سیدعبدالجواد موسوی در خبرآنلاین نوشت :

دست بر بینی نهاده و آزرده خاطر از میانِدیروز و امروز سراسر گذشتم. به راستی که دیروز و امروز سراسر آکنده از بویِ گندِ فرومایگانِ نویسنده است.(فردریش نیچه. چنین گفت زرتشت.چاپ سی و ششم. نشرآگه.صفحه ۱۱۱) فرومایگان همواره بودهاند. در همه جا. اما شاید هیچ وقت این اندازه میداندار نبودهاند. وقیح و دریده و با اعتماد به نفس جولان میدهند و نه تنها فرومایگی خویش را پنهان نمیکنند که به آن فخر میفروشند و دیگران را سرزنش میکنند که چرا به شکل و شمایل آنها در نمیآیند.
فرومایگان همواره بودهاند اما هیچ وقت صدایشان این قدر بلند نبوده. قدیمترها شاید اندکی شرم و حیا هم داشتند چرا که به دانش و بضاعت اندک خود وقوف داشتند و میدانستند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد و به همین علت خیلی جاها سر و کله شان پیدا نمیشد. تا حدی، حد و حدود خودشان را میدانستند و در هر امری مداخله نمیکردند. مخاطبشان مشخص بود و جایگاه و پایگاهشان معین. حالا اما هم داعیهدار روشنفکریاند و هم متخصص زیباییشناسی و هنر. هم در سیاست و تاریخ خود را صاحب نظر میدانند و هم در علم و فنآوری حرفها برای گفتن دارند. و ای کاش فقط اظهار نظر بفرمایند و دیگران را به حال خودشان واگذارند. خیر! نه تنها قاطعانه تکلیف همه چیز را مشخص میکنند بلکه دیگران را به صلابه میکشند که چرا خلاف رای و نظر ما سخن میگویی. و تازه به این هم رضایت نمیدهند و از تو انتظار دارند علاوه بر آنکه امروزِ خودت را مطابق رای و نظر آنها تنظیم کنی بلکه درباره گذشتهات هم موظفی به آنها توضیح بدهی. مثلا باید بگویی اگر امروز به فلان امر ناپسند معترضی چرا چهل سال پیش در مقابلِ اتفاقی مشابهِ همان اتفاق خاموش بودهای و تو اگر توضیح بدهی که مثلا من چهل سال پیش، هشت سال بیشتر نداشتهام نه تنها رضایت نمیدهند بلکه انتظار دارند دست کم بابت آن خبط و خطایی که در هشت سالگیات مرتکب شدهای توبهنامه بنویسی و از آنهایی که فرومایگان تشخیص میدهند اعلام برائت بفرمایی.
قاعدتا از چنین فرومایگانی که آنها را میتوان نئوفرومایه نامید نباید هراسید اما آنها ترسناکند. به چند دلیل: اول آنکه صدایشان خیلی بلند است. به دلیل همان وقاحت ذاتی که دارند از عربدهکشی و هیاهو و جلوی در و همسایه آبروریزی راه انداختن پروایی ندارند. و طبیعی است که آدمهای آبرودار سعی میکنند با چنین موجوداتی سر و کار پیدا نکنند. آنها به راحتی دشنام میدهند. و تو هر چه قدر هم که پوستت کلفت باشد در مقابل این حجم از وقاحت کم میآوری. دیگر آنکه به راحتی بهتان میزنند و تو هر چه قدر هم که بخواهی نجابت به خرج دهی نمیتوانی در برابر این همه لجنپراکنی که حیثیت و شرافت تو را نشانه رفته است، بی تفاوت بمانی. تو کم میآوری چرا که برای این جنگ ناعادلانه و نابرابر تربیت نشدهای. تو سر سفره پدر و مادرت بزرگ شدهای و چیزی از پلشتی و نامردمی نیاموختهای. تو را انصاف و فتوت آموختهاند و فرومایگان را هدف وسیله را توجیه میکند. تو با دشمنانت هم نمیتوانی این قدر بیرحم باشی اما فرومایگان آمدهاند برای دریدن و بیآبرو کردن و هتک حیثیت کردن. تو خانواده داری، آبرو داری، وطن داری، عاطفه داری، و دوست داشتن و دلی بیکینه بزرگترین سرمایه توست اما فرومایه چیزی برای از دست دادن ندارد. آمده است برای تخریب و کینتوزی و تخم تفرقه و نفرت پراکندن. تو حاضری قربانی شوی اما سرزمینت به یغما نرود. فرومایه اما برایش سرزمین معنایی ندارد. همهچیز را برای مطامع پلشت خود میخواهد. به هر قیمتی. هویت، قومیت، ملیت، زبان، فرهنگ، تاریخ به یغما برود اما او و هم مسلکانش عقدههای فروخورده خود را بالا بیاورند.
فرومایه این روزها بیش از هر وقت دیگری دعوی مبارزه با وضع موجود را دارد اما اگر نیک بنگری میبینی که شبیهترینِ مخلوقاتِ خداوند به بانیان وضع موجود همین هایند؛ درست مثل دو روی یک سکه. همانگونه که بانیان وضع موجود هیچ کس جز خود را به رسمیت نمیشناسند، فرومایگان نیز احدی جز خود را به رسمیت نمیشناسند. حتی انتقاد از وضع موجود را جزو حقوق حقه خود میدانند. همه جز خود آنها گذشتهای ناپاک دارند و به علت سوءسابقه حق حرف زدن ندارند. همه به دنبال منافع شخصی خود هستند الا فرومایگان که از مادر قلندر و پاک باخته به دنیا آمدهاند. فرومایگان درست مثل برادران تنی داعشی خود حق مطلقند. هرکس به هیئت بی مثال آنها در نیاید لیاقت زیستن ندارد. النصر بالرعب کارآمدترین سلاح آنهاست.همه باید از آنها بترسند، از زبان به دشنه و دشنام آلودهشان، از وقاحت بی حد و تصورشان. از پرده دری و دروغهای بی انتهایشان. فرومایگان آمدهاند تا از همه انتقام بگیرند. از روشنفکر و متدین. از سرمایهدار و پابرهنه. از آدمهای نجیب و منصف. از آنهایی که برخلاف فرومایگانِ غرغرو یک عمر شرافتمندانه کار کردهاند.
فرومایگان از آنهایی که کار خودشان را میکنند و بار خودشان را میبرند، نفرتی عجیب دارند. از آنجایی که خودشان سراسر عمرشان را به بطالت و بوالهوسی و دشنام دادن به این و آن گذراندهاند گمان میکنند همه آدم حسابیهایی که اثری به جای گذاشتهاند و یا اندک سرمایهای اندوختهاند عزیزکرده بانیان وضع موجودند. فرومایگان چیزی به جز عیب در دیگران نمیبینند چرا که خودشان به هیچ هنری آراسته نیستند و به تعبیر خواجه شیراز: «که هر که بی هنر افتد نظر به عیب کند».
فرومایگان بلای مهیب روزگار مایند. فضا را برای تفکر و زیبایی و آزادی و انصاف تنگ میکنند. با هیاهو و عربدهکشی نمیگذارند سخن سنجیده و پاکیزه شنیده شود. گرد و خاک راه میاندازند تا روشنی و امید به چشم نیاید. نزاع و دشمنی راه میاندازند تا جایی برای مهر و دوستی باقی نماند. فرومایگان چشم دیدن توفیق هیچ کسی را ندارند هم از این رو آن که در چشم دیگران محبوب است در نظر آنها منفورترین است و همه همتشان را به کار میگیرند تا آن که در دل و دیده مردم جای دارد، به حضیض ذلت در غلتد تا عیش این زمره بیاصل و نسب کامل شود. لذتی که فرومایگان از شکست دیگران میبرند وصف ناشدنی است. گویی شکست دیگری، پیروزی آنهاست. با فرومایگان چه میتوان کرد؟
به نیچه بازگردیم:
این جا ناپاکان را خانهای فراهم نمیکنیم
و چون تندرها بر فرازشان خواهیم زیست
به نزدیک عقابان
به نزدیک برف
به نزدیک خورشید: تندبادها چنین میزیند
و روزی چون تندباد بر ایشان وزیدن خواهم گرفت
و با جانم نفس از جان هاشان خواهم ستاند
آیندهام چنین میخواهد
(همان. صفحه ۱۱۲)
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظرات شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی






جانا به شیواترین شکل سخن از زبان ما میگویی سید بزرگوار
بلای مهیب روزگار ما
فاجعهای بالاتر از هر فاجعه
دستمریزاد