سینماسینما، صدف فاطمی
همه چیز از آن کافه دوستداشتنی در سنترال پارک شروع شد؛ جایی که انگار مغناطیس رفاقت و دوستی در آن جنس دیگری داشت. انگار رسم نانوشتهشان بود، جمع شدن در آن کافه و گپ زدن درباره هر چیزی که خاصیت یک روزمرگی ساده است. شاید هم رابطه ریچل و راس بود که آدم را میکشاند به اپیزودهای بعدی و هر بار جای بیشتری در دلمان باز میکرد. خیلیها هم حسشان گره خورده بود به جویی که با همه شیطنتهایش، عاطفی بود و در تمام بزنگاههای حساس اشکش سرازیر میشد. با آن عشق و در عین حال تعصب مضحکی که روی غذاهایش داشت، با آن تکیهکلام افسانهای «?How You Doin» شاید هم حکایت چندلر بود که از هر چیزی طنزی میساخت و بعد قصهاش گره خورد به مونیکا و بچهدار شدن و مسیر تازهای که پذیرش آن برای فیبی و راس و ریچل و جویی خیلی سخت بود؛ آن سکانس بغضآلود سیزن آخر و اشکهایی که هرکدام به خودمان که آمدیم، دیدیم سرازیر شده. برای خیلیها فرندز فقط یک سریال نبود. یک زندگی بود. یک سبک، یک استایل؛ قصهای که در دلش فرو رفتند و با شخصیتهایش در طول سالها قد کشیدند. حالا بعد از ۱۷ سال، اهالی فرندز دور هم جمع شدند. در قالب یک برنامه یک ساعت و ۴۰ دقیقهای به نام «دورهمی فرندز». با حضور مهمانهای ویژه و برنامههای ویژهتر. بازیگرهای اصلی یکییکی وارد شدند. رد گذر عمر روی چهرهشان بدجوری ته دل آدم را میلرزاند. هر کدام که میآمدند، بار ۱۰ سال خاطره روی سرشان و سرمان آوار میشد. از همان لحظه اول خاطراتشان را صف کردند. یادش به خیرهایی که حتی دکورها هم فریادش میزدند. دیالوگهایی که ردوبدل شده بود و حالا داشت یک بار دیگر مرور میشد. جویی همه چیز خوب به خاطرش مانده بود. هر جا کسی چیزی را جا میانداخت، کاملش میکرد. با اینکه آدم گمان میکرد سر به هواتر از این حرفها باشد اما تمام لحظههای آن قصه دوستداشتنی در تاروپود ذهنش جا خوش کرده بود و حالا داشت دوباره به زبانشان میآورد.
جنیفر آنیستون (ریچل) و کورتنی کاکس (مونیکا) که در تمام این سالها با هم رفاقت کرده بودند به نظر روی فرم میآمدند. به جز چوب خط عمر که اگرچه تلاش کرده بودند با ترفندهای زیبایی پنهانش کنند اما به هرحال اثرش پیدا بود. دیوید شوییمر همان راس سابق بود با این تفاوت که انگار چهرهاش را با «فیسآپ» تغییر داده بودند. لیزا کدور (فیبی) همانقدر بلند و هیجانانگیز میخندید و شاید به اندازه جنیفر وکورتنی درگیر ظواهر نشده بود و اصراری نداشت که خط و چینهای سنش را بپوشاند. متیو پری اما آن چندلر سابق نبود. نبردش با مواد مخدر و مشروب بدجوری روی چهرهاش تاثیر گذاشته بود و حتی به لحاظ رفتاری هم آن آدم شوخطبعی که میشناختیم، نبود. مت لهبلانک (جویی) چاق شده بود با موهای سفید. روحیهاش اما به نظر خوب میآمد؛ مثل حافظهاش. سر به سر رفقا میگذاشت و به جذابیت دورهمی اضافه میکرد. به جز ۶ بازیگر اصلی، این دورهمی مهمانهای ویژه دیگری هم داشت. دیوید بکهام آمده بود و لیدی گاگا. جاستین بیبر بود و کیت هرینگتون. هر طرف برنامه پُر بود از سورپرایزهایی که حتی بازیگرهای اصلی هم از آن خبر نداشتند. جنیفر و دیوید اعتراف کردند که خارج از فضای ریچل و راس در دنیای واقعی به هم حس داشتند. آن ۴ نفر دیگر هم اعتراف کردند که به حسشان پی برده بودند اما چیزی نگفتند مبادا خط و خشی روی رفاقتشان بیفتد. سکانس دراماتیک خداحافظی ریچل و رفتنش به پاریس؛ جایی که راس از فرودگاه به خانه برمیگردد و روی پیامگیر تلفن صدای ریچل را میشنود که میان ابراز احساساتش تصمیم میگیرد از هواپیما پیاده شود. دیالوگ ماندگار راس که میپرسد «از هواپیما پیاده شد؟» و صدای پُرمهر ریچل که در را باز میکند و میگوید:«از هواپیما پیاده شدم.» اینجا کارگردان کات میدهد اما راس و ریچل ادامه میدهند و این نقطه عطفی میشود که حالا بعد از ۱۷سال در برابر چشمهای حیرتزده مخاطبها عریان شده… انگار به راز عمیقی از دوستان قدیمیشان پی بردهاند. راز مگویی که شاید همه از ته دل منتظر شنیدنش بودند و حالا با دیدنش یک نفس راحت کشیدند.
«دورهمی فرندز» از همان لحظهای که اچبیاو تیزرش را منتشر کرد، در توییتر ترند شد. «اچبیاو مکس» تاکید کرد: «این ویژه برنامه، یک قسمت جدید از سریال نیست و بازیگران به جای خود و نه کاراکترهای دوستداشتنیشان در این برنامه ظاهر میشوند.» با این حال بعضی سکانسها دوباره ضبط شده بودند. مثل آن سکانس طلایی مسابقه که دخترها آپارتمانشان را به پسرها باختند. آدمها همان بودند. همانقدر صمیمی. با همان بازیهای روان و خودمانی. آدم پرت میشد به آن سالهای دور. به آن روزهایی که این سکانس را برای اولین بار دیده بودیم و از معجزه ریتم و داستانش مو به تنمان سیخ شده بود. چطور اینقدر اعجابانگیز همه چیز کنار هم چیده شده بود؟ چطور تمام این شخصیتها درستترینی که باید میبودند، بودند. چطور داستانش اینقدر نمود عینی و واقعی در زندگیمان داشت؟ چطور هر کداممان با شخصیتهای این سریال همذاتپنداری کرده بودیم؟ چطور تمام این سالها، هر بار هر جایی پیتزا دیدیم یا سیبزمینی سرخکرده، یاد جویی افتادیم؟ چطور با هر ماده شویندهای یک بار مونیکای درونمان بیدار شد؟ چطور هر بار صفحهای از مد و لباس در ذهنمان ورق خورد یک دور ریچل را مرور کردیم؟ چطور هر جایی حرف از علم یا دیرینهشناسی شد، تصویر راس جلوی چشممان رژه رفت. هرگربهای که دیدیم، یاد فیبی و «سْمِلی کت» افتادیم. اینها همه اما برای کسانی معنا دارند که فرندز را فقط تماشا نکردهاند بلکه با لحظه لحظهاش زندگی کردهاند. برای آنهایی که وقتی اپیزود آخر سیزن پخش میشد، انگار از یک رابطه ۱۰ساله خداحافظی میکردند. «دورهمی فرندز» یک نوستالژی بود پُر از اشکها و لبخندها برای فرندزبازها!
منبع: اعتماد
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- دستگیری ۵ نفر درباره مرگ مشکوک متیو پری
- علت درگذشت متیو پری مشخص شد
- کتاب خاطرات متیو پری پرفروشترین کتاب آمازون شد
- واکنش بازیگران «فرندز» به مرگ متیو پری/ بامزهترین شخصیت سریال بود
- فوت بازیگر «فرندز»/ متیو پری درگذشت
- در ۵۹ سالگی؛ بازیگر «فرندز» درگذشت
- «دورهمی فرندز»بعد از ۱۷ سال… اشکها و لبخندها
- فیلمبرداری «فرندز» این هفته آغاز میشود
- خبری که بازیگر نقش چندلر در مورد قسمت ویژه «فرندز» داد
- ترجمه و زیرنویس اختصاصی سینماسینما/ گفتگوی جیمی فالون با دیوید شوییمر
- کرونا اپیزود ویژه فرندز را هم متوقف کرد
- انتقادها از مارول ادامه دارد/ حمایت جنیفر آنیستون از نظر اسکورسیزی
- بازیگر فرندز که ۱۵ سال است جنیفر آنیستون را ندیده
- اپل ستاره «فرندز» را به تلویزیون بازمیگرداند
نظر شما
پربازدیدترین ها
- با امضای بیانیهای؛ ۱۵۷ نفر از فعالان هنری خواستار آزادی نوید میهندوست شدند
- پاسخ متقابل سعید مستغاثی به امیر اثباتی؛ اما به تخممرغهایش نیاز دارم!
- رونمایی از پوستر «زال و رودابه» در آستانه جشنواره فیلم فجر
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- واکنش امیر اثباتی به حرفهای سعید مستغاثی/ سینمای ایران گرفتار و قربانیِ همین شوراهاست
آخرین ها
- جوایز بخش تبلیغات اهدا شد/ غیبت چهرههای شاخص سینما در افتتاحیهی جشنواره فیلم فجر
- ترکیب داوران جشنواره برلین تکمیل شد
- بستههای ویژه همراه اول بهمناسبت دهه فجر ۱۴۰۳
- هنرمندان فعال در تئاتر خیابانی جوانانی دغدغهمند هستند
- ۹۰ نفر دیگر از فعالان هنری خواستار آزادی نوید میهندوست شدند
- سعید مستغاثی دوباره به امیر اثباتی جواب داد؛ حکایت دفتر کارگاه چرخ طیاره و دستیارش
- نشست خبری جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- پاسخ دوبارهی امیر اثباتی به جواب سعید مستغاثی؛ گفتوگو ادامه دارد
- پاسخ سعید مستغاثی به یادداشت علی زرنگار؛ حکایت پوری فِش فِشو و نگهبانی از دایی جان ناپلئون
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ بزرگداشت بابک، والیزاده و الوند در افتتاحیه جشنواره
- در نشست خبری جشنواره فیلم فجر مطرح شد؛ جشنواره نباید محل تنبیه کسی قرار گیرد/ سیمرغ اقتباسی باز میگردد؟
- علی زرنگار کارگردان «علت مرگ: نامعلوم»: آقای مستغاثی در حدود تخصصتان سخن بگویید
- رئیس سازمان سینمایی مطرح کرد: پیشنهاد تغییر تاریخ جشنواره جهانی فجر/ ضرورت بازنگری در آییننامههای صدور مجوز
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ داوران مسابقه سینمای ایران معرفی شدند
- «علت مرگ: نامعلوم»؛ این هفت نفر و دنیایشان
- رونمایی رسمی از سامانه مدیریت هوشمند حملونقل همراه اول در نمایشگاه خودرو تهران
- پاسخ متقابل سعید مستغاثی به امیر اثباتی؛ اما به تخممرغهایش نیاز دارم!
- فیلم جدیدی به جشنواره اضافه نمیشود/ خروج فیلم نیکی کریمی از جشنواره فجر
- آغاز طرح ویژه فروش سیمکارت جوانان همراه اول با شمارههای جذاب
- با امضای بیانیهای؛ ۱۵۷ نفر از فعالان هنری خواستار آزادی نوید میهندوست شدند
- رونمایی همراه اول از بستههای ویژه عید مبعث به همراه هدایای دیجیتال
- واکنش امیر اثباتی به حرفهای سعید مستغاثی/ سینمای ایران گرفتار و قربانیِ همین شوراهاست
- زندهباد سینما/ مروری بر کارنامه مصطفی کیایی
- امضای تفاهمنامه همکاری بین همراه اول و بانک شهر
- رونمایی از پوستر «زال و رودابه» در آستانه جشنواره فیلم فجر
- به کارگردانی دیوید آیر؛ برد پیت، بازیگر و تهیه کننده یک اکشن ماجراجویی میشود
- «چیزهای کوچک اینچنینی» بررسی میشود
- انتشار اثر عکاس ایرانی در کتاب فرانسوی
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ اعلام نامزدهای مسابقه تبلیغات سینمای ایران
- نشست خبری جشنواره موسیقی فجر / گزارش تصویری