سینماسینما، یاسمن خلیلی فرد
به عنوان کسی که تجربه زندگی در دهه ۶۰ را نداشته است، همواره دانستن درباره این دهه مرموز و آن طور که از آن یاد می شود، تلخ و قرون وسطایی- که پدیده هولناکی چون جنگ نیز در آن به وقوع پیوسته است- برایم جالب بوده است. آخرین ساخته پیمان معادی، برش واقعگرایانه اما متفاوتی را از آن برهه از تاریخ ایران به نمایش می گذارد.
آن چه تماشای «بمب» را لذتبخش می کند، بیش از هر چیز، لحن و پرداخت متفاوت آن به مقوله «جنگ» نسبت به دیگر فیلم های مشابه است. معادی در «بمب» در کنار نمایش تلخی ها، آسیب ها و تلخکامی های جنگ، به لایه های دیگری از رویدادهای آن زمان نیز نفوذ می کند و همین دیدگاه متفاوت است که به فیلم او در عین تلخی هایش، شیرینی مطبوعی بخشیده است.
ابتدا آن که فیلم حس طنزی دارد که در سراسرش دیده می شود. از صحنه خریدن کلاه کاسکت های موتورسواری گرفته تا فصل های مربوط به مدرسه، همه و همه در عین ماهیت تلخ و جدی شان رگه هایی از طنز و سرخوشی را با خود حمل می کنند. علاوه بر برخی شخصیت های فیلم همچون مدیر مدرسه (سیامک انصاری)، دبیر تربیت بدنی، دبیر شمالی و… که کاملا وجوه کمیک دارند، بسیاری از موقعیت های دراماتیک کار نیز بعضا لحنی طنزآلود به خود می گیرند؛ مثل سکانس نوشته شدن شعارها بر دیوارهای مدرسه، یا برخورد مسئولان مدرسه با شاگردان در بخش های مختلف فیلم که در عین بازآفرینی فضای واقعی مدارس در آن زمان، برای مخاطب امروزی ناخودآگاه دور از ذهن و بامزه اند و به جهت زنده کردن برخی نوستالژی ها برای مخاطبانی که آن زمان مدرسه ای بوده اند، ملموس به نظر می آید.
جدا از لحن اثر، «بمب» به لحاظ محتوایی فیلم تضادها، تناقض ها و در عین حال جبرهای زیباست! گره خوردن پدیده ای به نام جنگ با تمام ابعاد هولناکش، به عنصری چون عشق البته در تاریخ سینما ابتکار تازه ای نیست و شاید کلیشه ای ترین نمونه اش فیلم «کازابلانکا» باشد، اما نوع نگاه متفاوت معادی به این مقوله است که منجر به جذابیت کار می شود. فیلمساز با طرح دو خط داستانی اصلی که به موازات هم پیش می روند و شخصیت هایی در دو رده سنی متفاوت مقوله عشق در اوج جنگ را با هوشمندی طراحی کرده و به آن پر و بال می دهد. به عبارتی، اتفاقات جنگ و موشکباران های شبانه تهران بستر آغاز عشق پسرک (ارشیا عبداللهی) را شکل می دهد و زمینه را برای بازسازی رابطه رو به ویرانیِ زوج دیگر (پیمان معادی و لیلا حاتمی) فراهم می کند. در واقع آدم های فیلم که به قول میترا، از یک دقیقه بعدِ خود خبر ندارند، در بحبوحه مصیبت و بدبختی، «جنگ» را عامل نزدیک تر شدن به عشق هایشان می دانند. توصیفات پسرک در ذکر محاسن و مزایای جنگ در نامه اش به دخترک، همان احساسی ا ست که ایرج – ناظم مدرسه- نیز به آن فکر می کند و در جایی از فیلم، دبیر تربیت بدنی، علنا همین توصیفات پسر را از محاسن جنگ در گوش ایرج زمزمه می کند. در واقع همه آدم های فیلم در اوج جنگ و ترس از بی فردایی به احساسات و عواطف انسانی می اندیشند و شاید اصلا همین احساس نزدیک تر شدن به یکدیگر است که در خودآگاه یا ناخودآگاه همه آن ها به عنصری انگیزه بخش برای زیستن و بقا در آن دوران تاریک بدل می شود.
از بزرگ ترین محاسن کار معادی آن است که داستان خود را فدای ایده نمی کند. ایده پرداختن به دهه ۶۰، عناصر نوستالژیکش و فراز و نشیب های متفاوتِ این دهه که هر یک بهتنهایی پتانسیل تبدیل شدن به یک فیلم مجزا را دارند، آن قدر امکانات دراماتیک مختلفی را در اختیار فیلمساز قرار می دهد که ممکن است او را به شدت درگیر همین نوستالژی ها و عناصر گلدرشتِ آن دهه کرده و حواس وی را از پرداختن درست به روایت و چینش خوش فکرانه عناصر درام در جای درست خود پرت کند و فیلم به هرز برود، اما معادی هرگز مجال این دسته از ناشی گری ها را به خود نمی دهد و از همه عناصرِ دراختیار، بهجا و بهاندازه بهره می گیرد. در واقع، «بمب؛ یک داستان عاشقانه» تبدیل به آلبومی تصویری از خاطرات و نوستالژی های دهه ۶۰ نشده، بلکه دارای داستان است و این داستان به درستی و با انسجام پیش می رود.
سکوت ها در بستر درام، دارای معنی اند. در سکوتِ هر چهار شخصیت اصلی کار نوعی خودآگاهی و میل به واکاوی دیگری دیده می شود که به واسطه بازی های خوب بازیگران بهدرستی و آن طور که باید، از آب درآمده است. سکوت شخصیت های اصلی فیلم به نوعی برآمده از جامعه ای ا ست که درگیر جنگ شده است و آدم هایش فراموش کرده اند به جای تنفر باید عشق بورزند و به جای سکوت باید حرف بزنند و احساسات خود را به زبان آورند.
پر شدن خلأ این سکوت ها با ملودی های غیرتکرارشونده النی کوندرو بسیار لذتبخش است و با آن که جنس و بافت موسیقی متن با دیگر فیلم های مربوط به دهه ۶۰ شاید متفاوت باشد، اما بر دل فیلم نشسته و کاملاً با آن همخوان است.
نمی شود از «بمب» نوشت و از توانمندی پیمان معادی به شکل مجزا نام نبرد. کارگردانی و بازی توامان در فیلمی این چنین سخت، کار آسانی نیست و قطعا نیازمند احاطه و تسلط فیلمساز بر هر دو محیطِ بازیگری و کارگردانی ا ست و معادی به شکل غافلگیرکننده ای در هر دو حیطه سنگ تمام گذاشته و به جا عمل کرده است.
همچنین باید به طراحی و مدیریت خوبِ صحنه در فیلم اشاره کرد که منجر به فضاسازی بکری در اثر شده و در ترسیم جزئیات و ظرایف آن برهه اهمالی صورت نگرفته است.
همچنین پایان بندی نمادین فیلم که نفس مخاطب را در سینه حبس می کند، از دیگر وجوه مثبت کارِ معادی ا ست که همچنان در آخرین دقیقه غلبه زندگی بر مرگ، فیلم را در همان فضای مدنظر فیلمساز نگه می دارد.
منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- جوایز اصلی فستیوال فیلم هانوی به «بی سر و صدا» رسید
- پیمان معادی بازیگر فیلم جنایی هالیوودی شد
- راهیابی «بی سر و صدا» به جشنواره ویتنامی
- زیر پوست شهر/ نگاهی به سریال «افعی تهران»
- محاکمه در خیابان/ نگاهی به تازهترین قسمت سریال «افعی تهران»
- هدیه نوروزی سوینا؛ انتشار نسخه ویژه نابینایان «پدرخوانده» با صدای پیمان معادی
- پیمان معادی با «افعی تهران» خوش درخشید
- جزئیات سریال «افعی تهران» اعلام شد
- ساخت نسخه ویتنامی فیلمی با بازی پیمان معادی و نگار جواهریا
- «بی سر و صدا» ساخته شد/ رونمایی از نخستین تصویر پیمان معادی با گریم متفاوت
- ابد و صد روز/ نگاهی به فیلم «برادران لیلا»
- اسامی فیلمهای بخش پانورامای برلین اعلام شد/ پیمان معادی در نقش یک کشتیگیر پناهنده
- دلیل غیبت فرهاد اصلانی در جشنواره کن به روایت پیمان معادی
- عذرخواهی پیمان معادی برای واکنش دیرهنگام به حادثه متروپل: ما جا ماندیم
- پیمان معادی پاسخ میدهد؛ واکنشها به اتهام دو بازیگر زن به سعید پورصمیمی چه بود؟
نظر شما
پربازدیدترین ها
- معضل پایان باز/ نگاهی به فیلم «شب طلایی»
- «در سرزمین برادران» در فرانسه اکران میشود
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- اختصاصی سینماسینما/ «ادینگتون» با فیلمبرداری داریوش خنجی به کن میرود
- نگاهی به فیلم «دختر، پدر، دختر» ساخته پناهبرخدا رضایی/ آنچه میبینید، همان است که میبینید!
آخرین ها
- ماه رمضان، افزایش قیمت بلیت یا ترامپ؟ ماجرای گیشه نوروزی سینما و انتظاراتی که برآورده نشد
- «برهوت» به روسیه میرود
- اختصاصی سینماسینما/ «ادینگتون» با فیلمبرداری داریوش خنجی به کن میرود
- «روزی روزگاری در هالیوود۲» در نتفلیکس با کارگردانی دیوید فینچر
- ۲ میلیون تماشاگر طی ۵ هفته؛ آیا گیشه سینماها در اکران نوروزی ناکام ماند؟
- الهه نوبخت آثار جشنواره سوئیسی را داوری میکند
- موفقیت پویش «۱۰۰۱ امید» در آزادی ۱۲۵۴ زندانی جرایم غیرعمد
- انتشار فراخوان پانزدهمین دوره جوایز ایسفا
- مونا فرجاد با «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- اکران یک فیلم اقتباسی؛ «هنری جانسونِ» دیوید ممت روی پرده میرود
- نقدی علمی بر عملکرد صدا و سیما
- درنگی بر خارج از متنِ «هامون»/ مهم است این چیزها را بدانیم؟
- تازهترین خبرها از جشنواره/ کدام فیلم جشنواره کن را افتتاح میکند؟
- دیدار و گردهمایی بزرگ پخشکنندگان آثار هنر و تجربه در جشنواره کن
- به کارگردانی گرتا گرویگ؛ مذاکره مریل استریپ برای نقش اصلانِ «نارنیا»
- مرگ بازیگر سرشناس هالیوود؛ وال کیلمر درگذشت
- خبرهایی از «جزیره آزاد» و «ذرات آشوب»
- «موسی کلیمالله»؛ دومین فیلم پرفروش اکران نوروزی
- «در سرزمین برادران» در فرانسه اکران میشود
- رکوردشکنی «پایتخت ۷» در تلوبیون؛ ۳۳۰ میلیون دقیقه تماشا و ۶۶۰ هزار کاربر همزمان
- فوت بازیگر آمریکایی؛ ریچارد چمبرلین درگذشت
- بزرگداشت رخشان بنیاعتماد برگزار شد
- نگاهی به فیلم عزیز؛ فیلمی قابل احترام
- عیدی ویژه همراه اول بهمناسبت عید فطر
- پرفروشهای سینما در هفته اول نوروز/ هیچ کدام از فیلمهای نوروزی، یک میلیون تماشاگر نداشتند
- آکادمی اسکار عذرخواهی کرد
- «میراث» در جشنواره هاتداکس رقابت میکند
- تازهترین ساخته هادی محقق به چین میرود/ اولین حضور جهانی «دِرنو» در جشنواره پکن
- یک جایزه برای آیدا پناهنده؛ جشنواره فرانسوی به «در انتهای شب» جایزه داد
- یک واکنش دیرهنگام؛ بیانیه آکادمی داوری در پی خشونت علیه برنده اسکار