنه دانست. او که در ابتدا فعالیت اجتماعیاش را به عنوان منتقد در سینمای قبل از انقلاب و در مجلات وقت آغاز کرده بود، رفته رفته به سمت سینما جذب شد.
به گزارش سینماسینما، الوند با فیلمنامهنویسی فعالیت خود را در سینما آغاز کرد و در سال ۱۳۵۴ موفق به ساخت اولین فیلم بلند خود شد که اجازه اکران نیافت. بعدها با ساخت دومین فیلمش، «شب آفتابی» راهش را پیدا کرد. سیروس الوند بعد از انقلاب یکی از پرکارترین کارگردانان بوده است. او در سال ۱۳۷۱ با فیلم «یک بار برای همیشه» موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از یازدهمین جشنواره فیلم فجر شد. از دیگر فیلمهای مهم این کارگردان میتوان به فیلم «برخورد»، «محموله»، «چهره»، «هتل کارتن»، «دستهای آلوده»، «مزاحم» و «زن دوم» اشاره کرد. سیروس الوند در گفتوگو با «بهار» به بررسی وضعیت سینمای کنونی پرداختهایم.
فکر میکردید که روزی به فیلمسازی روی بیاورید؟
نه. زمانی که نوجوان بودم به دنیای ادبیات علاقه زیادی داشتم و آثار بزرگان ادب داخلی و آثار ترجمه شده را دنبال میکردم. این در حالی بود که شعر کلاسیک و شعر نو هم به یک اندازه برایم اهمیت داشتند تا اینکه به سمت مطبوعات کشیده شدم. من از ۱۶ سالگی برای روزنامه اطلاعات کار میکردم و دستمزد میگرفتم. در ۱۹ سالگی عضو مجمع منتقدین ایران شده بودم و دیپلم افتخاری از مجمع منتقدین و از دست آقای کیمیایی و جمال امید دریافت کردم که تاثیر زیادی روی من گذاشت. با این حال تصور میکردم که سرنوشت من ادبیات خواهد بود و شعر و ترانه نوشتن رو بهطور جدی دنبال میکردم. رفته رفته احساس کردم سینما چیزهایی در خود دارد که در ادبیات پیدا نمیشود یا حداقل من نمیتوانم به آن دست پیدا کنم.
چه عاملی باعث شد به سمت سینما و فیلمسازی جذب شوید؟
در آن دوران، دو تا فیلم تاثیر زیادی در نگاه من داشتند. یکی فیلم «سرگیجه» ساخته هیچکاک و دیگری فیلم «داستان وست ساید» ساخته رابرت وایز بود. فیلم «سرگیجه» که یک درام عجیب و غریب روانشناسانه بود و فیلم «داستان وست ساید» هم سینمایی کاملا متفاوت بود با فضایی تئاتری و موزیکال که در دل یک داستان عاشقانه و موزیکال، کسی چاقو میخورد و فیلم به طرز غافلگیر کنندهای رئال و واقعی میشد. این سوال برایم پیش آمد که چطور میشود در قالب رقص و فضای موزیکال، قصهای تعریف کنی که بعد به یک تراژدی واقعی منجر شود. این دو فیلم جادویی در خود داشتند که روی من تاثیر گذاشتند.
اکثر فیلمهای شما، قصههایی برگرفته از مشکلات اجتماعی هستند و بسان آینهای ناهنجاریهای جامعه و زمانه را به رخ میکشند. این نگاه اجتماعی از کجا میآید؟
به نظرم این نگاه، ریشه در دورهای دارد که من به عنوان گزارش نویس در روزنامه اطلاعات مشغول بود. طی دورهای به ما آموزش دادند که از وقایعی که در شهر اتفاق میافتد، گزارش تهیه کنیم. مثلا در طی مسابقات اتوموبیلرانی که در ایران برگزار شد، دختر و پسری را پیدا کردم که در طی مسابقات رالی با هم آشنا شده بودند و ازدواج هم کرده بودند. این سوژهای بود که من در گزارشم به آن اشاره کردم و گزارشهای زیادی تهیه کردم که چاپ نشدند تا اینکه روزی در منطقه راهآهن سیل آمد. آن منطقه از آب پر شده بود و کارگران با کول کردن مردم و گرفتن پول، شغلی برای خود دست و پا کرده بودند. من گزارشی از این واقعه تهیه کردم با عنوان «آبی که برای عدهای نان شد.» انتخاب تیتر در آن زمان فقط بر عهده سردبیر بود و ما خودمان تیتر نمیزدیم اما من برای گزارشم، تیتر گذاشتم و اتفاقا گزارش با همین تیتر کار شد.
در واقع روزنامهنگاری شما را به مسائل اجتماعی حساس کرد و درک دیگری از جامعه به شما داد؟
این حرفه یک نگاه به من داد که اصلا خودآگاه نبود و کم کم در من ریشه کرد و یک سلیقه و تلقی به من داد. در طی کارم با کارگزاران سینمایی که عملکردشان را قبول نداشتم، بحث و گفتوگو میکردم تا اینکه فیلمهای «قیصر»، «گاو» و «آرامش در حضور دیگران»، مبدا و منشا شکلگیری موج نوی سینمای ایران شد و برای خیلی از ما سینما از آن دوران جدی شد. قبل از آن اتفاقهایی افتاده بود. مثلا فیلم «خشت و آینه» ساخته ابراهیم گلستان یا آثار فرخ غفاری، فیلمهای مهمی بودند اما هنوز در آن دوره سینمای ایران شکل نگرفته بود. علتش هم این بود که این فیلمها با وجود اینکه فیلمهای قابل توجهی بودند، آنقدر از مخاطب عمومی و زندگی آنها دور بودند که تاثیر لازم را در جامعه نگذاشتند. فیلمهایی پر از سلیقههای روشنفکری که نتوانستند بر جریان سینما تاثیر جدی بگذارند. کم کم به این حرفه علاقهمند شدم و در ابتدا شروع کردم به نوشتن سناریو. دومین فیلمی که ساختم و نمایش هم داده شد، «شب آفتابی» بود که فضایی از جامعه آن روزها را در آن میبینید. البته نمیخواهم بگویم که نمایش مسائل اجتماعی در فیلم یک فضیلت است.
اما فیلمهای اجتماعی حتی به صرف نمایش مشکلات جامعه، تاثیری تلنگر وار دارند که میتوانند به رفع برخی از موانع اجتماعی کمک کنند. این طور نیست؟
امتیاز این نوع فیلمها این است که نسبت به جامعه بیتفاوت نیستند و دیدگاه دارند. جامعه چیزی جز مسائل، مشکلات، آرزوها و حسرتهای آنها نیستند و فیلمهای اجتماعی باید ثبت این وقایع و مسائل باشند. مثلا فیلم «یک بار برای همیشه» که طیف روزنامهنگاران و منتقدین را جذب کرد و در جشنوارهها هم فیلم موفقی شد، فیلمی است که به شما نشان میدهد جامعه و شرایط موجود در اوایل دهه هفتاد چگونه بود و بسان فیلم مستندی است که شرایط جامعه را به نسل بعد گزارش میدهد. حتی فیلمی مثل «فریاد زیر آب» هم فیلمی اجتماعی است و برخلاف قاعدههای تماشاگر پسند بودنش و حضور یک خواننده معروف اصلا تجاری نیست. فیلم آویزان خواننده و ستاره آن روزها نیست و سعی دارد فضای متفاوتی از جامعه را نشان میدهد. خواننده هم در نقش خودش ظاهر نشده و نمادی از قربانیان جامعه است. این نگاه در فیلم «نفس بریده» هم وجود دارد و بعد از انقلاب هم در برخی آثارم این نگاه را دنبال کردم.
آثار شما یک ویژگی دیگری دارند که بسیاری از آثار کنونی سینما از آن بیبهرهاند. آنها حتی با وجود ضعف درام یا ضعف در تکنیک، بسیار قصهگو و جذاب هستند و مخاطب را با خود همراه میکنند. آیا این جاذبه به دلیل شناخت و توجه شما به داستان و ادبیات بوده است؟
من همیشه طرفدار سینمایی بودهام که قصه تعریف میکند. قصهگویی در سینما نه تنها بد نیست بلکه از عناصر حتمی و لازم یک اثر است. در حال حاضر بسیاری سینمای قصهگو را میکوبند و قصه تعریف نکردن را نوعی، روشنفکری و سینمای پیشرو میدانند. من به این نگاه اعتقاد ندارم و فکر میکنم حتما این افراد بلد نیستند قصه تعریف کنند. بسیاری در بیقصهای فیلم میسازند ولی همان فیلمها هم قصهای دارند که فقط کامل تعریف نمیشوند. این نگاه منجر به بروز ایده پایان باز در فیلمها شده است. در این فیلمها پایان ول داریم نه پایان باز! اغلب این فیلمسازها میگویند که قصد داشتهاند مخاطب را در سرنوشت فیلم دخالت بدهند ولی من میگویم که هر داستان و روایتی، اختتامیهای دارد و باید موضع سازنده را نشان دهد.
آیا رکودی که بر سینمای ما حاکم شده است را میتوان ناشی از همین نگاه و نبود جاذبه در قصهی فیلمها دانست؟
دقیقا نه. آدمی را در نظر بگیر که دچار بیماری نامعلومی شده که اتفاقا اختلال اساسی در روند زندگی او هم ایجاد نکرده است. رفته رفته این بیماری به دیگر جاها و اعضا نفوذ میکند و مشکلات دیگری را به وجود میآورد. زمانی که فرد در حال از پا افتادن است، متوجه مشکلات میشود و میخواهد معالجه کند اما دیگر دچار مشکلات زیادی شده است. همه ما از من فیلمساز تا شمای روزنامهنگار و مسئولین کم کاری کردهایم. با بیتوجهی محل عرضه کالاهای فرهنگیمان یعنی سالنهای سینما را از دست دادهایم. چند سال پیش برای بازسازی سینمایی در چالوس دعوت شده بودم. آن روز متوجه شدیم از رامسر تا بابلسر که محدوده وسیعی از شمال کشور را دربرمیگیرد، فقط چند سالن سینما وجود دارد. علاوه بر این تغییر مسئولین با سلیقههای متفاوت به سینما لطمه زده است.
منظورتان این است که این سینما برگرفته از جامعه و حرف مردم نیست؟
حرف مردم هستند ولی از نگاه مسئولین این مراکز. این اتفاق خوبی نیست که در دورهای، فیلمهایمان شبیه شمقدری باشد و در دورهای دیگر شبیه ایوبی و در دورهای دیگر شبیه داد. همه این بیماریها، بدنه سینما را دربرگرفته و یکباره متوجه شدهایم که این سینما پر از مشکلات حل نشده است. از نبود سالن و دایره بسته موضوعات گرفته تا رقیبهای رسمی و غیر رسمی و قاچاق محصولات فرهنگی. سینمای ما باید با چند رقیب مبارزه کند؟ بسیاری میگویند که فیلمها جذاب نیستند. پس چرا وقتی مردم این فیلمها را در خانه میبینند، دوست دارند؟
به نظرتان چرا این اتفاق افتاده است؟ آیا سینما رفتن از دایره تفریحات مردم در حال حذف شدن است؟
دلایل زیادی باعث این بحران شده است. مثلا در دورهای گشت ارشاد مشخصا جلوی سینماها مستقر میشد و خیلی از مردم به همین دلیل از سینما رفتن پرهیز میکردند. به طور طبیعی مردم دیدن پلیس را یک تهدید میدانند و این واکنش در بسیاری از کشورها وجود دارد. از طرفی عوامل دیگری مثل ترافیک و دوری سالنهای سینما و گرانی محصولات و تنقلات باعث میشود که مردم از خیر سینما رفتن بگذرند.
شما تنها یک سیمرغ در کارنامه کاریتان دارید اما این جایزه قابل توجه است زیرا در رقابتی سنگین بین فیلمهایی چون «از کرخه تا راین»، «نرگس»، «آبادانیها»، «ردپای گرگ» و «سارا» قرار داشت. به نظرتان چرا «یکبار برای همیشه» جایزه را دریافت کرد؟
به نظرم این فیلم خیلی فیلم راستگو و صادقی بود. فیلمی که بیادا و بدون پز روشنفکری با مخاطب ارتباط برقرار کرد. موضوعی مهم را به سادگی مطرح میکند.
از کار با خسرو شکیبایی بگویید. این همکاری چطور بود؟
خسرو در دو فیلم «یک بار برای همیشه» و «مزاحم» بازی کرد. من در این دو نوبت با دو خسرو متفاوت مواجه شدم. خسرو در فیلم «یکبار برای همیشه» خیلی برای کارش انرژی میگذاشت ولی در «مزاحم» حرفهای عمل میکرد و خلوص گذشته را نداشت اما خسرو همیشه یک حضور خلاق داشت و درصدی از نقش را از آن خود میکرد. برای این کار خیلی خودآگاه بود اما ناخودآگاه اجرا میکرد.
گروهی معتقدند که سینمای ایران در جهان تشخص و اعتباری به دست آورده است و برخی به آینده سینما ناامید هستند. به نظر شما سینمای ما در حال حاضر چه جایگاهی در جهان و در بین مخاطبان دارد؟
سینمای ایران در سطح جهان مطرح بود ولی به نظرم در حال حاضر این سینما در حال دست و پا زدن است و نمیداند به کدام هویت خود بچسبد. آیا هویت جشنوارهایاش را بچسبد یا به هویت مخاطبپسند خود بها بدهد؟ سینمای ما نمیداند باید به حضور در جشنواره اکتفا کند یا اینکه اکران عمومی در دیگر کشورها داشته باشد و تماشاگر جذب کند. سینمای ما در بین این دو نقطه در نوسان است. به شخصه فکر میکنم جذب تماشاگر بیشتر میتواند سینمای ما را جهانی کند و نه فقط حضور در جشنوارهها.
دو شیوه متفاوت در سینمای ما در حال پا گرفتن است یکی گروه فیلماولیها و دیگری پروژههای عظیم با تکنیک دیجیتالی. کدام یک از این رویکردها میتواند به سینمای ما رونق بدهد؟
همه این گروهها برای سینمای ما لازم هستند اما باید به اندازه فضا و زمان به آنها داده شود. من از جمله موافقین سینمای «هنر و تجربه» هستم چون فیلمهایی در این گروه نمایش داده میشوند که امکان نمایش عمومی ندارند و این فیلمها هم باید جایی برای عرضه و نمایش داشته باشند. از کجا با این گروه مخالف خواهم شد؟ از آنجا که این نوع سینما، تهدیدی برای سینمای اصلی محسوب شود.سینمای بدنه ایران به اندازه کافی رقیب دارد و نباید یک رقیب دیگر هم برای آن بتراشیم و آن را تضعیف کنیم. از طرفی فیلمی مثل «محمد رسولالله» برای ما فیلم عظیمی و پرهزینه است اما برای بیننده خارج از ایران فیلم عجیبی نیست. ما بازار و تماشاگری که سینمای آنها دارد را نداریم.
منبع: مرجان یگانهپرست، نوآوران

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ بزرگداشت بابک، والیزاده و الوند در افتتاحیه جشنواره
- سیروس الوند: ضعف در پژوهش باورپذیری فیلمها را از بین میبرد
- به بهانه درگذشت کامبوزیا پرتوی/ یادداشتهایی از مهرجویی، الوند، رئیسیان، توحیدی، تابش، حقیقی، صائمی
- «جشنواره آنلاین فیلم کوتاه کشف استعداد» آغاز شد
- سیروس الوند درباره اکران «آنجا همان ساعت» در سینماها مطرح کرد/ در اکران آنلاین امکان داشت فیلم قاچاق شود
- سیروس الوند از ایام کرونایی میگوید/ «آنجا همان ساعت» آنلاین اکران میشود
- مراسم مجازی یادبود سیامک شایقی برگزار شد/ حکایت آن لبخندهای آرام
- سیروس الوند: خروج حاتمیکیا را دوست داشتم/ اثر متفاوت و تازهای در کارنامه حاتمیکیاست
- سیروس الوند: چرا ناصر تقوایی نباید بتواند درباره جنگ و تبعات آن فیلم بسازد؟
- در شب بزرگداشتهای جشن خانه سینما چه گذشت؟/ شب «تنهاهای زیبا»
- آیین بزرگداشتهای بیستویکمین جشن خانه سینما / گزارش تصویری
- پنجمین جشن عکاسان سینمای ایران / گزارش تصویری
- سیروس الوند: به سینما نیامدهایم که پولدار شویم، آمدهایم حرفمان را بزنیم/ معرفی برترینهای عکس فیلم
- تولد ۷۸ سالگی مسعود کیمیایی / گزارش تصویری
- پروانه نمایش دو فیلم صادر شد
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- خبرهای اختصاصی سینماسینما از جشنواره کن؛ مجیدی و فرهادی نمیرسند/ در انتظارِ روستایی، پناهی، مکری، کاهانی و اصلانی
- اختصاصی سینماسینما- کنفرانس خبری؛ ۱۰ آوریل/ احتمال حضور جارموش، لینکلیتر، اندرسن، مالیک و برادران داردن در جشنواره کن
- تبعات کرونا و اختلافات حقوقی با برادران وارنر؛ اعلام ورشکستگی شرکت تولیدکننده فیلمهای «ماتریکس» و «جوکر»
- به هر سازی رقصیدیم غیر از ساز دل خویش/ این بهاریه نیست، نامهای است برای امیروی امیر نادری
- تفاوت ساعت «۶ صبح» و «۵ عصر»
- پوستر بخش ۱۵ روز کارگردانان جشنواره کن منتشر شد
- یادداشت علیرضا داود نژاد برای مهدی مسعود شاهی
- هدیه نوروزی سوینا؛ انتشار نسخه ویژه نابینایان «پدرخوانده (۲)» با صدای فرهاد اصلانی
- یک جایزه دیگر برای «دانه انجیر معابد»/ برندگان جوایز فیلم آسیایی معرفی شدند
- متوهمی به نام «اون»!
- نگاهی به سریال «شوگر»/ محله چینیها
- سریال کُمدی «خجالت نکش» نوروز منتشر میشود
- عرضه ۲۳۵ مستند در شبکه نمایش خانگی
- وکیل مادر وحیده محمدیفر: پرونده قتل مهرجویی و محمدیفر بسته نشده/ حکم صادره قطعی نیست
- دبیر جوایز ایسفا مشخص شد
- اکران نوروزی ۴ مستند مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی
- حامد رحیمینصر «ترومای آقای ایکس» را روی صحنه میبرد
- مجوز ساخت غیرسینمایی برای ۵ فیلمنامه صادر شد
- بازیگر نقشهای اکشن تایید کرد؛ دواین جانسون در فیلم اسکورسیزی بازی میکند
- برای دومین دوره؛ ایریس نوبلوخ رئیس جشنواره کن شد
- مجوز ساخت سینمایی برای ۸ فیلمنامه صادر شد
- اکران آنلاین «بچه زرنگ» از ۵ فروردین
- میزبانی عمارت نوفل لوشاتو از بیش از ۵۰ هزار مخاطب در سال ۱۴۰۳
- بیست و یکمین جشنواره تصویر سال در ایستگاه پایانی/ برگزیدگان معرفی شدند
- هومن عظیمی مدیرکل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی شد
- درباره سریال جاسوسی «سازمان »با تم روانشناختی
- راهیابی انیمیشن ایرانی به جشنواره هپی ولی آمریکا
- از ۲۵ فروردین؛ سریال هومن سیدی به شبکه نمایش خانگی میآید
- مهدی مسعودشاهی درگذشت
- نمایش «مرسی آقای لانگلوا» در شب فرهنگی ایران و فرانسه