منیر قیدی کارگردان فیلم ویلایی ها با خبرگزاری تسنیم مصاحبه ای کرده ودر بخش هایی از آن حرف های جالبی زده است.
به گزارش سینماسینما، مهمترین بخش های این مصاحبه به شرح زیر است:
+از روزی که این فیلم را ساختم تا الآن، در معرض بیمهری، نفرت، نفرین، لعنت و برچسبهای دهشتناک قرار گرفتم.
+معاونت سینمایی دوران دولت آقای احمدینژاد میگفت “تا زمانی که من پشت این میز هستم نمیگذارم شما این فیلم (ویلاییها) را بسازید و…”. من هم به او گفتم “صبر میکنم تا شما بروید، آن وقت فیلم را خواهم ساخت”.
+پس از اعلام آمادگی بنیاد سینمایی فارابی و با حمایتهای شخص آقای تابش، تهیهکنندهای مثل «سعید ملکان» پیدا میشود که با سرمایه شخصی در حوزه دفاع مقدس فیلم را به سرانجام میرساند.
+اولین باری که این موضوع از دهه شصت اینگونه برایم تعریف شد ما در جایی بودیم و خودروی هایسی وارد مکان زندگی ما میشد و … .این موضوع را همسر آقای جواد نوروزبیگی برای ما تعریف کرد، خیلی هم اتفاقی برای ما تعریف کردند. آقای نوروزبیگی (تهیهکننده سینما و تلویزیون) خود رزمنده بود و خیلی هم آن زمان کمسنوسال بود. همسر او آن موقع شانزدهساله بود. اولین جرقهای که در ذهن من از این خاطره زده شد کاملاً سینمایی بود، پیش خودم میگفتم عجب روایت سینمایی خاصی، یک جایی باشد با یک عده از همسران رزمنده و ماشینی میآید و بقیه ماجرا… و وقتی رفتم برای تحقیقات که شکل ماجرا برای من عوض شد.
+یک مقداری با این عزیزان (مادران و همسران شهدا )زندگی میکنی متوجه میشوی … وای … وای … مادران و همسران شهدا چه کشیدهاند. بعد از آشنایی با آنها قضیه خیلی برایم جدیتر شد. وقتی عمق درد را فهمیدم مصممتر به خودم و اطرافیانم میگفتم “هرطور شده این فیلم را میسازم”. خود همسران شهدا به من میگفتند، “نمیشود! این فیلم را نمیگذارند ساخته شود”. من این قول را به آنها دادم چون تصور اولیه من این بود که باید از چنین قصهای استقبال شود. اغلب همسران شهدا مرتبط با فیلم ویلاییها به من گفتند “خیلیها آمدند و به ما گفتند که «ما میآییم و این فیلم را میسازیم» ولی نشد” و مثل اینکه خیلیها عزم ساختن فیلمی شبیه ویلاییها را داشتند اما نگذاشته بودند این فیلم ساخته شود، تصور کنید که من رفتم و این رفتن چقدر طولانی شد.
+اصلاً یکی از ترسناکترین روزهای زندگیام، روزی بود که خانواده شهدا و همسر شهید نوری و همسر آقای کوثری را به سینما فرهنگ دعوت کردم تا فیلم را ببینند، واقعاً جرأت نمیکردم در سالن بمانم…، داشتم از ترس میمُردم. پایان فیلم که نزدیک شد رفتم بیرون سالن منتظر شدم … . برای این دونفر خاص میدانید چرا اینهمه اضطراب داشتم، چون میدانستم دائماً وقایع فیلم را با داستان زندگی خودشان مقایسه میکنند و به ویلاییها بهعنوان یک فیلم یا اثر هنری نگاه نمیکنند، مثلاً همسر شهیدی که در چنین جایی نبوده و یا چنین منطقهای مثل ویلاییها را ندیده شاید دنبال خودش در فیلم نگردد، اما این دو عزیز بهخصوص قطعاً دنبال خودشان میگشتند، مثلاً میترسیدم بهعنوان نمونه به سکانسهایی که خبر شهادت را در فیلم منعکس کردم، واکنش نشان بدهند، چون من فیلم ساخته بودم و در برگردان نمایشی ممکن است لحظاتی را غلیظ و لحظاتی از واقعیت را رقیق کرده باشم، عین حقیقت که نبود.
همینطور که بیرون سینما ایستاده بودم همسر شهید نوری را دیدم که داشت گریه میکرد، به من که رسید مرا بغل کردند و تازه آن موقع بود که نفسم بعد از لحظاتی بالا آمد. خانم شهید نوری (قائممقام لشگر۲۷ محمد رسول الله(ص)) که بسیاری از خاطرات ایشان در فیلم استفاده شده است، یکی از تأثیرگذارترین کسانی بودند که بعضی از خاطراتشان نعل به نعل در فیلم استفاده شده است، مثل سکانسی که بعد از شنیدن خبر آمدن هایس، لباسشان را اتو میکنند و کفشهایشان را واکس میزنند و میگویند “ما باید قوی باشیم.”، اصلاً عین اتفاقی است که برای همسر شهید نوری افتاده است.
+ اتفاقی که در این دوره از جشنواره افتاد ظاهراً این بود که بهجای اینکه فیلمها داوری شوند افراد داوری شدند.
+{در پاسخ به این سوال که امکان دارد دست به ساخت فیلم دفاع مقدسی بزنید؟} راستش را بگویم امکان دارد که دوباره فیلم دفاع مقدسی بسازم اما حالا حالا نه…، به یک زمان طولانی نیاز دارم تا فراموش کنم بابت ساخت فیلم دفاع مقدسی چه بلاهایی بر سرم آمده. میدانید، الآن فکرش را میکنم تن و بدنم میلرزد، فیلم سختی بود. در یک شرایط طاقتفرسای ۵۷ درجه کار کردیم، جایی که موبایل یکی از عوامل ما پیام میداد و میگفت “مرا به یک جای سرد ببرید!”، یک فیلم شلوغ، بچه، بزرگ، از پیرزن هفتادساله تا بچه ششماهه …، تصور کنید چه فیلم سختی بود و خیلی گروه فوقالعادهای داشتیم که دوام آوردند و کار کردند، و یک خرده زمان میبرد با وجود تمام اتفاقات و رفتارهایی که با ما کردند، این وقایع را فراموش کنم.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- معرفی هیأت انتخاب بخش سینمای ایران در جشنواره چهل و سوم فیلم فجر
- سومین جشنواره چندرسانهای میراثفرهنگی به پایان رسید/ برگزیدگان دو بخش سینما و تئاتر معرفی شدند
- گفتوگو با علیرضا تابش درباره سیر تاریخی ساخت فیلم سیاسی در سینمای ایران/ «زمان» یک فیلم اجتماعی را سیاسی میکند
- سینمای ایران در دهه آینده/ به مناسبت روز ملی سینما
- بابک برزویه به خانه ابدی رفت/ بدرقه یک عکاس هنرمند و مسئولیتپذیر تا قطعه هنرمندان
- زنده نگه داشتن امید /به بهانه اکران فیلم جدید بهروز شعیبی در سینماهای کشور
- استوار بر سایر اجزا و عناصر/ نگاهی به موسیقی فیلم «دسته دختران»
- عشق است و آتش و خون/ نگاهی به فیلمهایی که از زنان میگویند؛ «دسته دختران» و «هِناس»
- یک بیگ پروداکشن بیخاصیت/ حسادت زنانه یا حس مادرانه/ نگاهی به فیلمهای «دسته دختران» و «بیمادر»
- باصلابت و جنگجو/ نگاهی به بازی فرشته حسینی در فیلم «دسته دختران»
- افتادن به ورطه سانتیمانتالیسم و احساساتگرایی/ نگاهی به فیلم «دسته دختران»
- پنجمین روز جشنواره فیلم فجر؛ سوالات و انتقادات بیپاسخ خبرنگاران از عوامل فیلمها
- دراماتیک و نفسگیر و قصهای که شکل نمیگیرد/ نگاهی به فیلم «دسته دختران»
- قصهای گمشده در هیاهوی انفجار/ نگاهی به فیلم «دسته دختران»
- «دسته دختران»؛ داستان فدای سکانسهای جنگی شد
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- افسانهای در حبس؛ سرنوشت «چریکه تارا»
- اقتباس بهمثابه ابزار فهم جامعه/ از روایت تراژیک تا روایت عاشقانه
- «دیدار بلوط»؛ بازگشتی به شکوه یک خاطره
- اشغال بهرام بیضایی وزمانه پس از جنگ ۱۲ روزه/به بهانه ۵ دی سالروز تولد بهرام بیضایی
- «سامی»؛ روایتی انسانی از جنگ بیپایان
- سینمای مستقل ایران را به رسمیت بشناسید
- گیشه سینما در دست کمدیها/ دو فیلم جدید اکران شدند
- اعلام بودجه فرهنگ و هنر در سال ۱۴۰۵
- مصوبهای برای حذف وزارت فرهنگ؛ مصوبه «سیاستهای صوت و تصویر فراگیر»؛ تعارض با جمهوریت
- «بابا پیکاسو»؛ در چنبره عواطف، حرمان و جداافتادگی
- «شمعی در باد»؛ جسورانهترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری





