به گزارش سینماسینما، سجاد روشنی در جام جم نوشت: الیکا عبدالرزاقی در هشت سالگی، نامه های جواهر نعل نهرو به دخترش را می خوانده، این کتاب را پدرش به او داده، پدری که او را در ۱۱ سالگی در زلزله رودبار از دست داده است و حالابا امین زندگانی دیگر بازیگر شناخته شده کشورمان زندگی می کند. او عمل جراحی زیبایی خانم ها را وحشتناک و ترسناک توصیف می کند و می گوید، این چهره ها بیشتر به درد بازی در نقش منفی می خورد. به شبکه های اجتماعی هم معتاد نیست و ناراحت است چرا بی اجازه مدام در گروه های تلگرامی وی را اضافه می کنند و او هر شب ناچار است این گروه ها را پاک کند. اینها بخش هایی از گفت وگوی ما با این بازیگر تلویزیون، سینما و تئاتر است که در ادامه می خوانید.
شما اوقات فراغت خود را چطور سپری می کنید؟
البته من اوقات فراغت کم دارم، در نتیجه باید بگویم دوست دارم این اوقات را طوری سپری کنم که سفر بروم و جاهایی که ندیده ام را تجربه کنم. زمان هایی هم که برای من اوقات فراغت محسوب می شود روزهایی است که سر کار نمی روم و فیلم ها و سریال های محبوبم را می بینیم و کتاب می خوانم.
ظاهرا شما خیلی اهل کتاب هستید. چون در یک ویدئو که به معرفی کتاب اختصاص داشت همراه با همسرتان آقای امین زندگانی نقش آفرینی کردید. این علاقه شما به کتاب در کجا ریشه دارد؟
مادر خیلی کتابخوانی داشتم. از همان بچگی به مطالعه علاقه داشتم. البته با ترتیب درست کتاب نخواندم، یعنی این طور نبوده که سیر مطالعاتی درستی داشته باشم؛ مثلادر ده سالگی تولستوی رومن رولان نخوانم. من در آن سن این کتاب ها را می خواندم. کمی زود بود. یادم هست هشت سالگی کتابی از پدرم هدیه گرفتم که نامه های جواهر نعل نهرو به دخترش بود. پدرم این کتاب را به من هدیه داد به این جهت که نامه های یک چهره مشهور به دخترش بود، اما در همان موقع آن را خواندم. بعدها در دبیرستان توانستم سلیقه ام را هم پیدا کنم. با این حال متفاوت می خوانم. مثلابرخی می گویند فقط رمان یا کتاب های تاریخی می خوانند، اما من متفاوت می خوانم. مثلااز شهر کتاب که خرید می کنم، مشورت می گیرم چون با بعضی از کتاب ها آشنایی ندارم.
مادر و پدرتان در قید حیات هستند؟
مادرم بله، اما پدرم وقتی ۱۱ ساله بودم در زلزله رودبار فوت کردند.
خدا رحتمتشان کند. چقدر با همسرتان وقت می گذرانید؟ با توجه به این که همسرتان همکارتان است.
خیلی سعی می کنیم با هم وقت بگذرانیم. اما شرایط کاری ما بی انصافی است. مثلا۱۶ روز شب کاری داشتم اما امین روزکار بود. طوری بود که همدیگر را نمی دیدیم. اما سعی می کردیم همان زمان کوتاه را هم طوری مدیریت کنیم که باهم صبحانه بخوریم. وقتی هردو سر کار می رویم این مشکلات پیش می آید. من ترجیح می دهم نوبتی سر کار برویم.
ما خوشحالیم که شما در صلح و صفا زندگی می کنید متاسفانه زندگی برخی زوج های هنری تداوم ندارد. همین موضوع دامن می زند به ذهنیت علاقه مندان که می گویند زوج های هنری نمی توانند با هم زندگی کنند. به نظر شما علت این جدایی ها چه می تواند باشد؟
این یک اتفاق همه گیر است. تحمل ها کم شده، صبوری پایین آمده، خودخواهی ها زیاد شده، شرایط مالی و بسیاری مسائل دیگر هم هست. از طرفی برخی ازدواج ها اشتباه شکل گرفته است. خیلی ها برای این که بیشتر با هم باشند ازدواج کردند و روابط عمیقی با هم ندارند. این در کل جامعه هست اما ما جلوی چشم مردم هستیم و همه زود می فهمند فلان زوج جدا شدند. البته در شغل ما آسیب ها هم بیشتر است.
نظرتان درباره این همه عمل جراحی زیبایی بخصوص در مورد بازیگران زن چیست؟
وحشتناک است. ما به چهره های مختلف نیاز داریم. همه قرار نیست زیبا باشند. درحالی که اسمش زیبایی هم نیست، بیشتر شبیه یک چیز ترسناک است. متاسفانه اپیدمی شده است. این آدم ها بیشتر از جراح به روانکاو نیاز دارند تا خودشان را بیشتر دوست داشته باشند و به خودشان بیشتر احترام بگذارند. اگر بنا به این چیزها باشد من خیلی زودتر باید می رفتم فکم را عمل می کردم یا پوستم را می کشیدم. اما ما به هنرمند زشت هم نیاز داریم. احساس می کنم تعداد هنرپیشه هایی که نقش منفی باید بازی کنند روز به روز بیشتر می شود، چون دخترهای خوشگل ما کاری با صورتشان می کنند که باید نقش منفی بازی کنند.
چقدر اهل شبکه های اجتماعی هستید؟
پیگیری می کنم، اما اصلامعتاد نیستم. از آن دسته آدم هایی نیستم که گوشی مدام کنار دستم باشد و چک کنم تلگرام و اینستاگرام چه خبر است. از طرفی خیلی ناراحت می شوم فرهنگ این چنینی وجود ندارد و بدون این که اجازه بگیرند مدام آدم را در گروه های مختلف اضافه می کنند. تنها کاری که می کنم این است که هر شب این گروه ها را پاک کنم.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت


الیکا عبدالرزاقی در گفت و گویی اعلام کرد هر شب از گروه های تلگرامی لفت می دهد.


