امیر جعفری را بیشتر به عنوان بازیگر سینما و تلویزیون میشناسند. اما واقعیت این است که او یکی از بهترین بازیگران تئاتر به شمار میرود. کارنامه کاری او درخشان است و تاکنون ۵ بار موفق به کسب جایزه از جشنواره تئاتر فجر شده است.
جعفری در سال ۱۳۸۰ با «نان، عشق و موتور هزار» وارد سینما شد اما حضورش در سریال «بدون شرح» در همان سال و زوج او و فتحعلی اویسی او را به اوج محبوبیت رساند. پس از نخستین تجربه سینمایی او در انتخابهایش وسواس بیشتری به خرج داد و توانست خود را به عنوان بازیگری حساس به نقش معرفی کند. حضور او در تلویزیون نیز با موفقیت ادامه یافت و در سریالهایی چون «زیر هشت»، «میوه ممنوعه»، «چاردیواری» و… بازی کرد. اما امیر جعفری همیشه خود را یک تئاتری معرفی کرده است. او شاگرد زندهیاد حمید سمندریان است و کارنامه کمشمار او در تئاتر نشان از وسواس او در این زمینه دارد. او با کارگردانان بزرگی در عرصه تئاتر همکاری کرده که علیرضا نادری، محمد یعقوبی، کیومرث مرادی، حمید امجد و… از آن جملهاند. اینبار اما او یکی از بهترین شخصیتهای خلق شده به دست بهرام بیضایی را بازی میکند. او ابن ملجم «مجلس ضربت زدن» است.
تجربه بازی در یکی از بهترین نقشهایی که بهرام بیضایی نوشته چگونه است؟!
راستش کاری که من را خیلی به تئاتر علاقهمند کرد با وجود اینکه آن موقع کلاسهای بازیگری هم میرفتم، نمایش «مرگ یزدگرد» به قلم آقای بهرام بیضایی و کار خانم گلاب آدینه بود. این کار را شاید ۱۰ یا ۲۰ بار در اداره تئاتر دیدم! ۱۸ سالم بود. خیلی برایم عجیب و غریب بود. میگفتم اینها دارند چهکار میکنند! پانتهآ بهرام چهکار دارد میکند و چطور این دیالوگها را میگوید! چطور این نقشها را بازی میکنند! همیشه برایم جای سوال بود که خودم هم میتوانم این کار را انجام دهم یا نه؟
دوست داشتم خودم را محک بزنم، تا اینکه سر این کار قسمت شد. البته یکی، دو بار قرار بود من با آقای بیضایی کار کنم که متاسفانه نشد. خوشبختانه اینبار قسمت شد با شاگرد خلف ایشان آقای رحمانیان کار کنم. یعنی چه کسی بهتر از آقای رحمانیان! فکر میکنم ایشان خیلی بهتر از همه آقای بیضایی و آثارشان را
میشناسند.
چالش شما به عنوان بازیگر اصلی در «مجلس ضربت زدن» چه بود؟
یک واقعیتهایی وجود دارد. اولا اینکه من فکر میکنم باید بنیادی به اسم بیضاییشناسی راه بیندازند! به خدا دارم جدی میگویم! چون من بعد از سه ماه تمرین هر روز که باز سر تمرین میآیم به یک چیز جدیدتر میرسم. میبینم که اینجای متن چقدر عجیب و غریب بود! چقدر این دیالوگ جالب بود! یا اینکه اصلا من چیزهایی را متوجه نشده بودم. خب، خود این برای بازیگر چالشبرانگیز است. تو هر دفعه داری یک چیز جدید کشف میکنی. من مطمئنم تا آخر اجرا همین اتفاق خواهد افتاد و من هر شب به آقای رحمانیان خواهم گفت که آقا اینجا را اینطور بگویم بهتر نیست؟! این جمله معنیاش این نیست؟! خود همین اتفاق هم عجیب و غریب است که یک بازیگر هر شب به این فکر کند الان این جمله معنیاش چه بود. شب بروی فکر کنی و فردا بیایی و بپرسی منظور نویسنده از این جمله چیست. الان آقای رحمانیان برای من نقش گوگل را بازی میکند! مدام دارم از ایشان سوال میپرسم که این را توضیح بدهید، این یعنی چی و همه این چیزها.
سوالی هست که از بقیه هم پرسیدم و دوست دارم از شما هم بپرسم. خیلیها میگویند دوره این متنها گذشته…
نه، من این طور فکر نمیکنم. الان در تمام دنیا دارد این کار انجام میشود. متنهای کلاسیک خودشان را اجرا میکنند. زبان خودشان را دارند. من به لحاظ بازیگری اگر بخواهم حرف بزنم، همینهاست که بازیگر را میسازد. اینکه بخواهم چند دیالوگ معمولی را بگویم که کاری نکردهام. ممکن است کارگردان و نویسنده حرفی داشته باشند اما دیگر کار آنها میشود و کار من بازیگر نخواهد بود. اما در اینجا شما هم کار نویسنده را میبینید هم کار کارگردان و هم کار بازیگر، هم کار طراح صحنه و خلاصه همه را. این نوع کارها است که باعث میشود همهچیز دیده شود. من قبول ندارم که دوره این آثار گذشته است.
تجربه کار با محمد رحمانیان برای شما به عنوان بازیگر چه دستاوردی داشت؟
خب، من دهه شصت نبودم که کارهای آقای رحمانیان را ببینم. سنم به آن موقع قد نمیدهد. اما از سال ۷۵ یا ۷۶ که گروه تئاتر خود ما شکل گرفت همزمان کارهای آقای رحمانیان مثل «مصاحبه»، «عشقه»، «پل» و… را میدیدم و خیلی علاقهمند بودم. یعنی همیشه با کمال میل میرفتم و کارهایشان را میدیدم. برای همین هم وقتی پیشنهاد دادند با کمال میل پذیرفتم. سر این کار چند پیشنهاد را رد کردم و نرفتم، چه تلویزیون و چه سینما. گفتم میخواهم روی این کار متمرکز باشم و وقتی کار تمام شد آقای رحمانیان خاطره خوبی از من داشته باشد. دوست داشتم راحت باشم تا هر ساعتی که تمرین گذاشتند کاملا در اختیار گروه باشم.
سوالم بیجواب ماند. این همکاری چه دستاوردی برای شما داشت؟
آقای رحمانیان خیلی میداند! این اعصاب مرا خرد میکند! (میخندد) اولا که آدم بسیار باهوشی است. حافظه بسیار قویای دارند. حواسشان همیشه جمع است. یک جاهایی من دیالوگ را سرسری ادا میکنم و میگویم خب، حواسش نیست. یا اینکه میبینم دارد با یکی از بچهها صحبت میکند، میگویم خب حواسش نیست سریع بگویم و رد شوم! یک دفعه میگوید این را اشتباه گفتی! شما مثلا فکر میکنید حواسش جای دیگری است اما کاملا حواسش جمع است که تو الان آکسان را غلط گذاشتی. واقعا پیشنهاد میکنم هر بازیگری یکبار با آقای رحمانیان کار کند، چون واقعا محک خوبی است برای اینکه بفهمد خیلی هم آدم زرنگی نیست (میخندد).
در واقع این اشراف و تسلط به شما امنیت خاطر میدهد؟
دقیقا! علیرضا نادری هم همینطور است. وقتی با نادری کار میکنی، میفهمی که چقدر نمیدانی و چقدر عقب هستی! چقدر باید جلو بروی تا برسی به دنیای فکری کسانی مثل آقای رحمانیان و نادری و… اینها فقط چند نفرند. آدمهای زیادی نیستند که در مقابلشان احساس میکنی عقب هستی. مثلا در همین کار من یک سوال میپرسم و آقای رحمانیان تاریخ اسلام، تاریخ شیعه و همهچیز را میگوید. خب، شما به وجد میآیی از اینکه میبینی کارگردانت اینقدر باشعور و سواد است و میداند و تو از دانستن او لذت میبری. این برای من خیلی جالب است. این کار جزو کارهایی بوده که من در آن لذت بردم. من زیاد غر میزنم، اما اینجا خیلی کم این اتفاق افتاد. چون تو زمانی غر میزنی که احساس کنی در کاری که هستی، تو بیش از کارگردان میفهمی و نمیتوانی این را به او بفهمانی اما در اینجا تو لذت میبری. چون میدانی سطح سوادت پایینتر است و باید گوش کنی و یاد بگیری.
تئاتر زیاد میبینید؟
اگر وقت کنم حتما! اما اینقدر زیاد شده که نمیرسم. مخصوصا در این سه یا چهار ماه گذشته کم پیش آمده.
کارهایی که دیدهاید شما را راضی میکند؟
بله! بعضی از کارها عالی است. مثلا کاری دیدم به نام «لیلی نام همه دختران زمین است» که یک گروه چهار پنجنفره متولد دهه هفتاد بودند. نویسنده و کارگردانش هم متولد ۷۲ یا ۷۳ بود. اینقدر دوست داشتم که خودم رفتم به او گفتم دوست دارم در کار بعدی تو باشم! کارهای خیلی خوب میبینیم. این بچهها دارند از دهههای قبلی عبور میکنند و به نظر من خیلی با استعداد هستند.
شما در یک مصاحبه جملهای را گفته بودید با این مضمون که چرا تئاتر مثل بقیه جاها نهاد نظارتی ندارد که هر کسی نتواند وارد آن بشود! هنوز هم این نظر را دارید؟!
اولا که من معتقد «به حرف مرد یکی است»، نیستم! (میخندد) ممکن است من نظرم تغییر کند. اتفاقا میدان خوبی است که آدمها بیایند و کار کنند. اگر من آن حرف را زدم برای این بود که دستکم تئاتر هم مثل سینما باشد. درست شبیه اینکه تماشاخانه ایرانشهر این کار را کرده که اگر از یک سقفی مخاطب کمتر بود، اجرا را متوقف میکنند، تا الکی بودجه ندهند و وقت بیهوده نگذاریم. البته الان که بودجه نمیدهند. آخرین باری که من بودجه گرفتم را یادم نمیآید. فکر کنم مال دورهای بود که پرسپولیس قهرمان شد (میخندد). آن حرفم برای این بود که اینطور نباشد که هر کس پارتی و آشنا دارد متنی را بردارد و کار کند، بودجه بگیرد یا تالار وحدت را، یا اینکه فلان سالن مهم را. بعدش هم چند نفر مستعد را میبینی که شرایط کار ندارند. من اینها را گفتم، نه اینکه اجازه ندهیم کار کنند. اتفاقا من دوست دارم هی تعداد سالنها زیاد شود. این گوی و این میدان! الان خودم به شخصه دوست دارم با یکسری از این جوانها کار کنم. به نظر من اتفاق خوبی است. دوست دارم باهاشان کار کنم و ببینم دیدگاهشان چیست و چطور فکر میکنند.
شما در تلویزیون و سینما موفق هستید اما همیشه از تئاتر صحبت کردهاید. از ضرورت تئاتر برای بازیگر گفتهاید. علت این اتصال شما به تئاتر چیست؟ با وجود اینکه قطعا در سینما و تلویزیون شرایط مالی بسیار بهتری وجود دارد.
این را بارها گفتهام و باز هم میگویم. من واقعا اگر به لحاظ مالی در تئاتر تامین میشدم، تعداد کارهای تئاتریام بسیار بیشتر از سینماو تلویزیون بود. یک وقتهایی چارهای نداریم. میرویم و کار میکنیم، وگرنه مگر میشود تئاتر کار نکرد؟ یا اینکه مثلا بازیگری بگوید دیگر تئاتر برایم کافی است. تئاتر چالشی برای بازیگر است. تو باید بهطور مداوم بهروز باشی و کارهای روز را ببینی. کارهای جوانها را ببینی یا خودت تئاتر کار کنی تا ببینی چقدر توانایی داری، یا اینکه چقدر میتوانی بازیگر باشی و این اتفاق به نظر من در تئاتر میافتد. من تعصبی ندارم. به نظرم بازیگر خوب در همه جا میتواند بازیگر خوبی باشد. چه تئاتر، چه سینما یا تلویزیون.
در این سالها کسی بوده که دوست داشته باشید با او تئاتر کار کنید و پیش نیامده باشد؟ به جز آقای بیضایی؟
یک چیز جالب بگویم؟! من بیش از اینکه دوست داشته باشم با اصغر فرهادی در سینما کار کنم، دوست دارم با ایشان تئاتر کار کنم. اگر اشتباه نکنم سال ۷۵ یا ۷۶ تئاتری را از آقای فرهادی دیدم که هم کارگردانی میکردند و هم بازی میکردند. بازی بسیار درخشانی هم داشتند. فکر میکنم آن سال جایزه هم برای کارگردانی و بازیگری گرفتند. البته اگر درست یادم مانده باشد، چون خود ما هم همان سال کار داشتیم. واقعا دوست دارم آقای فرهادی تئاتر کار کند و در کار ایشان بازی کنم، بیشتر از سینما حتی.
وسوسه کارگردانی ندارید؟!
نه! اصلا! ببینید، من بازیگری را به سرانجام برسانم شاخ غول را شکاندهام! من این را نمیفهمم که با خودم بگویم بازیگری را بگذارم کنار و حالا بروم سراغ چیز دیگری. البته این دیدگاه من است وگرنه بسیاری از بازیگران را هم داشتهایم که سراغ حوزههای دیگری رفته و موفق بودهاند. من بلد نیستم! فقط همین یک کار را بلدم.
نقشی هست که در تاریخ ادبیات نمایشی دوست داشته باشید آن را بازی کنید؟!
اُتللو! آقای سمندریان- خدا رحمتشان کند- میگفتند هر کس اتللو را کار کند و نقش را به تو ندهد اشتباه کرده است. من الان معتقدم اگر کسی بخواهد اُتللو را کار کند و من بازی نکنم انتخابش اشتباه بوده! این را با اعتماد به نفس کامل میگویم! (میخندد)
منبع: روزنامه اعتماد
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- درباره آثار ایرج رامینفر/ تکیه بر پشتوانه نظری، برای رسیدن به نقاط قوت
- «آنها مرا دوست داشتند» از ۱۸ مهر اکران میشود
- دعوت آکادمی اسکار از بهرام بیضایی
- «برهوت» آماده نمایش شد/ رونمایی از نخستین تصویر فیلم
- کالبد شکافی کارنامهی سینمایی بهرام بیضایی/ نگاهی به کتاب «موزاییک استعارهها»
- امین حیایی و امیر جعفری با یک کمدی به سینماها میآیند
- همزمان با زادروز بهرام بیضایی و سالمرگ اکبر رادی؛ «سرفصل» با یادکردی از نصرتالله نویدی منتشر شد
- رکوردزنی در شبکه نمایش خانگی
- بهرام بیضایی: من هزار سال بعد از مرگم هم فکر نمیکنم از ما گذشته
- «رقصنده» با حیایى و جعفرى غافلگیرى جدید گیشه
- «مرداب» به شبکه نمایش خانگی میآید/ سریالی معمایی از برزو نیکنژاد
- «مرداب» سریال جدید شبکه نمایش خانگی
- حامد بهداد و رضا کیانیان از یک «استاد» گفتند
- «قهوه ترک» از سوم خرداد به فیلمنت میآید/ معرفی بازیگران سریال
- اکران «دونده» در جشنواره فیلم ویسکانسین آمریکا
نظر شما
پربازدیدترین ها
- وقتی زن تبدیل به «ناموس» میشود/ نگاهی به فیلم «خورشید آن ماه»
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- بخش رسمی جشنواره کن شروع به کار کرد
- درباره آثار ایرج رامینفر/ تکیه بر پشتوانه نظری، برای رسیدن به نقاط قوت
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- میراث جاودانه راج کاپور؛ گفتگو با رانبیر کاپور در جشنواره فیلم هند
- دبیر شورای صنفی نمایش مطرح کرد: اکران عیدفطر به جای اکران نوروز ۱۴۰۴/ ارائه طرحی برای تغییر قیمت بلیت سینما
- مالکیت معنوی «کتاب باز» برای صداوسیما است؛ توقیف برنامه سروش صحت پس از انتشار اولین قسمت
- نوید محمدزاده با کارگردانی خودش روی صحنه میرود
- آغاز چهاردهمین جشنواره بینالمللی فیلمهای ورزشی با معرفی برگزیدگان بخش انیمیشن/ معرفی نامزدهای بخش سینمایی
- «بوف آوازهایش را میخواند» روی صحنه عمارت نوفل لوشاتو
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ ساموئل ال. جکسون: نامزدی اسکار افتخار نیست، برنده شدن افتخار است
- «گوسفند» بهترین فیلم کوتاه جشنواره سالمونا شد
- اعلام مستندهای نیمه بلند بینالملل جشنواره «سینماحقیقت»
- همکاری همراه اول و صندوق بیمه کشاورزی برای ایجاد تحول دیجیتال در بیمه محصولات کشاورزی
- سوینا (سینمای نابینایان) منتشر میکند؛ سه داستان کوتاه با صدای معصومه نورزاد
- کنسرت منظومه سیمرغ قاف / گزارش تصویری
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ ادای احترامی شایسته با اقتباس نتفلیکس به گابریل گارسیا مارکز
- همراه اول موفق به دریافت تندیس زرین ششمین جشنواره ملی صنعت سلامتمحور شد
- فروش ویژه سیمکارتهای دائمی همراه اول با تخفیف ۴۰ درصدی
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «درس پیانو»؛ اثری خانوادگی بر پرده سینما و تاریخ
- صدور پروانه ساخت سینمایی جدید برای افخمی، روستایی و ۴ کارگردان دیگر
- موفقیت گریه خاموش در جشنواره دانمارکی
- اعلام مستندهای کوتاه بخش بینالملل هجدهمین جشنواره «سینماحقیقت»
- «کیک محبوب من»؛ کیکی که نصیب ما نشد
- انتشار فراخوان مسابقه تبلیغات سینمای ایران چهل و سومین جشنواره فیلم فجر
- جایزه جشنواره اسکیپ تاون به یک ایرانی رسید
- داریوش فرهنگ: قرار بود واروژ کریم مسیحی «سربداران» را بسازد/ «طلسم» درباره غیبت عشق است
- برنده اسکار بازیگر فیلم نولان شد
- دنباله «میلیونر زاغهنشین» ساخته میشود
- رونمایی از فیلم آذر هفت صبح / گزارش تصویری
- همکاری همراه اول و بانک پارسیان برای پیادهسازی سامانه تعاملی سهبعدی هوش مصنوعی
- آغاز دور جدید حراج شمارههای رند همراه اول
- میزبانی جشنواره تورین از سه فیلم ایرانی
- روایتی عاشقانه از زهره ومنوچهر