سینماسینما، فربد نجفی
پرده ها کنار می روند و هیبت دلقکی بر روی صحنه نمایان می شود…دلقکی که بین خنده های مستانه اش و عمق درد درون نگاهش تضاد غریبی پنهان است…
اکران پر سر و صدای فیلم جوکر به کارگردانی تاد فیلیپس و بازی اعجاب آور خوآکین فونیکس بهانه ای شد تا به ریشه های جذابیت و کاریزمای نهفته در این شرور معروف سینما و کمیک بپردازیم. همچنین پیش نگاه و تحلیلی خواهیم داشت بر دستاورد فونیکس در پردازش این نقش.
نخستین حضور کاراکتر جوکر در جهان مجلات کمیک بوکی که نقش گسترده ای در پیدایش فرهنگ عامه ایالات متحده و بسیاری از کشورهای دیگر در جهان داشته به دهه ی هشتاد میلادی باز می گردد.در نخستین سری بتمن به قلم باب کین است که شوالیه تاریکی با بزرگترین دشمن خود رودررو می شود.اما می توان ریشه های این تقابل را در زمانهایی بسیار قبل تر پیدا کرد.جایی در میان فرهنگ اسطوره های یونان باستان و تقابل همیشگی میان دو نیروی خیر و شر که هر بار به پیروزی یکی از طرفین انجامیده است.در دسته بندی گونه ی کاراکتر ها بتمن را می توان شبه پنتاگونیست نامید زیرا خاکستری ترین ابرقهرمان جهان کمیک است انسانی تماما خاکی که دایما بر روی لبه ی تیغ خیر و شر در حرکت بوده و در بزنگاههایی به ناچار بنا بر اقتضای موقعیت پیش آمده بر طبق عبارت معروف هدف وسیله را توجیه می کند عمل کرده و به جایگاه ضدقهرمان نزول درجه پیدا کرده است.همچون لحظه ای که در فیلم شاخص شوالیه تاریکی بتمن با بازی درخشان کریستین بیل از مغز متفکر و دستیار خود لوشس فاکس می خواهد تا با استفاده از نوعی تکنولوژی ردیابی به وسیله فرکانس های موبایل به او در یافتن مکان دقیق جوکر کمک کند و فاکس این عمل را نقض حقوق و حریم شخصی شهروندان گاتهام می خواند.و از قضا جذابیت جدال این دو شخصیت نیز در همین نقطه است.جوکر از چنان قدرتی برخوردار است که می تواند تمام قواعد و مرزهای اخلاقی بتمن را زیر سوال برده و به چالش بکشد.اما این نیرو از کدامین منبع سرچشمه می گیرد؟ خاستگاه این نیروی مرگبار در هر دو شخصیت یکیست.جایی در میان کودکی تا بزرگسالی آنها مرحله ی دگردیسی و بلوغی که همه ی انسانها را به انتخاب مسیری برای ادامه ی حیاتشان سوق می دهد و در زندگی بتمن و جوکر این مسیر از پلی به نام رنج و درد می گذرد.رنج و دردی که اجتماع آلوده و رو به انحطاط گاتهام که که به نوعی همان نیویورک و ایالات متحده است بر آنها تحمیل کرده است.اما اگر بخواهیم کمی عمیق تر و مشخصا به داستان زندگی جوکر بنگریم نقاط تاریک و روشن بسیاری جلوه می کند.تاکنون این کاراکتر با بازی چندین هنرپیشه بر روی پرده ی نقره ای درخشیده که هرکدام بنا بر شهود درونی و اقتضای فیلمنامه توانسته اند به بخشی از علل شکل گیری جوکر بپردازند.جک نیکلسون وجهی رندانه را از جوکر به نمایش می گذارد و جرد لتو سیمایی پر تجملات را از او نشان می دهد.اما تا قبل از بازی فونیکس در این نقش این هیث لجر فقید بود که توانست قله ی دستیابی به عمق شخصیت جوکر را فتح کند که البته برای آن هزینه ی گزافی را نیز پرداخت.کاراکتر جوکر در فیلم شوالیه تاریکی تا آنجا پیش می رود که تبدیل به بزرگترین شرور تاریخ سینما می گردد.آنارشیستی که هدفی جز دیدن نابودی جهان ندارد.نمی توان او را با هیچ چیزی خرید حتی پول.و چنان باهوش است که می داند از کدامین نقطه است که می تواند به بتمن آسیب بزند.اگر بین کمر جسم بتمن را می شکند این تنها جوکر است که می تواند کمر روح او را بشکند.واین به شناخت غریضی وی از خاستگاه های مشترکش با بتمن برمی گردد.تا قبل از دیدن بازی فونیکس نگرانی هایی در بین هواداران این شخصیت وجود داشت مبنی بر اینکه فونیکس شاید نتواند آنطور که باید حق مطلب را ادا کرده و از قله ی لجر عبور کند.اما با انتشار نخستین تریلرها جو حاکم به کل تغییر کرد.فیلم جوکر را می توان به نوعی یک فیلم بیوگرافیک نیز تلقی کرد.فیلم داستان مردی به نام آرتور فلک را روایت می کند.استند آپ کمدینی که به دلیل ناکامی اش در این حرفه و اخراجش دچار انزوا شده.اما این تنها دلیل گوشه گیری اش نیست.می توان علت اصلی آن را تفاوت بنیادین دیدگاه اقلیتی که فلک نیز شامل آنها می شود با جامعه ی بیرونی دانست.جایی در میانه ی فیلم ارتور که در بیمارستان روانی آرخام تحت درمان است از روان درمانش می پرسد آیا من به نسبت قبل خشن تر و ودیوانه تر گشته ام یا جامعه ی بیرون از من نیز به همان اندازه خشن گشته و روان درمانگر جامعه را نیز خشن تر می داند.آرتور انسان پاک نهادیست با قلبی شفاف زیرا در قلب های ساده و بی آلایش است که عشق جای می گیرد.او مادر خود را بسیار دوست می دارد و حتی دل به دختر همسایه اش می بندد.اما جامعه ی کثیف و آلوده او را آرام آرام له می کند.در خیابان او را در حالی که لباس دلقک به تن دارد کتک می زنند.او را از کار اخراج می کنند و عشق اش به دختر یکطرفه و ناکام می ماند.ما لحظه به لحظه شاهد روند سقوط شخصیت هستیم و اینجاست که کار بازیگر را سخت کرده و او را به چالش می کشد.فونیکس برای این نقش بیست کیلوگرم از وزن خود کاسته چون به این درک رسیده که رنج عمیق درونی جوکر باید نمود بیرونی نیز داشته باشد.آرتور به سیگار اعتیاد دارد و عموما خمیده و در هم است.بلند می خندد اما همزمان در چشمانش گریه و بغض فروخورده ای پنهان است.تلاش های او برای آرام کردن خود و جهان پیرامونش دایما به شکست می انجامد و با شدیدترین میزان خشونت سرکوب می شود و اینجاست که در نقطه ای ققنوس از میان آتش بیرون می زند و چه تقدیر جالبیست که نام هنری فونیکس به معنای ققنوس است.آرتور ردای جوکر را بر تن می کند و به موجودی دیگر تبدیل می شود.حالا او چنان قدرتی پیدا کرده که می تواند جهانی را به هم بریزد.اوج بازی فونیکس را می توان در رقص مستانه اش و خنده های بلندش بر روی پله ها در سکانسی از فیلم دید.مردی که دیگر نه تنها خود به این جهان می خندد که بقیه ی مردمان رانیز با خود هم قطار کرده است.او مردم را بسیج کرده و بر علیه نظام سرمایه داری می شوراند مردمی که همچون آرتور قربانی سیاستهای آلوده حاکمان شهرشان گشته اند.این نقش افرینی درخشان که به گفته ی شخص فونیکس حاصل مطالعه ای دقیق و کشف و شهودی کامل است جایزه ی بهترین فیلم را از جشنواره ی کن از آن خود می کند.تا قبل از اکران گسترده فیلم بسیاری از رسانه ها و مطبوعات شروع به جبهه گیری هایی بر رواج خشونت توسط این فیلم کردند.حتی در مصاحبه ای فونیکس پس از پرسش این سوال که آیا فیلم جوکر مروج خشونت و تهییج کننده ی افرادی همچون آرتور در سطح جامعه نیست؟سالن را ترک کرده است.اما این جبهه گیری به نوعی کتمان حقیقت است.جوکر نماینده ایست از آنچه که در بطن بسیاری از جوامع امروزی می گذرد.کتمان و لگدکوب کردن ارزشهای اخلاقی باعث تبدیل شدن انسانهای نیک به موجودی به نام جوکر می شود.این زنگ خطر و آماده باشی برای تمام سردمداران و حتی ما مردمان عادیست و اینجاست که علت اصلی جذابیت این ابر شرور کشف می شود.فراتر از هم نشینی رنگها بر آرایش دلقک وار چهره اش آنچه باعث همذات پنداری تماشاچیان با جوکر می گردد لمس درد های مشترکیست که همراه با او کشیده اند.زخم های مداومی که بر روح آنها زده شده و حالا دلقکی که او را رها از هر بند و محدودیتی می بینند به جای آنها شوریده است تا انتقام بگیرد.حتی شاید این میزان از استقبال را نیز بالا رفتن میزان انسانهای ناکام و افسرده در سطح جوامع امروزی دانست.باید بیشتر مواظب باشیم چون جوکریسم در حال پروش نامحسوس بازیگران خویش است و دیر یا زود محصولات خود را عرضه خواهد کرد.

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- تبعات کرونا و اختلافات حقوقی با برادران وارنر؛ اعلام ورشکستگی شرکت تولیدکننده فیلمهای «ماتریکس» و «جوکر»
- دنباله فیلم کمیک دیزنی رکورد «جوکر» را شکست/ «ددپول و ولورین» پرفروشترین فیلم تاریخ شد
- «جوکر» حریف «ددپول و ولورین» نشد
- برای بهترین بازیگر مرد؛ رقابت خواکین فینیکس و دنزل واشینگتن/ پیشبینیهای اولیه اسکار ۲۰۲۵
- فضای ماتمزده صداوسیما شادی را از خانه مردم دور میکند
- قهرمان دیوانهی شکست خورده/ نگاهی به فیلم «ناپلئون»
- انتقاد اروپاییها از بازی آمریکاییها در نقش آنها/ تصاحب فرهنگ
- «ناپلئون» ریدلی اسکات گیشه فرانسه را فتح کرد/ نقد منفی اثر نکرد
- اولین تصویر از لیدی گاگا در «جوکر۲» منتشر شد
- فیلمبراری «جوکر۲» آغاز شد + عکس
- به کارگردانی پاول پاولیکوفسکی؛ خواکین فینیکس در فیلم بعدی با همسرش جلوی دوربین میرود
- زمان اکران «جوکر۲» مشخص شد
- «جوکر ۲» موزیکال است/ لیدی گاگا بازیگر فیلم فیلیپس میشود
- عنوان دنباله فیلم «جوکر» مشخص شد
- «عصرجدید» و «جوکر» با موسیقی درست برخورد میکنند؟
نظر شما
پربازدیدترین ها
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- یک جایزه برای آیدا پناهنده؛ جشنواره فرانسوی به «در انتهای شب» جایزه داد
- نگاهی به سریال «جانسخت»؛ منتظر غافلگیری بمانیم یا نه؟
- «در سرزمین برادران» در فرانسه اکران میشود
آخرین ها
- خبرهایی از «جزیره آزاد» و «ذرات آشوب»
- «موسی کلیمالله»؛ دومین فیلم پرفروش اکران نوروزی
- «در سرزمین برادران» در فرانسه اکران میشود
- رکوردشکنی «پایتخت ۷» در تلوبیون؛ ۳۳۰ میلیون دقیقه تماشا و ۶۶۰ هزار کاربر همزمان
- فوت بازیگر آمریکایی؛ ریچارد چمبرلین درگذشت
- بزرگداشت رخشان بنیاعتماد برگزار شد
- نگاهی به فیلم عزیز؛ فیلمی قابل احترام
- عیدی ویژه همراه اول بهمناسبت عید فطر
- پرفروشهای سینما در هفته اول نوروز/ هیچ کدام از فیلمهای نوروزی، یک میلیون تماشاگر نداشتند
- آکادمی اسکار عذرخواهی کرد
- «میراث» در جشنواره هاتداکس رقابت میکند
- تازهترین ساخته هادی محقق به چین میرود/ اولین حضور جهانی «دِرنو» در جشنواره پکن
- یک جایزه برای آیدا پناهنده؛ جشنواره فرانسوی به «در انتهای شب» جایزه داد
- یک واکنش دیرهنگام؛ بیانیه آکادمی داوری در پی خشونت علیه برنده اسکار
- پس از ۴ دهه برگزاری در یوتا؛ جشنواره ساندنس به کلرادو میرود
- فرشته سقوط کرده/ نگاهی به فیلمنامه «هیات منصفه شماره ۲» با بررسی عناصر مشترک درامهای دادگاهی
- «داستان سلیمان»؛ یک داستان واقعی از هزاران پناهجوی جهان
- «یک نبرد پس از دیگریِ» دیکاپریو کوتاهتر شد!
- یک عشق بی رحم،مجازات اعدام را در بریتانیا لغو کرد
- اکران آنلاین «زودپز» در شبکه نمایش خانگی
- نتفلیکس با «صد سال تنهایی» به یک رمان کلاسیک «غیرقابلاقتباس» جان میبخشد
- «ذهن زیبا»؛ اتفاقی زیبا در تلویزیون
- اسرائیل، کارگردان برنده اسکار را بازداشت کرد
- یک جایزه برای مجری اسکار؛ کونان اوبراین، جایزه مارک تواین را گرفت
- برای دستاوردهای یک دهه فعالیت حرفهای؛ بالاترین تجلیل سینمایی بریتانیا از تام کروز
- داوری فیلمساز ایرانی در جشنواره مورد تایید اسکار
- نگاهی به «اکنون»/ هنرِ شنیدن
- «بیگانه» کامو مقابل دوربین کارگردان فرانسوی میرود
- «روایت ناتمام سیما» قاچاق شد/ علیرضا صمدی: خواهش میکنم نسخه غیرقانونی را نبینید
- نقدچیست؟ منتقدکیست؟