پایگاه خبری تحلیلی سینماسینما

به گزارش سینماسینما، برنامه «خندوانه» شامگاه یکشنبه هشتم اسفند میزبان نصرالله رادش بازیگر طنز سینما و تلویزیون بود.

در ابتدای برنامه ویدئو «زندانی» با صدای محسن چاوشی که از ابتدای فصل چهارم رامبد جوان وعده‌اش را داده بود پخش شد و سپس جوان نامه چاوشی خطاب به مردم ایران و طرفدارانش را خواند که از همه درخواست کرده بود تا شاد باشند و با شادی زندگی کنند.

سپس نصرالله رادش از جشن تولد ۵۰ سالگی‌اش و حسی که در این سن دارد گفت: «نمی‌خواهم برنامه را تلخ کنم، ولی به این فکر می‌کنم که چقدر از وقتم را به بطالت گذراندم و باید جبران کنم.»

او در ادامه خاطره بازی در یکی از تئاترهای قدیمی‌اش را تعریف کرد و از رابطه خوبش با پسرش گفت.

سپس بیژن بنفشه خواه هم به برنامه اضافه شد و رادش درباره او گفت: «بیژن خیلی من را دوست دارد و من هم او را خیلی دوست دارم ولی پنج سال یک بار هم با یکدیگر تماس نمی گیریم. ولی ذات خیلی خوبی دارد و رک است. بی‌تعارف طرف مقابل را نقد می‌کند.»

بنفشه خواه هم در همین راستا اضافه کرد: «بله متاسفانه اینطوری هستم و دارم روی خودم کار می‌کنم تا درست شوم. مثلا الان پشت دوربین اول که رادش رو دیدم گفتم چقدر شبیه قاتل‌ها شدی و بعد هم گفتم که رامبد چقدر چاق شده و از من هم گنده‌تر شده است.»

رادش در ادامه درباره همسر تبریزی‌اش گفت: «خیلی ترکی صحبت می کند و همه کارهایش را به زبان ترکی انجام می‌دهد. از اینکه تو تبریزی هستی هم خیلی خوشحال است.»

او درباره  سربال «ساعت خوش» و رابطه‌ای که با عوامل آن برنامه داشت، بیان کرد: «خیلی کار خوبی بود و ما تابه حال مجموعه‌ای نداشتیم که همه بازیگرانش چهره بشوند و فکر نمی‌کنم هنوز هم داشته باشیم. من با همه بچه‌های آن گروه خوب هستم و همه را دوست دارم. با یوسف صیادی بیشتر رفیق هستم.»

رادش در مورد رفاقتش با داود اسدی گفت: «داود اسدی، من با او زندگی کردم، آن زمان شرایطی برای من پیش آمد که او به من پناه داد، سال‌ها بعد برای داود مشکلی پیش آمد و من که خودم را مدیون او می‌دانستم از او خواستم تا به خانه من بیاید و سال‌ها باهم زندگی کردیم. داود خیلی با استعداد بود ولی کسی را می‌خواست تا هدایتش کند. یک فیلمنامه خیلی خوب نوشته بود که بی‌نظیر بود، شعرهای بسیار خوبی می‌گفت، یکسری اشعار دارد و من دوست دارم که این کتاب با عکس بازیگران ساعت خوش منتشر شود تا کمکی به تک پسر او بکنیم.»