تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۹/۰۳ - ۱۴:۵۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 5950
فیلیپ گرل قرار بود «جولیا رابرتز» در فیلم «راز در چشمان‌شان» نقش یک مرد را ایفا کند. در این فیلم جنایی نوآرگونه، این مرد همسر خود را از دست می‌دهد. درواقع این فیلم اقتباسی از درام آرژانتینی است که جایزه اسکار فیلمنامه‌نویسی را از آن خود کرد. اما در بازسازی نسخه امریکایی فیلم به کارگردانی و فیلمنامه‌نویسی «بیلی ری»، فیلمنامه‌نویس «کاپیتان فیلیپس»، رابرتز، بیلی ری را متقاعد به عوض کردن فیلمنامه می‌کند و شخصیت «جس» را بازی می‌کند که دخترش را از دست می‌دهد در واقع پیشنهاد رابرتز محور فیلم را عوض می‌کند. ری باور دارد شخصیتی که یکی از اعضای خانواده‌اش را از دست می‌دهد اصلا عوض نشده است فقط به شیوه‌ای دیگر احساسات بیننده را بر‌می‌انگیزد.

جولیا رابرتز که زمانی نقش آفرین در  فیلم‌های کمدی رمانتیک بود و بر گیشه فروش فیلم‌ها تسلط داشت، در این فیلم آشفته‌حال و پر از غم ظاهر می‌شود. ری درباره بازی رابرتز می‌گوید: «او به پیشنهاد خودش، در چشم‌هایش لنز گذاشت تا چشم‌هایش بی‌حال به نظر برسند.» برای اینکه چهره‌ درستی از شخصیت جس ارایه بدهد با همسرش «دنی مودر» به صورت آزمایشی جلوی دوربین رفت؛ البته دنی مودر به پیشنهاد رابرتز فیلمبرداری این فیلم را بر عهده گرفته بود.
جولیا رابرتز ۴٨ساله، سال ٢٠٠١ برای بازی در فیلم «ارین بروکوویچ» برنده جایزه اسکار شد که همین موضوع باعث شد حرفه‌اش دگرگون شود. اما در دهه گذشته از ستاره سینما بودن کناره گرفته تا به زندگی خانوادگی‌اش برسد. او و مودر سه فرزند دارند؛ هنری هشت ساله و «هیزل» و «فینائوس» دوقلوی ١١‌ساله‌شان. رابرتز درباره نقش‌هایی که ایفا کرده می‌گوید: «من همیشه سختگیر بودم. حالا باید برای بازی در فیلمی‌ هم سختگیر باشم، هم حواسم به برنامه‌ریزی‌های مدرسه بچه‌ها و برنامه کاری همسرم باشد.»
در مصاحبه‌ای که به تازگی نزدیکی‌ سانتا مونایکا انجام شد، رابرتز گرم و صمیمی بود و با خوشرویی من را پذیرفت. او در این مصاحبه درباره قرار گرفتن در حاشیه انتهایی صنعت سرگرمی صحبت می‌کند که در ادامه می‌خوانید:بیلی ری به من گفت که فیلمنامه را برای شما فرستاد چون شنیده بود شما دنبال نقشی هستید که در آن ناپدید شوید.
دنبال نقشی بودم که واقعا چالش‌برانگیز باشد و نقشی که همه انرژی‌ام را بگیرد. مجذوب شخصیت و پیچیدگی‌های جس شدم و اینکه چقدر زندگی‌اش روشن و ساده است. از این زندگی و محروم کردن او از آن خوشم آمد.
پس هیچ خودسری و غروری در این فیلم نیست؟
باید این فیلم تاثیرگذاری خود را داشته باشد. باید ببینی نور شمع امید در دل شخص خاموش می‌شود و برای سکانس‌های اصلی که این خاموش شدن را نشان می‌داد و جس را از حال به گذشته پرت می‌کرد ایده‌هایی داشتم. وقتی لنز می‌گذاشتم مثل این بود که کلینکسی را جلوی چشمانم گرفته‌ام؛ نگاه کردن با لنز کار خیلی سختی است.
وقتی همسرت پشت دوربین است کار راحت‌تر است یا سخت‌تر؟
هر دو. در همین لحظه فکر می‌کنم قرار گرفتن او پشت دوربین همه‌چیز را تغییر داد. اما من را مضطرب‌تر می‌کرد. فکر می‌کنی آه خدا همسرم دارد فکر می‌کند: «او دارد چی کار می‌کند؟» اما پشت دوربین بودن او باعث می‌شود سخت‌تر کار کنم و یک جورهایی جلوی چشم او پیروز باشم.
ما به همدیگر اعتماد داریم؛ نه اینکه او من را به شکل زنی ٣٠ ساله نشان دهد. ما حقیقت شخصیت را به نمایش گذاشتیم.
الان بیشتر جذب شخصیت‌هایی می‌شوی که ارتجاع روانی از خود نشان می‌دهند یا در مقابل سختی‌ها می‌ایستند؟ این شخصیت‌ها، نقش‌هایی نیستند که حرفه‌ات را با آنها شروع کرده باشی.
هیچ‌کدام از این نقش‌ها خطرپذیری نداشتند. وقتی حرفه‌ات بازیگری است به چیزهایی علاقه‌مند می‌شوی که در آنها عوض شدن یا پیشرفت را نشان بدهد. نمی‌دانم وقتی ٢٠ ساله بودم چقدر می‌توانستم این کار را انجام دهم. فکر می‌کنم این خصیصه با بالا رفتن سن به وجود می‌آید و برای بازی کردن پیچیدگی‌هایی را مدنظر قرار می‌دهی.
این حرف به این معنی است که دیگر شما را در فیلم‌های کمدی رمانتیک نمی‌بینیم؟
مردم می‌گویند: ‌«آه ببین او با فیلم‌های رمانتیک کمدی مخالف است.» من عاشق این فیلم‌ها هستم و آنقدر خوش‌شانس بودم که در بهترین‌های این ژانر بازی کرده‌ام بنابراین انتظار من از این دست فیلم‌ها بسیار بالا است. همچنین پیدا کردن یک ایده رمانتیک کمدی بکر برای شخص ۴٧ ساله‌ای مثل من سخت است؛ در صورتی که فیلم کمدی رمانتیک خنده‌دار، واقعی و تعمیم‌پذیر است. من پیشنهاد بازی در این فیلم‌ها را قبول می‌کنم. خیلی دوست دارم کتاب یا فیلمنامه ژانر کمدی رمانتیک بخوانم.
به تازگی می‌شنویم زن بودن و کار در هالیوود چقدر سخت است، حالا چه پشت دوربین باشید چه جلوی دوربین. بعضی‌ها درباره نابرابری درآمد زن و مرد و فرصت‌ها در هالیوود صحبت می‌کنند. تو نخستین بازیگر زنی هستی که برای بازی در فیلم «ارین بروکوویچ» ٢٠ میلیون دلار درآمد داشتی و برای این درآمد هم جنگیدی. فکر می‌کنی این وضعیت در حال عوض شدن است؟
خب فکر می‌کنم این‌طوری باشد (دست‌هایش را بالا و پایین می‌برد) و بعد می‌گوییم: «باشه. وضع ما که خوب است.» اما واقعیت این نیست. من می‌گویم خب چرا ما مثل مردها همکارها و همبازی‌های مرد، دستمزد نمی‌گیریم؟ «باربارا استرایسند» یا «فی‌داناوی» یکی از پیشتازان طرح این مساله بود، من هم به این افراد نگاه می‌کنم.
درست است، اما تو توانستی.
من تمام تلاشم را کردم، به نوعی مسیرم را ساختم و در مقابل حقم ایستادم و با اطمینان می‌گویم هر لغزشی به همراه خواهد داشت. بامزه است که هنوز هم این مساله مطرح می‌شود. هر چیزی که زنان را راهنمایی کند در عین حال مشکل را دایمی هم می‌کند چون می‌گویی: «همه کارگردان‌های زن را تحسین کنند.» خب آنها فقط کارگردان هستند. کارگردان‌های فوق‌العاده‌ای هستند. من آدم خلاقی هستم و این درباره نقش‌هایم و از دست ندادن‌شان درست است اما باید دید چقدر می‌توانی این مساله را کنار بزنی. اما من هیچ‌وقت قسمت خلاقانه این قضیه را فدای تجارت و درآمد آن نمی‌کنم.
با کارگردان‌های زن کار کرده‌اید؟
فقط با «جودی فاستر» کار کردم. او واقعا یک پیشگام است. فیلمی که برای او بازی کردم «هیولای پول» بود و «جورجی کلونی» همبازی‌ام بود.
می‌توانی جودی فاستر را روی صحنه با من و کلونی تصور کنی؟ ما خیلی خوش‌ گذراندیم و فاستر آدم جدی‌ای است. کلونی نقش شخصیت مجری تلویزیونی را بازی می‌کند که راهنمایی‌های تجاری او باعث شده غول پولساز وال‌استریت لقب بگیرد و من هم کارگردان تلویزیونی در اتاق کنترل بودم.
بامزه بود چون می‌توانستم با جورج حرف بزنم و او نمی‌توانست جواب من را بدهد. به او می‌گفتم: تو مجبوری صدای من را بشنوی و من هم می‌توانم تمام روز را وراجی کنم و البته نمی‌توانی گوشی را از گوش‌هایت بیرون بیاوری. این فیلم تجربه‌ای متفاوت بود.

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها