تاریخ انتشار:1400/12/17 - 07:10 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 171720

 احمد طالبی نژاد در اعتماد نوشت : 

امسال پنجاهمین سال ساخته شدن یکی از مهم ترین و در عین حال تاثیرگذارترین فیلم های تاریخ سینما در ژانر جنایی گانگستری است، این ژانر معمولا به زندگی کسانی می پردازد که دست به کارهای سیاه می زنند یا پیشه آنها کشت و کشتار وجنایت است و اتفاقا سابقه تاریخی گسترده ای هم در سینما دارد. ماجرا به اوایل قرن بیستم بر می گردد که دولت امریکا قانونی را تصویب کرد با عنوان منع تولید و فروش مشروبات الکلی که جزو صنایع بسیار پردرآمد امریکایی ها هم بود . طبیعی است وقتی چنین قانونی تصویب شود تولیدات آن که متوقف نمی شود و تجار وگردانندگان این دم و دستگاه که دست از کار نمی کشند . بنابراین فعالیت های آنها به صورت زیرزمینی درآمد و وقتی کاری، حرفه ای به شکل زیرزمینی ادامه پیدا کند آن وقت دار و دسته ها و گنگ ها و پدر خوانده ها و مواردی از این دست شکل می گیرند که در سال های اخیر در کشور خودمان هم شاهد به وجود آمدنش هستیم.

این اتفاق تاریخی در سینمای نوپای امریکا هم بسیار تاثیر گذاشت . از ۱۹۳۰ به بعد اغلب فیلم ها موضوع شان جریان تبهکاری و سیاه کاری می شود و در این بین ژانری به وجود می آید که به آن فیلم نوآر گفته می شود که معنایش فیلم سیاه است یا فیلم هایی که به کارهای سیاه می پردازند که در دهه چهل و پنجاه یکی از پررونق ترین ژانرها و فرم های سینمایی بود و ستارگانی بزرگی مثل جیمز کاگنی و همفری بوگارت تخصص شان بازی در همین نوع فیلم ها بود . اصلا آنها با این تیپ های بزهکاری شناخته شدند . البته این ژانر به سینمای اروپا و به خصوص فرانسه هم رفت و درآنجا ژان پیر ملویل از کسانی بود که چند فیلم در ژانر نوآر یا به تعبیر فرانسوی ها نوآق ساخت .اما از اواخر دهه ۱۹۶۰ بود رمانی به نام پدرخوانده نوشته ماریو پوزو منتشر شد . همانطور که از اسم نویسنده بر می آید اصالتش ایتالیایی است. این رمان درباره باندهای فساد و قاچاق نوشته شد که در ایتالیا به خصوص در منطقه سیسیل سابقه زیادی دارد و مافیایی که می گویند اساسا از ایتالیا سربر آورده است.

رمان پدرخوانده مورد توجه فرانسیس فورد کوپولا قرار گرفت فیلمسازی که قبل از آن چند فیلم ارزشمند ساخته بود ولی به اصطلاح هنوز گل نکرده بود.به اتفاق ماریو پوزو فیلم نامه را نوشتند و بعد با حضور ستاره های بزرگی همچون مارلون براندو و بعد آل پاچینو که هنوز ستاره مطرح نبود فیلم ساخته شد و تقریبا سه ساعت زمان فیلم است و بسیار فیلم سنگین به لحاظ مفهومی به شمار می رود و ریتم شتابنده و سریعی هم ندارد بنابراین برای عده ای شاید جزو فیلم های محبوب شان نباشد ولی همه متفق القول هستند که پدرخوانده فیلم مهمی درتاریخ سینمای جهان است . البته عنصری که به فیلم خیلی کمک کرد علاوه بر داستان قوی و شخصیت پردازی های بسیار سنجیده، موسیقی نینو روتا است که موسیقیدان ایتالیایی است . در واقع معتقدم گروه موسیقی ایتالیایی دست به دست هم دادند تا این فیلم ساخته شود اصلا خود کاپولا هم اصالتا ایتالیایی است که در امریکا به دنیا آمده . داستان فیلم در دهه پنجاه و شصت می گذرد یعنی ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۵ . همانطور که می دانید پدرخوانده سه گانه ای است که در پی هم ساخته شدند. پدرخوانده اول با مرگ دون کورلئونه تمام می شود و در ادامه مایکل با بازی آلپاچینو جایگزین او می شود و همین طور در پدرخوانده سوم که البته قسمت سوم این فیلم مورد توجه واقع نشد.  به هرحال این فیلم ارزش و اعتبارش هم از داستان و هم از تجربه های شخصی کوپولا و هم اساسا فیلم مدیون خود کاپولاست. درست است که مارلون براندو بهترین بازی را در این فیلم ارایه داده و همینطور همه عوامل درجه یک هستند اما آنکه پشت فیلم قرار دارد و به فیلم اعتبار بخشیده خود کوپولاست که دو سه بار نخل طلا گرفته و چند جایزه اسکار در کارنامه اش دارد و فیلم های بسیار مطرحی بعد از پدرخوانده ساخت از جمله مکالمه که راجع به افشاگری های دولت امریکا بود و فیلم مهم دیگرش اینک آخر الزمان یا Apocalypse Now بود که با بازی مارلون براندو ساخته شد و بسیار فیلم عجیب و غریبی هم است . از دیگر کارهای کاپولا به «دراکولای برام استوکر» می توانیم اشاره کنیم که بر مبنای داستان دراکولای اصلی برام استاکر نوشته شده که به نظرم اقتباس دقیق و سنجیده از این کتاب است . از سه فرزند کوپولا سوفیا فیلمساز است که اتفاقا فیلمساز بسیار با ارزشی شده است. فیلم گمشده در ترجمه یکی از فیلم هایی است که او ساخته است.

در ادامه این نکته شاید برای فیلمسازان جوان جالب باشد که در نظرسنجی که سال ۱۹۹۲ مجله سایت اند ساوند یکی از معتبرترین مجلات سینمایی انجام داده بود از فیلمسازان بزرگ خواست بهترین فیلم های عمرشان را نام ببرند که کاپولا از این چند فیلم یاد کرده بود: (خاکستر و الماس از آندره وایدا، بهترین سال های ما از ویلیام وایلر، ولگرد از فلینی، یوجیمبو از کوروساوا، آواز در آباران استنلی دانن وگاوخشمگین اسکورسیزی و…) به این نکات اشاره کردم تا بگویم فیلم پدرخوانده محصول چه شرایط و چه موقعیتی است.در واقع با پدید آمدن فیلم پدرخوانده ژانر فیلم نوآر کلاسیک مرد و دوباره متولد شد . البته تولد دیگری با ماهیت دیگری پیدا کرد و بر فضای سینمایی جهان بسیار تاثیر گذاشت. از این جهت که همه چیز در کنا ر هم دست به دست هم داد از ادبیات گرفته تا موسیقی و بازیگری و… تا یک اثر به وجود بیاید که می توان بعد از همشهری کین در حافظه سینما دوستان جهان، از آن به عنوان دومین فیلم کامل و برجسته تاریخ سینما یاد کرد.

گرچه متاسفانه باید بگویم خودم شخصا غیر از موسیقی و بعضی لحظات فیلم (سکانس بازی دون کورلئونه در واپسین لحظات عمر با نوه اش) پدرخوانده ها را در مجموع دوست نمی دارم چون نظرم این است که این ژانر آدم های دشمن جامعه سالم را به قهرمان تبدیل می کند اما به هر جهت پدرخوانده فیلم بزرگی است که نمی شود ندید و ستایشش نکرد . ولی من از معدود کسانی هستم که این فیلم را ستایش نمی کنم ولی چند بار دیدم و گوشم به موسیقی فیلم است .

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها