تاریخ انتشار:1397/03/30 - 00:08 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 89961

 

فریدون جیرانی در همشهری نوشت :

۱- «رهایم نکن» درباره ارث و میراث، حلال و حرام و پول کثیف نیست؛ رهایم نکن از کردار صحیح در خانواده و در سطح وسیع‌تر جامعه می‌گوید؛ آن هم جامعه‌ای که در آن حرص پول، زیاده‌خواهی، مصرف‌زدگی، دروغ و ریا مناسبات سنتی و روابط انسانی را ویران کرده است. برای رسیدن به این جامعه به‌هم‌ریخته، مولف، اعمالی را که دارای تداعی‌ها و تأثیرات اخلاقی‌اند، طوری در داستان مرتب کرده که دیدگاه اخلاقی در آن تنیده شود. در رهایم نکن مباحثه اخلاقی به آرامی و با ظرافت از طریق ساختار داستان و برخورد شخصیت اصلی با آدم‌ها و موقعیت‌های مختلف بیان شده و خارج داستان قرار نمی‌گیرد. مباحثه اخلاقی در رهایم نکن وقتی عمیق و پیچیده می‌شود که دو زن امروزی در زندگی شخصیت اصلی (مردی که ریشه سنتی دارد) نقش بازی می‌کنند. شهره قوامی وقتی از خیانت رسول تولایی به برادر و خواهرانش مطلع می‌شود از این آگاهی برای فشار‌آوردن به او استفاده می‌کند. شهره می‌خواهد از طریق تغییر کاربری گاراژ و تبدیل آن به پاساژ پولی به ‌دست آورد.

برعکس، آذر، عشق سابق رسول تولایی که حالا به‌ عنوان همسر وارد زندگی او شده با اطلاع از گذشته تصمیم می‌گیرد وجدان رسول را بیدار کند. او رسول را وادار به اعتراف و شفاف‌سازی‌ زندگی‌اش می‌کند. مولف با این مقایسه ساده، موضعش را در قبال تفکر امروزی مشخص می‌کند و روی برداشت‌های غیراخلاقی از تفکر امروزی خط می‌کشد. این خط‌کشی بدون اغراق داخل داستان و در دل عشق بی‌دردسری که رسول تولایی از دنیا طلبکار بوده انجام می‌شود.

رهایم نکن با جمع ‌شدن همه در خانه بزرگ فامیل و سپس مرگ یکی از اعضای کوچک فامیل شروع می‌شود و با جمع شدن دوباره آنها و مرگ بزرگ فامیل تمام می‌شود. در فاصله این دو جمع‌شدن، دروغ‌ها، اختلافات و نفرت‌ها رو می‌شود. خانواده‌ای که ابتدا منسجم به‌ نظر می‌رسید در آستانه فروپاشی قرار می‌گیرد و این اتفاق داخل خانواده به‌درستی با جامعه به‌هم‌ریخته پیوند می‌خورد. مولف برای بسط نگاهش به داستان مرز خوبی و بدی آدم‌ها را مخدوش می‌کند و آنها را سیاه‌وسفید نمی‌بیند. آدم بدی در داستان نیست؛ همه آدم‌ها خاکستری‌اند. مولف چون می‌داند در یک جامعه به‌هم‌ریخته به‌ سرانجام‌ رساندن آدم‌های آسیب‌دیده باورپذیر نیست با رهاکردن شخصیت‌ها در بلاتکلیفی مجموعه را به اتمام می‌رساند؛ شجاعتی ستودنی هم از منظر ارتباط با مخاطب و هم در عبور از الزامات اخلاقی تلویزیون. برای نخستین بار یک مجموعه تلویزیونی بدون نتیجه اخلاقی روشن و مشخص تمام می‌شود. مرگ شخصیت اصلی در پایان داستان گرچه با آرامش درونی شخصیت همراه است اما به معنی تمام‌ شدن اختلافات درون خانواده نیست؛ به‌ویژه اینکه شخصیت اصلی در پایان به آگاهی می‌رسد. مولف این آگاهی‌ را از زبان شخصیت بیان می‌کند تا مباحثه اخلاقی‌اش به سرانجام برسد؛ سرانجامی که نگاه تلخ مولف است به آینده؛ «با بزرگ‌شدن یک نفر همه بزرگ نمی‌شن، کوچیکم نمی‌شن، عصیانگر می‌شن، کارشون بی‌قاعده می‌شه. خبط بزرگ من گاراژ نبود، خبط من این بود که بزرگی رو بهشون یاد ندادم، اونا بزرگ‌و شناختن ولی بزرگی‌و نشناختن.»

۲-  فیلمنامه مجموعه رهایم نکن شخصیت‌محور است. درام را روابط شخصیت‌ها جلو می‌برد؛ شخصیت‌هایی که درست طراحی ‌شده‌اند و دقیق کنار هم قرار گرفته‌اند. مولف با هوشیاری داستان مجموعه‌اش را از وسط زندگی‌ها شروع می‌کند؛ زندگی‌هایی آسیب‌دیده‌؛ آسیب‌هایی که باعث می‌شود درام مجموعه زود شروع شود. همه خانواده‌ها پیش‌داستانی دارند. درام اصلی مجموعه با پیش‌داستان رسول تولایی به ‌عنوان شخصیت محوری آغاز می‌شود؛ درامی که بدون رجعت به گذشته با شخصیت و برخوردهایش جلو می‌رود و از گذشته معما می‌سازد. این شکل معماگونه گسترش درام مجموعه را جذاب کرده است. درام فقط یک حادثه ‌محوری دارد: مرگ شهره قوامی در تصادف؛ مرگی که علاوه بر تغییر مسیر داستان و کشیدن خط بطلان بر همه پیشداوری‌ها، داستان را به ۲نیمه می‌کند و موقعیتی می‌سازد تا داستان به گره‌گشایی برسد. این گره‌گشایی‌ به یک سکانس درخشان می‌رسد.

رسول تولایی در فضای نیمه‌تاریک کارخانه نزد اعضای خانواده به خیانتش اعتراف می‌کند؛ اعترافی با کمترین دیالوگ و بیشترین نگاه. این سکانس با حرف‌های راضیه تولایی پایان درخشانی پیدا می‌کند؛ «شما فکر می‌کنین پول مهمه، سهم مهمه، نه داداش، ما به شما اعتماد که نه، اعتقاد داشتیم، جلال به هر دلیلی ممکن بود بیفته رو ویلچر، زندگی همینه با همه سختیاش زندگیه. پول به جهنم که رفت، اعتقادمون‌و بهمون پس بده لطفا».

۳- رسول تولایی می‌میرد؛ بدون حرف، بدون گریه و زاری، در سکوت و نماهای کوتاه و آن نمای باز از لای در اتاق و بعد، خروج دوربین از خانه و رسیدن به شهر. پرداخت همین صحنه که با کنترل احساسات همراه است نشان می‌دهد که کارگردان می‌دانسته در مواجهه با ملودرام باید حد نگه دارد و احساساتی نشود. همین حد نگه‌داشتن در کارگردانی مجموعه تبدیل به لحن شده؛ لحنی که پرداخت مجموعه را متفاوت کرده و شکل باوقاری به آن داده است. کارگردان در برخورد با موضوع تجاوز به فرناز هیجان‌زده نشده که شکستن خط قرمزی در تلویزیون را به رخ بکشد. او جوری این موضوع را پرداخت کرده که آن را تبدیل به آسیب اجتماعی کند. کارگردان شخصیت آسیب‌دیده را رها نمی‌کند. عشق یحیی به فرناز و بعد خواستگاری و پرسش فرناز و پاسخی که یحیی به آن می‌دهد موضع کارگردان است در مواجهه با این آسیب که «از گذشته باید درس گرفت، در گذشته نباید زندگی کرد.»

۴-  ۳شخصیت در مجموعه بازیگرانش را معرفی می‌کند: راضیه (معصومه قاسمی‌پور) امیر (نیما شعبان‌نژاد) و یحیی (بابک بهشاد). معصومه قاسمی‌پور حس‌های مختلف نقش را درآورده و در مجموع بازی یکدست و خوبی دارد با چند لحظه درخشان. عصبیتی که نیما شعبان‌نژاد به نقش داده گرچه به تکرار می‌رسد ولی در مجموع، نقش را تازه کرده است. بابک بهشاد سخت‌ترین نقش مجموعه را به‌ عهده داشته است. نقش آدم‌های خوب، مهربان و مذهبی نقش‌هایی است یکنواخت. بابک بهشاد با کمترین دیالوگ و با کمک نگاه، این یکنواختی را از نقش گرفته و ‌‌آن را زنده کرده است. دنیا مدنی هم نقش درخشان و سختی را به‌ عهده داشته که از پس آن برآمده است. حسین ملکی و شیرین آقارضاکاشی بسیار واقعی و باور‌پذیر درآمده‌اند.

نگارنده انتظار نداشت که مارال فرجاد در نقش شهره قوامی این‌قدر درخشان ظاهر شود. حالا می‌شود روی او حساب دیگری باز کرد و اما تارخ؛ بهترین تارخ را می‌توان در این مجموعه دید؛ تارخی که بازی صورتش بسیار کنترل‌شده و زیرپوستی است، با نگاه‌هایی یکسره متفاوت. او بار اصلی مجموعه را به‌خوبی بر دوش کشیده است. بقیه‌ هم خوبند: فریبا متخصص، مریم بوبانی، محمدرضا هدایتی، علیرضا استادی، کاظم هژیرآزاد، سودابه جعفر‌زاده و… نمی‌توان از تصویر‌برداری خوب، موسیقی تأثیر‌گذار و ترانه آخر مجموعه با صدای محمد اصفهانی و شعر روزبه بمانی «درکی ندارم از خودم»، یاد نکرد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظرات شما

  1. آناهیتا
    ۳۰, خرداد, ۱۳۹۷ ۴:۱۴ ق٫ظ

    یکم برای همدیگه نوشابه باز کنید. یکم به هم نون قرض بدهید. مگه خودتون از آت و آشغال هایی که می سازید و رفقاتون می سازند تعریف کنید. و گرنه مردم که خیلی وقته با شما کاری ندارن.

  2. آناهیتا
    ۳۱, خرداد, ۱۳۹۷ ۱:۰۹ ق٫ظ

    وقتی نظر منتشر نمی کنید چرا بخش اظهار نظر گذاشتید؟

نظر شما


آخرین ها