سینماسینما، سحر عصرآزاد:
مجموعه فیلمهای کوتاه محمد شیروانی با محوریت آثار این فیلمساز از دوره آغازین فعالیت در دهه ۷۰ تا دهه ۹۰، مصداق بارز فیلمهای تجربی هستند که متولی اصلی آنها گروه هنر و تجربه است. به گفته بهتر، این گروه سینمایی با نمایش چنین فیلمهایی است که میتواند هویت مستقل سینمای هنری و تجربی را حفظ کند و در جایگاه حفظ و بسط این جریان سینمایی قرار بگیرد.
محمد شیروانی از معدود کارگردانانی است که به ذات فیلمسازی از جنس تجربی اعتقاد دارد و فیلم کوتاه و تجربی برای او به منزله سکوی پرش به عرصه سینمای حرفهای و پیوستن به خیل فیلمسازانی که خود و آثارشان تمایزی نسبت به هم ندارند، نیست.
کارنامه شیروانی بهروشنی موید این دغدغهمندی است و میتوان این خط سیر فکری را در مجموعه هشت فیلم کوتاهی که از او به نمایش درآمده، مورد توجه قرار داد. فیلمهایی موفق در جشنوارههای داخلی و خارجی که باعث نشدند او خود و فیلمهایش را تکرار کند و همچنان به این تجربهگرایی وفادار ماند.
حتی بعد از ساخت مستندهای موفقی همچون «رئیس جمهور میرقنبر» و دو فیلم بلند «ناف» و «لرزاننده چربی»، او واهمهای از رجعت به وادی ساخت ویدیوآرت نداشت و پیگیری همین روند کاری در کارنامه او نشان میدهد دغدغهمندی شیروانی نسبت به ذات تجربهگرایی در سینما و فیلمسازی تا چه حد ریشهدار و عمیق است.
نکته جذاب دیگر در کنار مرور روند فیلمسازی یک کارگردان تجربهگرا از ورای این هشت فیلم کوتاه، این است که امروز تماشای فیلمهای کوتاه ساده اما خلاقانه از دهه ۷۰ که با کمترین دخل و تصرف در فضا و مکان و آدمها، قصههایی ملموس را روایت میکنند، میتواند تجربهای خاص و منحصربهفرد محسوب شود. تجربهای که چه بسا با تماشای این آثار در همان زمان ساخت، متفاوت باشد، اما همراه با کشفی جدید است که این کشف میتواند در درون مخاطب و شیوه مواجههاش با اثر اتفاق بیفتد که تجربهای شخصی است.
«دایره» نخستین فیلم کوتاه شیروانی است که در سال ۷۷ ساخته شده و روایتی نوستالژیک از تلاش یک پیرمرد تنها برای بازسازی کودکیاش در زمان حال است. تجربهای که با شکستن مرز میان گذشته و زمان حال او، به شکلی روان و ملموس برای مخاطب هم تداعی میشود. در این فیلم کارگردان توانسته در همین گام اول بر مرز ایجاز به گونهای بجا حرکت کند که نه منجر به ابهام شود نه پرگویی. درواقع ایجاز یا گزیدهگویی را میتوان یکی از مولفههای مهم آثار این فیلمساز دانست که در فیلمهای بعدی او نیز نمود چشمگیری داشته و مخاطب را در انتهای اثر به فکر وامیدارد تا نقاط خالی را در ذهن با دادههای موجود بازسازی کند.
«کاندیدا» دومین فیلم و اولین تجربه ویدیویی این فیلمساز است که در سال ۷۸ ساخته شده است. باز هم قصه یک حسرت فروخورده که اینبار نه از دوران کودکی، بلکه حسرت آیندهای است که میتوانست شکل بگیرد، ولی از دست رفت. فیلم به حسرتهای یک مادر میپردازد، اما این مضمون عمیق را نه در ابتدای کار، بلکه در پایان با یک غافلگیری به مخاطب انتقال میدهد و او را با این حس تنها میگذارد.
فیلم این ویژگی را دارد که از ابتدا با پیرزنی خوشسخن و معمولی با درخواستی عجیب همراهی میکند و اتفاقا به فضایی طنز و غریب دامن میزند که در آن مخاطب با مجموعهای از عکسالعملهای دختران جوان در مقابل خواستگاری غیابی مواجه میشود. درنهایت وقتی این خواستگاریها به ردوبدل شدن چند عکس منجر میشود، سکانس کلیدی پایانی رقم میخورد. سکانسی که هم مخاطب را غافلگیر میکند، هم او را به مرور فیلم از ابتدا وامیدارد تا بر رفتارها و جزئیات کلیدی درنگ کند و درواقع کاراکتر مادر و حسرت فروخوردهای را که منجر به چنین کنشی از سوی او شده، مرور کند.
البته فیلم دارای یک نگاه نوستالژیک به سبک زندگی شهری در دهه ۷۰ هم هست، چراکه به نظر میآید مواجهههای پیرزن مستندوار و بداهه و تا حدی بدون پیشزمینه طرف مقابل، طراحی و ثبت شدهاند و به دل مینشینند. به گونهای که حتی اگر امروز به واسطه کثرت فیلم دیدن، موقعیت کلیدی و غافلگیری انتهایی فیلم زودتر برای مخاطب لو رفته باشد، همچنان نظاره این تابلوی نوستالژیک برای مخاطب جذاب است
«کادو» محصول سال ۷۹ و داستان همراهی یک پدر کارگر با پسری مبتلا به سندرم داون است که ویژگی آن، همان قرار گرفتن سوژهها در محیط رئال و بین آدمهای واقعی و ثبت کنش و واکنشهای روزمره آنهاست. فیلمی که در لحظاتی میتواند تلخ و خشن باشد و در لحظاتی حس همدلی ایجاد کند و نهایتا مخاطب را به دوراهی ناگزیری که پدر گرفتارش شده، نزدیک کند.
«گیلاسهایی که کمپوت شد» بر اساس داستان کوتاهی از تارکوفسکی در سال ۸۰ ساخته شده که از زاویهای دیگر به تبعات جنگ میپردازد. اینبار جنگ از زاویه یک عشق ناکام مورد کالبدشکافی قرار میگیرد که در نوع خود و زمان خود به واسطه بروز سویههای عاشقانه و اروتیک، قابل بحث و منحصربهفرد بود.
امروز که تصویر عشق و دلدادگی در فیلمها به نوعی کلیشهای و تکراری شده، وقتی به ایدههای خلاقانه این فیلم مثل قاب بسته پاهای زن و مرد در لحظه بدرقه، که زن روی نوک پنجه ایستاده، یا خطاطی روی صورت زن میرسیم، هنوز هم تاثیرشان فراتر از رفتارهای عاشقانه بدون چهارچوب و محدودیت است. این همان چیزی است که میتوان بهعنوان خلاقیت در محدودیت یا اهمیت پرهیز از نشان دادن مستقیم یک کنش دراماتیک یاد کرد که به آن عمقی وصفناشدنی میدهد.
فیلم همچنان از ویژگی ایجاز به شکلی هوشمندانه بهره برده و با روایتی سیال میان گذشته و حال و ذهنیات و عینیات، به نوعی خواب، رویا، وهم و کابوس شبیه است. ریتم پویا، جنس تصاویر، دیالوگهای کم و کوتاه و ابهامبرانگیز و تکیه بر نشانهها، مجموعهای از عواملی است که باعث شده این فیلم کوتاه تحسینشده، تبدیل به عاشقانهای نامتعارف و همچنان بهیادماندنی شود.
«کنسرو ایرانی» اولین فیلم شیروانی است که به شیوه دیجیتال در سال ۸۱ ساخته شده است. کل فیلم در فضای بسته یک آسانسور قفلشده میگذرد که گفتوگویی بین دختر گرفتار و مردی که قصد نجات او را دارد، از طریق موبایل در جریان است.
فیلم از جهت روایت همچنان یک درام انسانی را با خوانشی جدید از موقعیت مدنظر قرار میدهد که اینبار موقعیت مرگ و زندگی، محملی برای شکلگیری یک رابطه عاطفی کنجکاویبرانگیز میشود که طبعا در ذهن مخاطب جوابهای مختلفی پیدا میکند. از وجه اجرا نیز فیلم امکان تجربه واقعی ۱۴ دقیقه زندانی شدن در فضای بسته یک آسانسور را با یک گوشی موبایل به مخاطب میدهد تا پس از تمام شدن فیلم به مواجهه خودش با این موقعیت هم فکر کند.
«شهر آرام» اولین ویدیوآرت تجربی این فیلمساز است که در سال ۸۴ ساخته شده و از ورای تصاویر دوربینهای کنترل ترافیک اتوبان شهری و بازی با حجم اصوات، سرگشتگیهای یک زن را از لحظه پیاده شدن از یک اتومبیل تا عبور از میانه اتوبان دنبال میکند. وقتی در طول دو دقیقه همه دوربینها به تسخیر تصویر زن سرگشته درمیآیند، به نوعی مواجهه با او در ذهن هر مخاطب با قصهای خاص رقم میخورد.
«خیام» تجربهای دیگر در همین حیطه است که در سال ۸۷ ساخته شده و در طول پنج دقیقه تصویر بدنی عریان میان سبزهزار را در معرض عوامل طبیعی آفتاب و باد و باران به تصویر میکشد تا به نوعی خوانشی از اندیشههای عمر خیام باشد.
«در پوست خود نمیگنجیم» یک ویدیوآرت موبایلی است که در سال ۹۳ ساخته شده و در طول ۱۸ دقیقه تجربههای چند جوان ناشنوا را در شهر بازی به تصویر میکشد؛ تجربهای خاص و منحصربهفرد که نشان میدهد شیروانی همچنان بعد از گذر سه دهه در یک قالب محدود نمیگنجد و راه را برای تجربههای متفاوت و دور از هم، باز و هموار میبیند.
ماهنامه هنر و تجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- این هنر و تجربه آنتی ویروسی ست بر فیلم های به هرقیمت مسخره
- تحقق آرزوی چندساله فعالان انیمیشن در هنرو تجربه
- فیلم «ناف» گسستی نسبت به سینمای پیش از خود است/ روایتی از سیمای زنی میان جمعی مردانه
- «ناف» در سینماتک خانه هنرمندان ایران
- جعفر صانعی مقدم: گسترش فعالیتها در سینمای «هنر و تجربه» بستگی به تامین نیازهای مالی دارد
- انتشار تیزر هفته فیلم ایتالیا + ویدئو
- اسامی فیلمهای حاضر در هفته فیلم ایتالیا اعلام شد/ از آثار مورتی تا برتولوچی
- هفته فیلم ایتالیا ۱۱ آذر آغاز میشود/ نمایش آنلاین و رایگان فیلمها
- چهارمین دوره هفته فیلم اروپایی برگزار میشود/ اعلام جزییات رویداد
- نانهای بیات/ نگاهی به فیلم «حوا، مریم، عایشه»
- کدام چریکه؟ کدام بهرام؟/ نگاهی به مستند «چریکه بهرام»
- سالها بایست تا دَم پاک شد/ نگاهی به فیلم «پری»
- فهرست فیلمهای روی پرده در سینماهای «هنروتجربه»/ «منگی» از ۱۵ شهریور میآید
- تابناک: نخستین گامها برای تعطیلی بستر نمایش دهها فیلم سینمایی ایران؟
- قابهای نامتعارف بیمعنی/ نگاهی به فیلم «امیر»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- فشار سیاسی و خروج یک فیلم از داوری آکادمی؛ موافقت اردن با درخواست آذربایجان برای خروج «سرزمین شیرین من» از اسکار
آخرین ها
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- دنزل واشینگتن از دنیای بازیگری خداحافظی میکند
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره فیلم جدید رابرت زمکیس/ «اینجا»؛ یک قرن را طی می کند، اما بدون حرکت دوربین
- سوینا منتشر میکند؛ نسخه ویژه نابینایان «مورد عجیب بنجامین باتن» با صدای مهدی پاکدل
- «پینگو» بعد از ۱۸ سال بازمیگردد
- جوایز اصلی فستیوال فیلم هانوی به «بی سر و صدا» رسید
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- نمایش وقتی الاغا عاشق میشوند / گزارش تصویری
- تریلر قسمت هشتم منتشر شد؛ «مامویت غیرممکن» با تام کروز پایان مییابد؟
- ستاره اسکندری: ساخت «خورشید آن ماه» مسئولیت اجتماعی من بود
- «سودابه»؛ فیلمی برخلاف ذائقهسازی مرسوم سینمای ایران
- سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند به شیوه «آکادمی» داوری میشود
- یادداشتی کوتاه در مورد تئاترِ ناصدا..
- درباره ساخته جدید علی عباسی/ امتحان نهایی «شاگرد»
- زندگینامه بیتا فرهی منتشر میشود
- هانس زیمر: خلق موسیقی برای فیلم «بلیتز» و چالشهای نوای جنگ جهانی دوم
- شکستِ دنباله «جوکر»؟ «جوکر: جنون مشترک» به نقطه صفر رسید
- فشار سیاسی و خروج یک فیلم از داوری آکادمی؛ موافقت اردن با درخواست آذربایجان برای خروج «سرزمین شیرین من» از اسکار
- رالف فاینز و ژولیت بینوش بار دیگر همبازی می شوند