تاریخ انتشار:1399/06/02 - 22:47 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 141114

سینماسینما، حمیدرضا گرشاسبی

به نظر می‌رسد «وقتی پروانه شدم» فیلمی باشد بر بستر روابط خانوادگی که قصد می‌کند این روابط را با توجه به مولفه‌های ناهنجار فردی واشکافی کند، اما اصل موضوع برایش تحلیل رفتارهای نادرست، ناخوشایند و کهنه و پوسیده اجتماعی است. قرار است این‌جا زن دفن‌شده زیر خروارها نگاه و تفکر سنتی، موجودی توسری‌خور و در خدمت مردسالاریِ جامعه باشد و در لاکی از انفعال پنهان شود. در آغاز هم این‌چنین است. مردِ خانه در خانه نشسته و مدام سیگار دود می‌کند و بدون ملاحظه خانواده و همسایه محیط را آلوده می‌کند. بااین‌حال مدام غرولند می‌کند و گویا بدش هم نمی‌آید ماترک خود – پسرش – را طوری بار آورد که راه او را دنبال کند. برای همین است که با مهربانی‌های بی‌خودی پسر را به سوی خودش کشانده. این راهی است که در عرصه تاریخ طی شده و به جایی رسیده‌ایم که حالا هستیم؛ جایی و زمانی که فیلم «وقتی که پروانه شدم» از آن آغاز می‌شود. اما آیا فیلم پس از آغاز خود، راهی درست و جذاب را طی می‌کند و خودش را به سرمنزل مقصود می‌رساند؟ این پرسش از آن‌جایی مطرح می‌شود که شکل و شمایل فیلم و دنیایی که می‌سازد، داعیه دست گذاشتن بر مسائل اجتماعی را دارد و بعید نیست دوست داشته باشد مفتخر باشد به پرچمی که برافراشته. بنابراین از این حیث مهم است که راهش را درست برود و نتیجه‌بخش باشد. 

زنی این‌چنین که می‌تواند مرده‌ای را تا مدت‌ها زنده‌نمایی کند و دارای نقشه‌ای درست و درمان برای آینده خویش است، چرا یک‌باره و از سر تصادف تبدیل به چنین شخصیتی می‌شود؛ شجاع، عاقل، دوراندیش، صاحب طرح و توطئه، پیش‌رونده، مبتکر، بی‌رحم، برنامه‌ریزِ حسابی، داستان‌گو، نترس، بی‌تشویش، رو به رشد. حال آن‌که او پیش از مردن تصادفی شوهرش فاقد همه این صفاتی است که از پسِ آن حادثه به دست می‌آورد. از نوع همان زنانی است که به‌راحتی می‌توان بر آن‌ها ظلم روا داشت، اما دم نزند. حتی برای برون‌رفت از بحرانی که در زندگی داردـ اعتیاد و لاابالی‌گری و ستم شوهر ـ کمک از کسی می‌گیرد که می‌داند او را تشویق به ماندن در همان موقعیتی می‌کند که در آن گرفتار است. مادر شوهر نماینده همه زن‌های سنتیِ مداراکن است و این چیزی نیست که زن نداند. یعنی می‌توان تصور کرد که اگر روزی مرد عصبانی نمی‌شد و با شال او اقدام به خفه کردن زن نمی‌کرد، زن هم‌چنان زندگی سابقش را پیش می‌گرفت. این زنی که می‌تواند انقلابی را در زندگی‌اش صورت دهد، چگونه است که این همه سال کاری نکرده که خودش را از زیر سایه دهشتناک مردش نجات دهد؟ او که خوب می‌داند بدون مرد چگونه از پس خیلی از کارهای سخت برآید. این پرسشی اساسی است که فیلم نتوانسته به آن جواب دهد.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها