تاریخ انتشار:1394/12/05 - 21:08 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 12457

کیوان کثیریان
انتخابات مجلس شورای اسلامی دارد نزدیک می‌شود و این‌بار هم نام چند نفر از اهل فرهنگ در میان نامزدها به چشم می‌خورد. اینکه برخی از اهالی فرهنگ احساس وظیفه یا شایستگی کنند که به مجلس بروند، چیز تازه‌ای نیست. پیش از این هم این اتفاق افتاده و بهروز افخمی از فهرست اصلاح‌طلبان به مجلس ششم راه یافت و طبعا چهار سال تمام به چشم نیامد و بی‌تأثیر بود. او عملا با عملکردش بر ادعای ناکارآمدی اهل فرهنگ در حوزه تصمیم‌سازی صحه گذاشت. این‌بار نیز چند نفر از فعالان فرهنگی عزمشان را جزم کرده‌اند تا ردای وکالت مجلس را بر تن کنند. حتما احساس وظیفه یا احساس شایستگی یا احساس تکلیف کرده‌اند. در اینکه مجلس به وجود آدم‌های آشنا به فرهنگ نیاز دارد، شکی نیست. حداقل توقع اهل فرهنگ از نمایندگانشان -به‌ویژه در کمیسیون فرهنگی- این است که نام چهار فیلم سینمایی را بدانند، به فیلم‌ندیدنشان افتخار نکنند، پایشان به سالن تئاتر و موسیقی باز شده باشد، کتاب خوانده باشند، با مسائل مربوط به رسانه بیگانه نباشند و اساسا فرهنگ برایشان مسئله باشد. اینها هم توقعات بالایی نیست، اما آنچه مسلم است این حضور باید هدفمند و با برنامه باشد و آدم یاد حضور بی‌وجه و خنثای برخی ورزشکاران در شوراهای شهر برخی شهرها نیفتد که برای مردم هیچ منفعتی ندارد. نام یک بازیگر تلویزیون و سینما و استاد تئاتر، یک مدیر سینمایی، یک تهیه‌کننده سینما، یک وزیر فرهنگ سابق، یک کارگردان سینما، یک مدیر مرتبط به تئاتر، دو، سه روزنامه‌دار و احتمالا چند نفر دیگر در میان نامزدهای مجلس دهم تهران دیده می‌شود. نمی‌دانم این دوستان چقدر برنامه دارند و چقدر با واقع‌گرایی و اطلاع از شرایط روز کشور، نامزد شده‌اند و چقدر از حوزه وظایف و اختیارات یک نماینده مجلس آگاهند و نمی‌دانم چقدر با نیت ایجاد تغییر مثبت در وضعیت نامطلوب فرهنگ، خود را در معرض انتخاب‌شدن قرار داده‌اند. اما می‌دانم اهل فرهنگ خواسته‌های ساده‌ای دارند؛ حقوق اولیه‌شان را می‌خواهند. بدیهی‌ترین حقوقشان پایمال می‌شود و کسی به دادشان نمی‌رسد. فرهنگ نه اولویت مجلس است و نه دولت؛ تنها و مظلوم و محروم و بی‌پناه است. برخی از انتظارهای اهل فرهنگ اینهاست:
نظام‌مندشدن حوزه فرهنگ برای جلوگیری از دخالت‌های غیررسمی در این حوزه، اعتبار‌بخشیدن به مجوزها و تصمیم‌گیری‌های نهادهای اجرائی حوزه فرهنگ، ارتقای درخور توجه بودجه بخش فرهنگ و نظارت بر نحوه هزینه‌کرد عادلانه آن، گسترش و تقویت نهادهای صنفی و مشارکت‌دادن آنها در تصمیم‌سازی‌ها و اداره امور مختلف برای احیای اصل ۴۴ و کم‌کردن سهم و نقش و تصدیگری دولت در فرهنگ، کم‌کردن سختگیری‌ها و ممیزی‌های غیرلازم در زمینه‌های مختلف فرهنگی، اعتماد به هنرمندان و اهل فرهنگ، فشار به دولت برای بالا‌بردن اولویت فرهنگ در امور اجرائی. باید امید بست به آنکه این‌بار اوضاع فرهنگ در مجلس بهبود یابد و بهتر از دوران تأسف‌بار فعلی باشد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها