آقای متین رفت! چند ساعت است ناباورانه دارم صفحههای خبری را ورق میزنم که شاید دروغ باشد، مگر میشود آقای متین مجله فیلم به راحتی رفته باشد؟ خیال میکنیم ذهنمان در این روزها به خبرهای بد عادت کرده اما طاقت این مصیبت در مصیبت سخت است. مگر میشود طبقه پنجم مجله فیلم رفت و دیگر آن اتاق بسته باشد!
عادت نداشت زیاد ابراز احساسات کند حتی آن لبخند قشنگش هم اندازه بود. اهل حاشیهرفتن نبود. جملات را در خلاصهترین و بهاندازهترین شکل ممکن ادامیکرد. حتی در نوشتههایش سراغ اصل مطلب میرفت. سینهاش انبان خاطرات بود ولی دوست نداشت تعریف کند و با اشارهای از کنار موضوع رد میشد چندی پیش نامهی تذکری را که درباره روی جلد شماره ویژه دوبله که از طرف ارشاد آمده بود را در اینستا منتشر کرد با تعجب و تحسین برایش پیام دادم که شاید بیشتر این گنجینهی اسرارِ پنجاهساله را آشکار کند.
اهل ناله و گله نبود سمبل صبر و مهارت حلِ مشکل بود. در محدود تعریف کردنهایش گفت که سالها برای چاپ هر تک شماره مجله فیلم باید با دوندگی مجوز میگرفته؛ و این را در حالتی نمیگفت که ببین ما چه سختیها کشیدیم!
وقتی تو را به اتاقش دعوت میکرد اول میخواست تو حرف بزنی، اهل شو و نمایش نبود به زمین و زمان زدم که در برنامهای علمی شرکت کند اما پردهنشینی و محافظهکاری ذاتی این سالها باعث میشد که کمتر در جایی که نمیشناسد شرکت کند.
به قول دکتر حسن نمکدوست باید بپذیریم ما داریم وارد سنینی میشویم که به مراسم ختم دوستانمان میرویم؛ اما انگار برای مسعود مهرابیِ موقرِ باحوصله که حواسش به همهچیز بود، شنیدن این خبر که زمام کالبدش را از دستداده، زود بود؛ به همین دلیل اگرچه بخشی از وجودم به خانواده و دوستان و همکاران ایشان در مجله فیلم تسلیت میگوید اما همچنان بیقرار و ناباورانه صفحهها را میگردم که شاید یکی بگوید خبر راست نیست!
علی اعطا
سینمای ایران روز تلخی را پشت سر گذاشت. مسعود مهرابی یکی از سه گرداننده مجله فیلم از بین ما رفت؛ مجله ای که در زمانه آنالوگ، یگانه منبع درک ما از سینما و جهان آن بود. یادگارهای مهرابی اما با ماست: تاریخ سینمای ایران، ماهنامه فیلم و البته کارتون های شگفت انگیزش. یادش گرامى!
محمدرضا مقدسیان
مجله فیلم سهم بزرگی در ایجاد بساط عاشقیت با سینما برای بسیاری از ما داشته.حالا مسعودخان مهرابی پیشرو رفته اما مجله فیلم به عنوان میراثش پابرجاست و بهترین ادای دین به او حفظ این میراث به شکلی در خور است و پرهیز از غلتیدنش به سمت بهترین نبودن و درجا زدن.
بهزاد خورشیدی
مسعود مهرابی در بٌهت ناباورانه ما از خبر مرگ زودهنگاماش هم رفت. او صاحب امتیاز و مدیر مسوول ماهنامه سینمایی فیلم بود، نوستالژیکترین مجله سینمایی بعد از انقلاب . البته من به دلیل علاقه وافری که به طراحی و کاریکاتور داشتم، مهرابی را از دوران نوجوانی با کاریکاتورهای متفاوت و روشنفکرانهاش می شناختم. بعدها خیلی سال پیشتر از این روزگار با او در دفتر مجله فیلم دیداری داشتم. به مرور زمان دوستی مان قوام گرفت. مسعود مهرابی همه عمر گرانبارش را به پژوهش و تحقیق در سینمای ایران سپری کرد. به گمان من یکی از مهمترین کارهایش، تهیه و گردآوری پوسترهای سینمای ایران در کتابی ارزشمند با نام «صد سال اعلان و پوستر فیلم در ایران» است. ضمن شرح مبسوط و خواندنی که بر مقدمه کتاب نوشته بود. از همه رنج و پیگیری که بابت گردآوری پوسترها، بر او گذشته بود برایم تعریف کرد. به دلیل وسواس و دقتی که در کار داشت گاهی هم برای شرح و تاریخ پوسترهای کتاب با هم تعامل داشتیم. اصولا مهرابی از حاشیه و جنجال به دور بود. هرگز ندیدم از روزگار شکوه و شکایتی داشته باشد. کارنامه حرفهای اش بسیار پٌر بار و درخشان است. در روزگاری که به عنوان کاریکاتوریست شهرت داشت، چندین جایزه و افتخار جهانی را کسب کرد. در تحقیق و پژوهش در حوزه سینما هم بسیار دقیق و سختکوش بود. از همه اینها که برشمردم نکته مهم در حسن اخلاق و سلوک او بود، مسعود مهرابی به واقع انسانی نیک و قابل احترام بود.
یادش گرامی باد/ پوستر: بهزاد خورشیدی
حمیدرضا صدر
مسعود هم رفت… بادم نمی آید از هم خداحافظی کرده باشیم. یادم نمی آید طی دو سال اخیر بیش از سه چهار پیام بین ما رد و بدل شده باشد…در آخرین پیامش نزدیک دو سال پیش نوشته بود «حمید دست بردار، کی برمی گردی؟» همیشه فکر می کردم بین همه ما آخرین فردی است که کشتی را ترک خواهد کرد. همه می آمدند و می رفتند جز او که همیشه در آخرین اتاق بالاترین طبقه مجله فیلم نشسته بود. آرام و آراسته. با نظمی تغییر ناپذیر. همیشه در دسترس بود و احتمالا بین همه ما سالم ترین زندگی را داشت.
بدرود مسعود مهرابی، یاد دهه شصت بخیر. آن روزها از آینده حرف می زدیم و اگر آن آینده، امروز است ای کاش در همان گذشته باقی می ماندیم….
محمد تقیزاده
مرگ مسعود مهرابی مرگ یک فرد نبود. مرگ بخشی از تاریخ سینمای ایران و مجله نگاری معاصربود. شرافت، متانت و اصالت مهرابی هیچگاه اجازه نداد که از روزنامه نگاری پله ای برای شهرت بسازد و از همین روست که هنوز بسیاری از اهالی سینما و مطبوعات مرحوم مهرابی نمیشناسند!
هادی حیدری
یاد مسعود مهرابی (مدیرمسئول مجله فیلم ، مورخ و منتقد سینما و کاریکاتوریست) که دیروز ناباورانه در اثر سکته قلبی درگذشت
طرح از هادی حیدری
نیروان غنی پور
مردی با اتاقی بدون در. خبر شوک آور بود. سوزاننده. بهت آور. گویی با صورت محکم به زمین خورده باشم. گیج و منگ. خبر رفتن مسعود مهرابی یا به قول تمام این سال ها که صدایش کردم، آقای مهرابی. با آن چهره جدی و محکم در نگاه اول حس همدلی و برقراری رابطه ای گرم و صمیمی ایجاد نمی کرد بلکه تا حدودی دافعه و حتی مانع پیش می آورد اما کافی بود تا با او همکلام شد تا با طنز و شوخی ظریف و لبخند اندازه و آرامش بیشتر آشنا شد. نکته ای که مدتی زمان بُرد تا به آن پِی بردم. هیچگاه درِ اتاقش را بسته ندیدم مگر این که در مجله نبود. برای دیدار و گپ و گفت با او نه نیازی به هماهنگی با منشی بود نه به در کوبیدن و اجازه ورود. همواره پشت میزش مشغول کار بود و می شد با طیب خاطر به ملاقاتش رفت. وقتی به دفتر مجله می رفتم صدای بعضی از بچه ها در می آمد که چطور نزدیک نود دقیقه به اتاق مهرابی می روی و این همه گپ و گفت و خنده دارید؟ در کل کار ما با ایشان به زیر یک دقیقه هم نمی رسد. بله رابطه ام با آقای مهرابی چیزی فراتر از کارمندی و جایگاه رئیس یا مدیرمسئول بود. در حکم مربی یا آموزگار. از ایده های نوشتاری و نقد فضای روشنفکری و فرهنگ و هنر و مطبوعات می گفتیم. خاطراتش از سفر به جشنواره های خارجی بدون محافظه کاری در گزارش ها و کتابش در این باره بود. وقتی به جشنواره مانهایم-هایدلبرگ رفتم، تک تک واژه ها و جملاتش را که بیست و اندی سال پیش از من به آنجا رفته بود، در ذهن مرور کرده و در گزارشم به او ادای دین کردم. یا وقتی تماس می گرفت که بیا و این فیلم های مستند و مجلات آلمانی و چند تا کتاب را بگیر و ببر، بی دریغ و چشم داشت همه را تحویلم می داد. نخستین کسی بود که پرده از چشمانم برداشت و نسبتم را با نوشتن درباره سینما یافتم. از عکس گرفتن گریزان بود و هربار در برابر پیشنهادم جهت ثبت تصویری دونفره مقاومت می کرد و حسرتش را تا ابد بر دلم گذاشت. حالا آن اتاق با در گشوده که انگار دری نداشت در طبقه پنجم در دفتر مجله فیلم خالی تر از همیشه است. چگونه به آنجا روم وقتی او نیست؟ مردی آرام اما جدی با این همه دستاورد مهم نوشتاری و کتاب های سینمایی.
این روزها مرگ از در و دیوار شهر می بارد و گویی پایانی بر این بارش نیست. و حالا بر مسعود مهرابی عزیز بارید. یادت مانا و گرامی.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- در مراسم زادروز زندهیاد «داریوش مهرجویی» مطرح شد؛ مهرجویی سهم عمدهای در بخشهای مختلف تاریخ سینمای ایران دارد
- واکنشهای سینماگران ایرانی به درگذشت «مادر سینمای آسیا»
- کیانوش عیاری خیلی زود در سینمای ایران صاحب امضا شد/ هیاهو نداشتن به زیان عیاری تمام شد
- معرفی داوران جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی
- مراسم بزرگداشت کیومرث پوراحمد در خانه سینما
- درخواست از وزیر ارشاد برای تعطیل نکردن انجمن صنفی عکاسان تئاتر ایران/ حمید جبلی: ما در حال زندگی با مرگ هستیم!
- آیین یادبود بیتا فرهی در خانه هنرمندان ایران برگزار شد/ پاسداشتی برای بانوی خاص سینمای ایران
- دیوار کوتاه رضا کیانیان در ماجرای فوت ناصر طهماسب
- «آهو» و «جنگل پرتقال» به سینماها میآید
- آهو هوشنگ گلمکانی مهرماه به سینماها می آید
- حامد بهداد و رضا کیانیان از یک «استاد» گفتند
- داوران هشتمین مسابقه عکس سینمای ایران معرفی شدند
- رضا کیانیان در زادروز خود با موزه سینما مطرح کرد؛ آغوشم برای همکاری با جوانان همیشه باز است
- در نشست هفته جهانی موزه و میراث فرهنگی در موزه سینما مطرح شد: کیارستمی میگفت مدیون رزمندگان و جانبازان شیمیایی هستیم/ موزهها باید زنده بودن و زندگی را به جامعه منتقل کنند
- کیانیان : با تحریم جشنواره مخالفم / باید بگذاریم کسانی که به جشنواره اعتقاد دارند، آن را برگزار کنند
نظر شما
پربازدیدترین ها
- ردپای یک کارگردان مؤلف / نگاهی به فیلمهای کوتاه سعید روستایی
- وقتی زن تبدیل به «ناموس» میشود/ نگاهی به فیلم «خورشید آن ماه»
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- موقعیت فیلمهای ایران و سینماگران فراملی در فرانسه
- با نظرسنجی از ۱۷۷ منتقد فیلم؛ نشریه ایندی وایر برترینهای سال ۲۰۲۴ سینما را معرفی کرد
آخرین ها
- حذف فرهنگ از سبد طبقه متوسط؟/ هزینههای سبد فرهنگی خانواده ۴نفره در تهران چقدر است؟
- نکوداشت زنده یاد اکبر عالمی و بزرگداشت مهدی رحیمیان در آیین معرفی برندگان هفتمین جایزه پژوهش سال سینما
- با پیشتازی «۴۷» و «مخفیانه»؛ نامزدهای جوایز اسکار سینمای اسپانیا معرفی شد
- همزمان با سالگرد اولین نمایش عمومی «قیصر»؛ بزرگداشت مسعود کیمیایی برگزار میشود
- دو خبر از جشنواره بینالمللی تئاتر فجر؛ زمان بازبینی حضوری و انتخاب نهایی آثار بخش دیگرگونههای نمایشی/ آغاز ثبتنام اصحاب رسانه و منتقدان
- برگزاری نمایشگاه پشت دریای وهم
- حضور همراه اول با مجموعهای از سرویسهای فناورانه در نمایشگاه تلکام ۲۰۲۴
- بازگشت جنابخان به تلویزیون همراه با محسن کیایی
- «در آغوش درخت» بهترین فیلم بلند سینمای جهان جشنواره هندی شد
- نکوداشت خسرو خسروشاهی در جشنواره فیلم رشد
- «شهر خاموش» و «شناور» در شبکه نمایش خانگی
- به پاس یک عمر دستاورد سینمایی؛ خرس طلایی افتخاری برلین به تیلدا سوئینتون اهدا میشود
- کنسرت نمایش ایرج، زهره، منوچهر / گزارش تصویری
- حقایقی درباره محمد نوری به بهانه سالروز تولد او/ مردی که از شکست هراس نداشت
- ذلت ماندن یا لذت رفتن و رستن!
- جدول فروش سینمای ایران در آخرین روز پاییز/ پنج فیلمی که از ابتدای امسال بیش از ۱۰۰ میلیارد فروختند
- نمایش «دِویل» تمدید شد/ آغاز اجرای نمایش «تشنگان» از ۴ دی
- شایعه فروش آثار تجسمی مربوط به فروغ فرخزاد و سهراب سپهری/ سریال و فیلم مستند سهراب و فروغ به زودی کلید میخورد
- نامزدی یک فیلم کوتاه ایرانی-آمریکایی در جوایز آکادنی فیلم سوئد
- نشست خبری بزرگداشت فروغ فرخزاد / گزارش تصویری
- درباره سه مستند سینماحقیقت/ از جسارت نمایش عریان اعتیاد تا عشق به سینما در اتاق آپارات
- به خاطر نقش برجسته در صنعت سینما؛ کریستوفر نولان و همسرش، شوالیه و بانوی فرمانده شدند
- چرا «لیلی» سریال «داییجان ناپلئون» زشت بود؟/ پاسخ ناصر تقوایی را بخوانید
- «تیآرتی» ترکیه آغاز به کار کرد؛ صداوسیما هنوز در فکر سانسور است
- سیمرغ مردمی به جشنواره فیلم فجر بازگشت
- بستههای ویژه شب یلدای همراه اول با هدیه دیجیتال معرفی شد
- آنونس رسمی عاشقانه «عزیز» رونمایی شد
- با نظرسنجی از ۱۷۷ منتقد فیلم؛ نشریه ایندی وایر برترینهای سال ۲۰۲۴ سینما را معرفی کرد
- احمد رسولزاده و «بنهور» در بیست و هفتمین قسمت «صداهای ابریشمی»
- درباره «بی همه چیز»؛ درامی پیچیده با شخصیتهایی چندلایه