تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۸/۲۲ - ۱۶:۵۴ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 99709

سینماسینما، سیدرضا صائمی– «سایه فیل» ساخته آرمان خوانساریان، «هشتگ ساعت چهار» ساخته عاطفه محرابی، «تناوب» ساخته علی خوشدونی فراهانی، «سکوت» ساخته مشترک فرنوش صمدی و علی عسگری، «باران آهسته می بارد» ساخته سعید نجاتی و «مارلون» ساخته درناز حاجیها فیلم هایی بودند که در قالب یک پکیج سینمایی و با عنوان «فیلم های کوتاه تابستانه» در سینماهای گروه هنر و تجربه اکران شدند. 

به گزارش سینماسینما، بعد از تجربه موفق فیلم های کوتاه نوروزی و استقبال مخاطب از آنها این طرح به نوبت دوم خود رسید. اگرچه بچه های گروه دوم معتقدند به دلیل شرایط اجتماعی و اقتصادی که چند ماه گذشته بر کشور حاکم شد و برخی موانع ارتباطی که به وجود آمد، نمایش این فیلم ها نسبت به اکران نوروزی با چالش هایی مواجه شد که آنها تلاش کردند در یک همکاری درون گروهی و با تمهیداتی که طراحی کردند، بتوانند این خلأها را جبران کنند تا مخاطب بیشتری را پای تماشای فیلم های کوتاه بیاورند. در میزگردی که با حضور کارگردان های فیلم های کوتاه تدارک دیدم، این شش نفر درباره مسائل اکران فیلم های کوتاه و ساختار و ویژگی هایی که یک فیلم کوتاه باید داشته باشد و درنهایت درباره جایگاه آن در سینما حرف های شنیدنی زدند که به ویژه کسانی که علاقه مند به ساخت فیلم های کوتاه هستند، می توانند با مطالعه آن با رمز و رازهای فیلم کوتاه آشنا شوند.

شما دومین سری از کارگردان های فیلم کوتاه هستید که مشمول طرح اکران فیلم کوتاه در سینمای هنر و تجربه شدید و این شانس را داشتید که پیش از شما یک بار این طرح و شیوه نمایش، امتحان و تجربه شود. آیا تجربه گروه قبلی که اکران نوروزی را داشتند، به اکران بهتر فیلم کوتاه های تابستانه کمکی کرد و شما در چه شرایط متفاوت تری نسبت به آنها قرار داشتید؟

حاجیها: ما در واقع ادامه دهنده همان مسیری هستیم که بچه های سری اول فیلم کوتاه طی کرده اند و به طبع تجربه آنها در برابر ما قرار داشت و میتوانست مسیر ما را هموارتر کند. خوشبختانه این دوستان طی جلساتی که با ما برگزار کردند، تجربیاتشان را در زمینه اکران و تبلیغ در اختیار گروه ما قرار دادند که بسیار راهگشا بود. ضمن اینکه آنها از دوستان و همکاران خودمان بودند و هستند و ما تجربیات آنها را در زمان اکران پیگیری و رصد می کردیم. در آن جلسه مشترک هم که انتقال تجربه صورت گرفت، کمک کرد تا دست کم فضای اکران و مناسبات آنها را بهتر بشناسیم و در یک هم فکری جمعی برای نمایش بهتر آنها تلاش کنیم.

صمدی: واقعیت این است که برای فیلم کوتاهی ها که همیشه با معضل اکران و نمایش فیلم هایشان رو به رو بودند، این طرح فارغ از کاستی هایی که ممکن است داشته باشد، برای ما بسیار خوشحال کننده و امیدبخش بود و احساس کردیم که بالاخره یک جایی برای اکران فیلم های کوتاه به طور کلی، نه فقط برای خودمان، ایجاد شده که این فرصت می تواند برای کل فیلمسازان کوتاه یا علاقه مندان این سینما مغتنم باشد و به رشد بیشتر آن کمک کند. راستش من چندتا گله در ارتباط با این طرح داشتم، چون نکات مثبتش را همه می شناسیم و قدرش را می دانیم. گاهی شاهد نوع نگاه یا رفتار نسبت به بچه های فیلم کوتاه هستیم که انگار ما یک سری دانشجو و کارآموز هستیم که داریم فیلمسازی را تجربه می کنیم و یاد می گیریم. این نگاه مبتدی و دانشجو بودن به فیلمسازان کوتاه آزاردهنده است و به نظرم رسید که نشریه هنر و تجربه بهترین تریبونی است که من می توانم گله و انتقاد خود را در قالب یک نقد درونی مطرح کنم. اگر هنر و تجربه این فرصت را برای فیلم های کوتاه فراهم کند، به نظرم باید چتر حمایتی اش را بیشتر کند، یا تداوم ببخشد و خودش نگاه حرفه ای به فیلمسازان کوتاه داشته باشد. در واقع ادبیات مواجهه با فیلمسازان کوتاه باید حرفه ای تر باشد. بخش دیگری از این حمایت باید از طریق تقویت تبلیغات بهتر برای این فیلم ها صورت بگیرد. تبلیغاتی که می تواند خود گروه هنر و تجربه را در مرکز توجه بیشتر قرار دهد و این طرح خوبی را که راه انداخته، بیشتر معرفی کند.

 در واقع انتظارتان از گروه هنر و تجربه این است که در کنار اکران فیلم های کوتاه در جهت تبلیغ و نمایش بهتر آنها نیز تمهیداتی داشته باشد؟

صمدی: دقیقا. به نظرم گروه هنر و تجربه می تواند از ظرفیت رسانه ای که در اختیار دارد، در جهت تبلیغ فیلم های کوتاه بیشتر بهره ببرد. اکران یک مسئله است، اما شیوه موثر اکران و آگاه کردن مخاطبان و مردم نسبت به نمایش این فیلم ها مسئله دیگری است که به نظرم در این زمینه کم کاری شده است، از جمله در برنامه ریزی برای سانس های نمایش این فیلم ها در سالن سینما که موجب می شود این فرصت اکران با زمانبندی بد در نمایش به هدر برود و به فرصت سوزی بدل شود.

خوشدونی: این طرح کمک کرد تا خیلی ها با فیلم کوتاه آشنا شوند و این دستاورد کمی نیست، اما در کشور ما به ویژه در حوزه فرهنگ همیشه این معضل وجود داشته است که بسیاری از طرح و ایده ها مقطعی هستند. گاهی در یک مقطع یک ایده خوب مطرح می شود و اوج می گیرد، اما در یک مقطع دیگر هر کاری می کنید، در آن دوران اوج و رونق به وجود نمی آید. به نظر می رسد گروه اول این طرح که در اکران نوروزی قرار داشتند، به دلیل تازگی آن و البته شرایط اقتصادی و اجتماعی که وجود داشت، از شانس بهتری برای دیده شدن و استقبال مخاطب برخوردار بودند. البته ما تلاش کردیم از طریق همفکری گروهی با خلق ایده های جدید، این تازگی و انگیزه را حفظ و تقویت و مخاطب را برای تماشای این آثار ترغیب کنیم.

محرابی: مثلا ما گشتیم ببینیم که بچه های قبلی چه کارها و اقداماتی انجام دادند که نتیجه گرفتند، ما هم همان کارها را انجام دهیم. یا چه کارهایی نکردند که ممکن است نتیجه بدهد و حالا ما آن اقدامات را انجام دهیم. ضمن اینکه خود بچه های گروه اول هم یکسری پیشنهادات به ما می دادند تا اکران بهتری داشته باشیم.

خوشدونی: به نظر من شرایط اکران نوروزی خیلی ایده آل تر از تابستان است. مثلا چهار بعدازظهر عید یک سانس فوق العاده برای آمدن مخاطب به سینماست، اما همین سانس و ساعت در تابستان با آن گرمایی که سراغ داریم، قطعا یکی از بدترین زمان های نمایش فیلم است و خب همین مسئله می تواند در افت مخاطب در طرح تابستانه تاثیر بگذارد.

حاجیها: به این مسئله اضافه کنید شرایط اقتصادی کشور و بالا رفتن دلار و سکه و به طور کلی اوضاع نابه سامانی که در تابستان شاهدش بودیم که به طبع در استقبال مردم از سینما آن هم تماشای فیلم کوتاه تاثیر منفی گذاشت. ضمن اینکه قطع شدن تلگرام به عنوان یکی از ابزارهای موثر ارتباطی برای تبلیغ فیلم را نباید دست کم گرفت که این محدودیتها در اکران نوروزی وجود نداشت.

خوشدونی: در واقع هم شرایط فصلی اکران و هم شرایط اقتصادی جامعه به عنوان دو عامل محدودکننده در اکران فیلم های ما تاثیر گذاشت و ما مجبور بودیم به دنبال راه حل و طرح و ایده ای برای جبران آنها باشیم. واقعیت این است که ما با بدشانسی اجتماعی در زمان اکران فیلم های خود مواجه شدیم. شما شرایط اقتصادی جامعه و جو روانی ناشی از آن را کنار بگذارید، همین قطع بودن تلگرام محرومیت بزرگی برای ما بود، چون بیشترین حجم تبلیغ از طریق تشکیل کمپین های حمایتی در فضای مجازی از طریق تلگرام انجام می شد که بچه های اکران نوروزی توانستند از ظرفیت آن به خوبی استفاده کنند، اما ما یک شانس بزرگ تبلیغاتی را از دست دادیم، یا دست کم با محدودیت های جدی در ارتباط با آن مواجه شدیم. البته گروه هنر و تجربه در شکل گیری این موانع مقصر نبوده، اما به هرحال برای گروه ما به یک مانع بدل شده است. به همین دلیل ما به دنبال راه حل های جایگزین رفتیم، از جمله دعوت از چهره های سینمایی یا سلبریتی ها در اکران های عمومی، تا بتوانیم بخشی از این خلأ تبلیغاتی را که بر ما تحمیل شده، جبران کنیم.

صمدی: به نظر من این ایده در شرایط کنونی جواب داد. ما پیش خودمان فکر می کردیم مگر مخاطب فیلم کوتاه چند نفرند؟ ما دوست داشتیم تعداد بیشتری از مخاطب به تماشای این آثار و مردم عادی به تماشای فیلم ها بروند، نه فقط مخاطب خاصی که علاقه مند به فیلم کوتاه است و آن را می شناسد. خب مردم عادی هم یا به خاطر بازی یک چهره در فیلم به سینما میروند یا با حضور او در سالن سینما، و ما فکر کردیم که از روش دوم استفاده کنیم تا مردم به واسطه دیدن ستاره ها از نزدیک هم که شده، با فیلم کوتاه آشنا شوند.

 البته این روش پروپاگاندایی است و در شرایط کنونی چاره ای هم نیست که از این روش ها برای جلب مخاطب استفاده شود، به ویژه اینکه بخشی از ماهیت سینما ماهیت رسانه ای آن است. اما از طرف دیگر، شاید جای ناراحتی است که فیلم کوتاه هم برای دیده شدن و جذب مخاطب مجبور است تن به سازوکارهای سینمای تجاری بدهد و از ستاره و سلبریتی ها برای آوردن مخاطب به سینما کمک بگیرد.

حاجیها: به نظرم خیلی هم نباید نگران این مسئله بود. این ربطی به فیلم کوتاه ندارد. شاید یک فیلم بلند و گیشه ای هم با استقبال مخاطب همراه نباشد و عوامل فیلم برای جلب مخاطب یا فروش بیشتر از این قواعد استفاده کنند. چه بسیار فیلم های هنری داشتیم که ممکن است در جشنواره کن یا هر جشنواره معتبر دیگری جایزه گرفته یا ستایش شده باشد، اما در داخل کشور با استقبال مخاطب همراه نباشد. استفاده از سلبریتی ها برای اعتبار بخشیدن به فیلم کوتاه نیست، بلکه یک روش متداول برای جلب مخاطب بیشتر است.

عاطفی: باید ببینیم که هدف گذاری ما چیست. هدف ما آشنایی تعداد بیشتری از مردم و مخاطبان ایرانی با فیلم کوتاه بود، نه صرفا فروش بیشتر فیلم های خودمان. مگر چقدر برای ما برگشت سرمایه دارد که بخواهیم صرفا با انگیزه سودآوری از این تمهید استفاده کنیم.

خوشدونی: به نظر من وقتی کارگردانی برای فروش فیلم خود از یک بازیگر ستاره در فیلمش استفاده می کند، مصداق استفاده از قواعد فیلم تجاری می شود، نه اینکه برای اکران و نمایش فیلمش از بازیگران ستاره دعوت کند. ضمن اینکه ما به دلیل برخی محدودیت ها که برای تبلیغ فیلم های خود داشتیم، از این روش استفاده کردیم و چه بسا اگر این موانع وجود نداشت، به سراغ سلبریتی ها نمی رفتیم. حضور یک سلبریتی یا بازیگر ستاره در نمایش فیلم تاثیری در کم و کیف اثر نمی گذارد و لذا اعتبار یک فیلم کوتاه به کیفیت ساخت آن ربط پیدا می کند نه حضور یک ستاره در زمان نمایش فیلم. ضمن اینکه ما قصد داشتیم خود بازیگران را هم با فیلم کوتاه بیشتر آشنا کنیم و آنها را پای تماشای این جنس از سینما هم بیاوریم.

نجاتی: به نظر من سینما سینماست و فرقی بین فیلم کوتاه و بلند از حیث سینمایی بودن وجود ندارد، اما فیلم کوتاه به اندازه فیلم بلند جایگاه حرفه ای خود را پیدا نکرده. برای اولین بار است که در تاریخ سینمای ایران به همت گروه هنر و تجربه مراسم آیین دیدار و رونمایی برای فیلم های کوتاه برگزار شده است. یا از بخش خصوصی فردی به اسم خانم مریم موسوی به حمایت از فیلم های کوتاه پرداخته است. نباید نگاه ترحم برانگیز به فیلم کوتاه یا فیلمسازان کوتاه داشت. من به جرئت میگویم که بسیاری از فیلم های کوتاه را بر فیلم های بلند ترجیح می دهم. اما پیروی از قواعد سینمای تجاری در بخش نمایش و اکران بحث دیگری است که نباید آن را به معنای ضعف یا طفیلی بودن فیلم کوتاه دانست. این راه کارها یک سری تمهیداتی برای نمایش بهتر و باشکوه تر است، نه چیزی دیگر. قصد ما گسترش دامنه مخاطبان فیلم کوتاه بود و اینکه ضریب اشغال صندلی های مربوط به فیلم های کوتاه افزایش یابد.

خوانساریان: من دو تا از فیلم هایم قبلا در هنر و تجربه اکران شده بود؛ «بن بست» و «سبز کله غازی»، که اینها روی هم نزدیک به ۳۰۰ هزار تومان فروخته. الان فکر می کنم اگر آن فیلم ها در قالب همین طرح و الگو اکران می شد، قطعا بیشتر می فروخت، نه اینکه دغدغه من از این بحث مسئله فروش باشد. مسئله دیده شدن بیشتر یک اثر است و اینکه وقتی خود فیلمساز برای اکران بهتر فیلمش مداخله می کند، یا طرح و ایده می دهد، میتواند به بیشتر و بهتر دیده شدن اثرش کمک کند و این هیچ کار بدی نیست و کسر شأنی برای فیلمساز نمی آورد. در واقع در این شیوه اکران آموختم که به جای غر زدن به ارگان و نهادهای متولی نمایش، فیلمساز باید نقش کنش گرانه ای در اکران فیلمش داشته باشد و تلاش کند تا از ظرفیت های مختلف برای رسیدن به این هدف بهره ببرد. در واقع گاهی فیلمساز می تواند روابط عمومی فیلمش باشد. ما در طرح اکران تابستانه فیلم کوتاه یاد گرفتیم که چگونه در یک همکاری و همفکری و در واقع کار تیمی و گروهی، راهکارهای مختلف اکران موفق را تجربه کنیم و منتظر کسی و جایی ننشینیم. مثلا خودمان کمپین و گروه تلگرامی راه انداختیم یا پوستر و تیزر درست کردیم و اصلا در کنار فیلمسازی، با روش های مختلف تبلیغ فیلم آشنا شدیم و شخصا آن را تجربه کردیم که تجربه بسیار جذاب و مفیدی هم بود. ضمن اینکه ما پخش کننده نداریم و خودمان باید نقش پخش کننده و مبلغ فیلم را بازی کنیم. درسی که من از این ایده و طرح گرفتم، این است که نه فقط در تولید فیلم، که در توزیع و نمایش آن هم فیلمساز باید پویا و فعال باشد.

صمدی: این مسئله پخش کننده خیلی مهم است و قطعا یکی از عوامل مهمی که موجب شده فیلم کوتاه کمتر دیده شود، عدم وجود پخش کننده است که خود این مسئله هم به نوعی به سازوکارهای اکران و فروش این فیلم ها برمی گردد. در واقع چون بازار فیلم برای این آثار فراهم نیست، حامی پخش هم ندارد و خود فیلمساز یا نهادهای مرتبط باید به حمایت از آن بپردازند. درحالیکه مثلا در فرانسه که من شاهدش بودم، فیلم های کوتاه پخش کننده دارند، چون بازار خرید دارد و خیلی از سینماداران یا شبکه های تلویزیونی برای نمایش این فیلم ها به خرید و حمایت از آنها نیاز دارند. به نظر من اگر فیلم کوتاه جایگاه حرفه ای خود را پیدا کند و در چرخه تولید و فروش قرار بگیرد، به تدریج پخش کننده هم پیدا می کند و درنهایت مخاطبان بیشتری به تماشای فیلم های کوتاه خواهند نشست.

 اینکه برخی از افراد حتی برخی سینماگران و بازیگران هم فیلم کوتاه را جدی نمی گیرند، این تصور است که فیلم کوتاه عرصه ای برای تجربه و آموزش فیلمسازی است و در واقع فیلم کوتاه یک ابزار و وسیله و راهی برای رسیدن به فیلم بلند است و خودش هدف نیست و اصالت ندارد. شاید همین رویکرد باعث شده برخی فیلم کوتاه را به مثابه فیلم دانشجویی ببینند.

خوشدونی: وقتی ما این فیلم ها را اکران کردیم، یعنی هدفمان فیلم کوتاه است و قرار نیست این مدیوم را تجربه کنیم تا فیلمسازی را یاد بگیریم. در آن صورت این فیلم ها را اکران نمی کردیم و پایش نمی ایستادیم. می رفتیم هر وقت فیلم بلند ساختیم، آن را به نمایش می گذاشتیم. همین که این فیلم را اکران کردیم، یعنی برای فیلم کوتاه به عنوان یک سینمای مستقل، هویت و اصالت قائل هستیم و آن را راهی برای رسیدن به فیلم بلند نمی دانیم. در عین حال این به این معنا نیست که به فیلم بلند فکر نکنیم و دوست نداشته باشیم فیلم بلند بسازیم. اما ساخت فیلم بلند هم به معنای این نیست که فیلم کوتاه نمی تواند هویت و مدیوم مستقلی باشد.

حاجیها: در جهان ما فیلمسازان بسیار معروف و حرفه ای داریم که اساسا هدفشان ساخت فیلم کوتاه است و نه چیز دیگر. در واقع فیلم کوتاه یک شکل از فیلمسازی است که بنا به علایق فیلمساز می تواند به هدف غایی او بدل شود و یکی هم فیلم بلند را دوست دارد و در آن زمینه فعالیت می کند. هیچکدام آنها ذاتا بر دیگری رجحان ندارد.

صمدی: مثل ادبیات داستانی می ماند که یکی به نوشتن رمان علاقه مند است و دیگری به داستان کوتاه و هر کدام هم زیبایی و جذابیت و قابلیت های خاص خودش را دارد. شاید یک نویسنده داستان کوتاه نویس حرفه ای تری باشد، اما رمان نویس خوبی نباشد یا برعکس. لذا فیلم کوتاه هم می تواند هدف باشد و هم وسیله و هیچکدام از آنها نیز ذاتا بر دیگری برتری ندارد. برنده نخل طلای فیلم کوتاه امسال یک کارگردان ۶۵ ساله بود و هنوز در این سن و سال فیلم کوتاه می ساخت. فیلم کوتاه لزوما برای فیلمسازان جوان نیست و اصلا سن و سال نمی شناسد، چون یک ساختار سینمایی هویت مند و مستقل است. در جشنواره های معتبر جهانی ارزش فیلم کوتاه و بلند به یک اندازه است و تفاوت در کیفیت ساخت هر کدام است نه نوع مدیوم.

خوانساریان: قبل از اینکه من فیلم کوتاه بسازم، از علاقه مندان و مخاطبان آن بودم، اما جایی نبود که بتوان رفت و فیلم کوتاه دید، مگر در جشنواره فیلم فجر که بخش مستقل فیلم کوتاه داشت. اما ۱۰ سال پیش بخش سیمرغ فیلم کوتاه از جشنواره حذف شد. در حالی که هیچ فستیوال بزرگی در دنیا چنین کاری نمی کند. در این ۱۰ سال فیلم کوتاه مهجورتر شد و دانشجویان سینما به جای اینکه فیلم کوتاه ببینند، درباره آن می شنیدند. خب وقتی همه راه های اکران فیلم کوتاه بسته یا محدود می شود، خود ما فیلم کوتاه سازان دچار این دغدغه می شویم که در این زمینه فرهنگ سازی کنیم. البته الان فیلم کوتاه به جشنواره فجر برگشته، اما به شرط ۱۵ دقیقه بودن. و ما نمی دانیم امسال قرار است چه قاعده ای بر فیلم کوتاه جشنواره حاکم شود. در واقع شما می بینید که سیاست هایی که درباره فیلم کوتاه اتخاذ می شود، مقطعی و با نوسان است و هیچ برنامه ثابت و مدونی ندارد. وقتی نمایش و اکران فیلم های کوتاه در جشنواره ها با بی قاعدگی مواجه است، بدیهی است که از مخاطب نمی توان انتظار داشت که این شکل از فیلمسازی را بشناسد و برای تماشای آن به سینما بیاید.

نجاتی: در واقع بچه های فیلم کوتاه اول باید با مدیران و متولیان تولید و نمایش سروکله بزنند و بجنگند تا بتوان امکانی برای نمایش فیلم های خود بگیرند. در چنین فضایی چگونه می توان به رشد فیلم کوتاه در ایران امیدوار بود!

خوانساریان: به نظر من جشنواره فیلم فجر مهم ترین جایی است که میتوان فیلم کوتاه را در آن عرضه کرد و به نمایش گذاشت. جشن خانه سینما که جوایز آن بسیار معتبر هم است، جشنواره نیست و مردم در آنجا نمی توانند فیلم ببینند. اما در جشنواره فجر این امکان فراهم است تا مردم به تماشای فیلم کوتاه بنشینند و با آن آشنا شوند. در اینجاست که علاقه مندی به فیلم کوتاه ایجاد می شود، یا جرقه ساخت فیلم کوتاه در ذهن کسی زده می شود، اما متاسفانه به جای بهره گیری از این فرصت جهت فرهنگ سازی در زمینه فیلم کوتاه شاهد فرصت سوزی هستیم.

 اتفاقا ابتدای فیلم هر کدامتان، جوایزی که فیلم در جشنواره های مختلف گرفته، آمده، که تعداد آن هم کم نیست و این خودش نشان می دهد سینمای ما در فیلم کوتاه پیشرفت های چشمگیری داشته و حتی تعداد جوایز فیلم کوتاه ما بیش از فیلم های بلند است؛ نشانه اینکه جهان، سینمای کوتاه ما را جدی گرفته و متوجه ارزش های آن شده، اما هنوز در داخل، فیلم کوتاه نتوانسته جایگاه واقعی و حرفه ای اش را پیدا کند.

صمدی: اتفاقا تولید فیلم کوتاه هم از حیث هزینه ها و مسائل اقتصادی و هم همکاری نهادها و مراکز جهت صدور مجوز نسبت به خیلی از کشورها راحت تر است، در حالی که مثلا ساخت فیلم های کوتاه در کشورهای اروپایی سخت تر است و به نامه نگاری و دوندگی بیشتری از لحاظ اداری نیاز دارد و در واقع سخت گیری بیشتری صورت می گیرد، اما وقتی فیلمت را ساختی، نگران اکران و نمایش و حمایت از اثرت نیستی. مشکل فیلم کوتاه در ایران نه در مرحله ساخت و تولید، که در مرحله اکران و نمایش است.

خوشدونی: البته چیزی که بچه ها می گویند، بخش مثبت آن است، اما فرایند تولید هم در ایران با مشکلاتی مواجه است. من در سال ۹۵ مهم ترین جایزه فیلم کوتاه کشور را گرفتم. وقتی این جایزه را گرفتم، هیچ تهیه کننده خصوصی حاضر نمی شد برای فیلم کوتاه من سرمایه گذاری کند. اگر ۱۰۰ تا جایزه دیگر هم میگرفتم، باز همین بود و فرقی نداشت. در واقع چون سیستم عرضه و تقاضا بر فیلم کوتاه حاکم نیست، تهیهکنندگان هم ریسک نمیکنند و ترجیح میدهند در ارتباط با فیلمهای بلند و تجاری سرمایهگذاری کنند. من معتقدم پخش تلویزیونی مهمترین و بهترین اقدامی است که میتوان در ارتباط با نمایش و حمایت از فیلمهای کوتاه انجام داد.

محرابی: اگر تلویزیون برای خرید فیلم کوتاه سرمایه گذاری کند، قطعا تهیه کنندگان نیز امیدوار می شوند و ریسک پذیری آنها برای تهیه فیلم های کوتاه بالا می رود، یا اصلا خود تلویزیون می تواند سفارش دهنده کار باشد و برای تولید فیلم کوتاه سرمایه گذاری کند. وقتی در یک برنامه تلویزیونی فردی به اسم ایرج ملکی را به عنوان سازنده فیلم کوتاه در فضای مجازی دعوت می کنند که به شکل ناخواسته باعث شهرت چنین فردی می شوند، چطور می توان تصویر درست از فیلم کوتاه در ذهن مردم ساخت و شناخت و آگاهی آنها را نسبت به فیلم کوتاه بالا برد. تلویزیون به جای تعریف و تبلیغ فیلم کوتاه، با برنامه هایی از این دست باعث بی اعتباری فیلم کوتاه می شود، درحالیکه در همه جای دنیا تلویزیون خاستگاه و حامی اصلی فیلم های کوتاه است.

صمدی: به نظر من یکی از کارهایی که هنر و تجربه می تواند انجام دهد، این است که در تلویزیون فرصتی برای تبلیغ فیلم های کوتاه بگیرد و مثل تیزرهای فیلم های بلند سینمایی که لا به لای برنامه پخش می شود، زمانی را هم به تبلیغ تیزرهای فیلم های کوتاه اختصاص دهد. ما هر چقدر هم از روش های مختلف تبلیغی استفاده کنیم، باز نمی توانیم به اندازه قدرت و مانوری که تلویزیون بر افکار عمومی دارد، مردم را متوجه فیلم های کوتاه کنیم. مثلا مثل برنامه هفت برنامه ای ویژه فیلم کوتاه در تلویزیون ساخته شود که به پشت صحنه آنها برود و گزارش تهیه کند، یا با کارگردان و عوامل فیلم ها گفت و گو بگیرد و حتی به نمایش و نقد آنها بپردازد. قطعا ساخت و پخش چنین برنامه ای می تواند در رشد فیلم کوتاه و فرهنگ سازی برای جلب مخاطب بیشتر از هر اقدام دیگری موثر باشد.

حاجیها: به نظر من گروه هنر و تجربه باید تلاش کند تا خودش را هم تبلیغ کند، نه فیلم هایش را. گاهی از من می پرسند که فیلمت اکران نشده؟ من می گویم چرا در گروه هنر و تجربه در حال اکران است. بعد می پرسند هنر و تجربه چیست؟ واقعیت این است که هنوز خیلی از مردم از وجود گروه هنر و تجربه و کارکردهای آن بی اطلاع هستند. جالب اینکه خیلی از اینها که تا حالا گروه هنر و تجربه به گوششان نخورده، آدمهای فرهنگی و اهل هنر هستند، اما متاسفانه این گروه سینمایی و نوع فیلم هایی را که اکران می کند، نمی شناسند. اگر گروه هنر و تجربه تبلیغات تلویزیونی بیشتری داشته باشد، یا از ظرفیت های رسانه ای که در اختیار دارد، بیشتر استفاده کند، نفع آن به فیلمسازانی که فیلم هایشان در این گروه اکران می شود هم می رسد. ضمن اینکه گروه هنر و تجربه به عنوان یک نهاد و مرکز سینمایی از برش بیشتری برای دریافت انواع تبلیغات برخوردار است که ما به عنوان فیلمساز فاقد این نفوذ هستیم. اگر مدیران هنر و تجربه اسم هنر و تجربه را از طریق رسانه ملی در بین مردم جا بیندازند، ظرفیتی ایجاد می شود که فیلم های اکران شده در آن از دامنه وسیع تری از مخاطب برخوردار شود.

نجاتی: البته گروه هنر و تجربه برای حفظ موجودیت و صیانت از خود هم دچار چالش های بزرگی است، چون مخالفانی دارد که از اساس با این رویکرد مخالف اند، از جمله برخی تهیه کننده هایی که از قدرت و نفوذ بالایی هم برخوردارند و این گروه را به ضرر منافع مالی خود در سینما می دانند.

خوانساریان: در اکثر کشورهای دنیا مردم از طریق تلویزیون با فیلم مستند و کوتاه آشنا می شوند، اما تا حالا پیش نیامده که هیچ کدام از فیلم های ما را در تلویزیون پخش کنند. حتی وقتی اختتامیه جشنواره فیلم کوتاه تهران را پخش مستقیم می کنند، یک فریم و یک پلان از فیلم کوتاه ها را نشان نمی دهند، یا اگر بازیگر خانم داشته باشد، آن را حذف می کنند. این اتفاقی است که برای خود من افتاد. چند وقت پیش از تلویزیون تماس گرفتند که می خواهیم فیلم کوتاهت را پخش کنیم، آیا بازیگر خانم هم در فیلم بازی می کند؟ گفتم بله. بعد گفت حیف شد، نمی توانیم پخش کنیم! یک دوره ای تلویزیون برنامه ای پخش می کرد به اسم «سینما فردا» که درباره فیلم کوتاه بود. این برنامه چون نمی توانست فیلم های کوتاه خوب را نشان دهد، به سراغ بدترین آنها می رفت که صرفا مشکل پخش نداشتند، اما از لحاظ کیفی در سطح نازلی بودند. خب چنین رویکردی ضربه سهمگینی به فیلم کوتاه می زند و به جای جاذبه به ایجاد دافعه در مخاطبی منجر می شود که چنین برنامه ای را تماشا می کند.

 تشکیل و راه اندازی پاتوق های فیلم کوتاه نمی تواند به رونق گرفتن آن کمک کند؟

صمدی: به نظر من اصلا. چون خیلی از پاتوق ها و محفل های خصوصی درباره فیلم کوتاه تشکیل شد، اما هیچ نتیجه ای نداشت. ضمن این که در این محافل معمولا خود فیلمسازان کوتاه هستند که فیلم های یکدیگر را می بینند.

خوشدونی: در شرایط کنونی فیلم کوتاه نیاز به مخاطب عام دارد، وگرنه مخاطبان خاص همیشه این سینما را دنبال می کنند. به این نیاز داریم که فیلم کوتاه در بین عموم مردم و در سطح جامعه شناخته شود، نه در سطح دانشجویی یا محافل خصوصی سینمایی.

 فکر نمی کنید که اساسا ماهیت و ساختار و هویت فیلم کوتاه به گونه ای است که مخاطب خاص دارد و شاید نباید انتظار داشت که مخاطب عام جذب آن شود؟

صمدی: صددرصد با این نگاه مخالفم. در ایتالیا من شاهد بودم که در میدان های شهر، آن هم در شهرهای خیلی کوچک، پرده تابستانه می زنند و فیلم کوتاه پخش می کنند. حتی من شاهد بودم که برخی از مردم از طریق پنجره های خانه شان که مشرف به این میدان ها و پرده های سینمایی بود، می نشستند و فیلم کوتاه تماشا می کردند. خب همین الگو را می توانیم در پارک های بزرگ در شهرهای مختلف ایران اجرا کنیم. آن وقت می توانیم متوجه شویم که آیا مردم عادی جذب فیلم کوتاه می شوند یا نه.

محرابی: یک بار در مترو شبیه به این کار را انجام دادند با فیلم های ۱۰۰ ثانیه ای که موفق نبود. مثلا هنگام نمایش فیلم، قطار به ایستگاه می رسید و فیلم قطع می شد و باید صبر میکردی تا قطار دوباره راه بیفتد. واقعیت این است که ما در ایده هایی که اجرا می کنیم، همه جوانب و ابعاد آن را نمی سنجیم و چون خود طرح مشکل دارد، به جای اینکه به تبلیغ و ترویج پیام آن منجر شود، خودش به یک ضد پیام بدل می شود.

حاجیها: وقتی ما داریم دست و پا می زنیم تا مردم بفهمند فیلم کوتاه چیست و از آن طرف بخش فیلم کوتاه در جشنواره فجر حذف یا محدود می شود، معلوم است مردم هم آن را جدی نمی گیرند. به قول معروف، حرمت امامزاده دست متولی آن است. وقتی متولیان فرهنگی و سینمایی در حق فیلم کوتاه کوتاهی می کنند، ما هر چقدر هم دست و پا بزنیم، نمی توانیم به نقطه مطلوب برسیم.

خوشدونی: به نظر من در سیاست گذاری مربوط به اکران نباید فیلم ها  را کوتاه و بلند ببینیم. با وجود همتی که هنر و تجربه در اکران فیلم های کوتاه یا فیلم های هنری دارد، اما مدلی که انتخاب کرده، کهنه است. من به عنوان یک فیلمساز دقیقا نمیدانم که مثلا شش روز دیگر در کدام سینما و سانسی فیلمم نمایش داده میشود، چه برسد به مخاطب!

محرابی: من قبلا با سایت هنر و تجربه همکاری می کردم. این انتقادی بود که همیشه از سوی کارگردان ها و مخاطب ها درباره زمانبندی نمایش فیلم ها وجود داشت. به نظر من تعداد فیلم ها باید کم شود و نوبت اکران و نمایش آنها افزایش یابد.

خوشدونی: خب وقتی این سیستم غلط است و همه هم نسبت به آن نقد دارند، باید تغییری در آن به وجود بیاید. پیشنهاد من هم این است که به جای اکران تعداد زیادی فیلم، هر ماه سه الی چهار فیلم اکران شود، البته با استفاده از تمام پتانسیلی که در سینماهای هنر و تجربه وجود دارد و بهره گیری از تمام سانس ها برای نمایش این چند فیلم، تا این فیلم ها سینمای هنری را در برابر سینمای تجاری نمایندگی بکند. این پراکندگی سانس ها که الان وجود دارد، کار خوب هنر و تجربه را در اکران فیلم های خاص به هدر می دهد.

نجاتی: من خیلی با این پیشنهاد موافق نیستم. به این دلیل که آنگاه هنر و تجربه به این متهم می شود که از چند فیلم معدود حمایت می کند و فرصتی برای نمایش همه فیلم ها فراهم نمی کند. واقعیت این است که حجم فیلم ها بالاست و اکران معدود مانع از نمایش خیلی از آنها در طول سال می شود.

خوشدونی: همه جای دنیا ممکن است در بخش سینمای مستقل فیلم های زیادی تقاضای اکران داشته باشد، اما امکان نمایش همه آنها که فراهم نیست، و بالاخره یک گزینشی اتفاق می افتد. هنر و تجربه که نمی تواند و نباید همه این فیلم ها را اکران کند. اصلا ظرفیت و امکان این مسئله وجود ندارد.

محرابی: البته اینجوری نیست که همه فیلم های متقاضی مجوز اکران بگیرند، و خیلی از فیلم ها به دلیل کیفیت پایین رد می شوند. ولی با این موافقم که تعداد فیلم ها محدود شود و زمان و سانس بهتر و بیشتری به فیلم های انتخاب شده داده شود تا مخاطب از فرصت بیشتری برای تماشای آنها برخوردار شود. ضمن اینکه می دانم تعداد زیاد فیلم های متقاضی اکران و ظرفیت محدود گروه هنر و تجربه در نمایش آن ها، محدودیت هایی ایجاد کرده که برنامه ریزی درباره نحوه نمایش فیلم ها را سخت کرده است.

حاجیها: من خودم مخاطب سینمای هنر و تجربه بودم و گاهی پیش می آمد یک روز می رفتم و چند فیلم را پشت سر هم می دیدم. چون فیلم های با کیفیت و تماشایی بودند، اما گاهی وقت ها فیلم هایی اکران می شود که به نظرم پایین تر از سطح سینمای هنر و تجربه است. من هم موافقم که کیفیت جایگزین کمیت شود. قطعا اکران تعداد اندک فیلم های با کیفیت از تعداد زیاد فیلم های ضعیف، موفق تر خواهد بود.

خوشدونی: ببینید، در ارتباط با همین فیلم های کوتاه تابستانه ما الان دو ماه اکران داریم. به جای این دو ماه اگر دو هفته اکران داشتیم، اما سانس و سالن های بیشتری به آن تعلق می گرفت، با فروش و استقبال بیشتری از سوی مخاطب همراه می شد. این پراکندگی ظرفیت اکران را از بین می برد.

برای شما فروش فیلم هایتان اولویت دارد یا به نمایش درآمدن آن؟

نجاتی: قطعا اول دیده شدن این فیلم ها برای ما مهم است و قدر این فرصتی که گروه هنر و تجربه برای نمایش فیلم هایمان را فراهم کرده، می دانیم. اما اگر برنامه ریزی دقیق تری برای شیوه اکران وجود داشته باشد، به طبع فروش آن هم بالا می رود. ضمن اینکه باید به این مسئله هم توجه داشت که اگر ما از گروه هنر و تجربه انتظار حمایت داریم، خود این گروه هم باید توسط نهادهای بالادستی حمایت شود. ما در جلسه ای که با برخی از نمایندگان مجلس داشتیم، فیلم های کوتاه را برای آنها به نمایش گذاشتیم که تحت تاثیر قرار گرفتند. خب این نمایندگان، به ویژه کمیسیون فرهنگی مجلس، هم باید وارد میدان شود و از نهادها و مراکز فرهنگی و هنری حمایت کند.

حاجیها: به نظر من تحت تاثیر قرار نگرفتند اتفاقا. اغلب آنها درباره ضرورت ساخت فیلم هایی با سوژه ها و مفاهیم مورد نظر خودشان حرف زدند و توصیه کردند که درباره آنها فیلم بسازیم. از سه نفر فقط یک نفر پرسید که درخواست شما چیست و بقیه بیشتر خواسته های خودشان را مطرح می کردند. نه اینکه بحث من فقط فیلم کوتاه باشد، مسئله این است که بسیاری از مدیران و سیاست گذاران فرهنگی درک درستی از سینما و مسائل آن ندارند و صرفا می خواهند سینما در راستای اهداف آنها حرکت کند.

محرابی: با همه نقدهایی که بر هنر و تجربه وارد است و من از نزدیک شاهد آن بودم، اما واقعیت این است که از یک جایی به بعد هنر و تجربه هم نمی تواند بیشتر از این حمایت کند. خیلی از مشکلات در چرخه اکران به جاهای دیگر مربوط است و خود هنر و تجربه هم به حمایت نهادهای مافوق خود نیاز دارد تا مسیر آن را هموارتر کنند. با این حال اگر گروه هنر و تجربه نظم بهتری به چرخه اکران خود ببخشد، کمک زیادی به اکران بهتر فیلم هایش خواهد کرد.

خب برگردیم به فیلم های کوتاه تابستانه. چینش و انتخاب این فیلم ها چطور صورت گرفت و چه شد که این شش فیلم در یک پکیج قرار گرفتند؟

خوانساریان: خب ما از قبل یکدیگر را می شناختیم و در یک گفت و گو و تفاهم درون گروهی به این پکیج رسیدیم. شباهت هایی که بین جهان ذهنی و سینمایی ما وجود داشت، نقش مهمی در این همکاری داشت.

نجاتی: یک محور مشترک دیگر هم بین این فیلم ها وجود داشت و آن فیلم کوتاه هایی بود که در خارج از کشور ساخته شده بود. سه تا از این فیلم ها خارج از کشور تولید شده است. ما این فیلم ها را به گروه هنر و تجربه بردیم تا مورد بررسی آقای صانعی مقدم و علم الهدی قرار بگیرد. از این طرف هم خودمان جلسه می گذاشتیم و درباره شیوه این همکاری و چگونگی تبلیغ فیلم هایمان تصمیم می گرفتیم. هر یک از بچه ها هم ایده های خود را مطرح می کرد، ضمن اینکه در همین راستا با بچه های اکران نوروزی هم جلسه گذاشتیم و از نظرات و تجربه های آنها هم استفاده کردیم. به هرحال فیلم های ما استانداردهای لازم را داشت و بعد از تایید هنر و تجربه در قالب یک پیکج و با عنوان فیلم های کوتاه تابستانه به مرحله اکران رسید. ما بین خودمان تقسیم کار انجام دادیم و هر یک از این شش نفر یک گوشه کار را گرفت. یکی گفت تبلیغ مجازی با من، یکی دیگر گفت تنظیم و توزیع خبرها با من، یکی دیگر به کارهای مربوط به کمپین پرداخت، و این تجربه همکاری برای ما یک تجربه دلچسب و مفید بود. در واقع ما یک کار تیمی و ورکشاپی را به شکل خودجوش تجربه کردیم و یاد گرفتیم که چطور برای بهتر دیده شدن یک اثر هنری و نمایشی باید کار کرد. به عبارتی، ما کار رسانه ای مرتبط با نمایش فیلم را هم یاد گرفتیم و با زیروبم های آن آشنا شدیم. مثلا فهمیدیم فلان ساعت پیک اصلی خبر است و اگر در این ساعت اخبار مربوط به اکران را منتشر کنیم، بیشتر دیده می شود و به اصطلاح کلیک خورش بیشتر است. یا اینکه چطور می توان در شهرهای مختلف مخاطب جذب کرد و درنهایت آموختیم که کار فیلمساز با آخرین سکانس تمام نمی شود و چه ظرفیت هایی پس از تولید وجود دارد که اگر به درستی شناخته شود و مورد استفاده قرار بگیرد، میتوان اکران بهتری را تجربه کرد. این تجربه به ما آموخت که خود فیلمسازان هم باید در جهت بهتر دیده شدن اثرشان وارد میدان شوند و از ظرفیت های قانونی جهت تبلیغ فیلم خود استفاده کنند. در واقع یاد گرفتیم که چطور یک فیلمساز کنش گر باشیم.

صمدی: این را که می گویند محدودیت ها موجب شکوفایی استعدادها می شود، ما به نوعی در فرایند اکران فیلم هایمان تجربه کردیم. این شکل از مداخله و پویایی در نمایش فیلم به خود فیلمساز کمک می کند تا به نوعی دست به مخاطب شناسی بزند، یا با مکانیسم اکران و سازوکارهای آن آشنا شود. قطعا این تجربه می تواند در فیلم های بعدی هم به کمک فیلمساز بیاید و او راه ارتباط برقرار کردن با مخاطب را بیاموزد. واقعیت این است که فقط پرده سینما راه ارتباط کارگردان و مخاطب نیست و رمز و رازهایی پشت این پرده وجود دارد که باید آنها را شناخت و به کار بست و صرفا به تبلیغات رسمی اکتفا نکرد.

خوشدونی: اگر این ارتباط دوسویه باشد، یعنی هم بچه های فیلم کوتاه بین خودشان طرح و ایده داشته باشند و در یک همکاری درون گروهی به تبلیغ آثارشان بپردازند و هم از آن سو گروه هنر و تجربه نیز از امکاناتی که دارد، به درستی استفاده کند، محصول این تعامل و ارتباط دو سویه قطعا رونق بیشتر گیشه ها خواهد بود و هر دو از این اتفاق سود خواهند برد. خوشبختانه مدیران هنر و تجربه ارتباط خوب و صمیمانه ای با بچه های فیلم کوتاه برقرار می کنند و این همکاری فارغ از نتایج آن فی نفسه ارزشمند است. دست کم هنر و تجربه اگر کمکی هم به اکران بهتر نکند، سنگی هم جلوی پای اکران فیلم هایت نمی گذارد. این دو تجربه اکران فیلم کوتاه که در هنر و تجربه اتفاق افتاد، یک پشتوانه بسیار خوبی است تا این گروه با فیلمسازان کوتاه به نقاط مشترک بیشتری دست پیدا کند تا درنهایت به رشد فیلم کوتاه در کشور منجر شود.

محرابی: واقعا باید قدر گروه هنر و تجربه را دانست و سپاس گزارشان بود که زمینه اکران فیلم های کوتاه را فراهم کرده. یادمان باشد این آغاز یک حرکت تازه و ارزشمند است که هنر و تجربه مسبب آن بوده. ما قبل از این هیچ وقت از این امکان برخوردار نبودیم که فیلم های کوتاه در شهرستان ها هم اکران شود و الان این اتفاق به همت گروه هنر و تجربه در حال رخ دادن است. هنر و تجربه یک امکان است برای نمایش فیلم های خاص و ما نمی توانیم همه انتظارات و خواسته های خود را از دریچه هنر و تجربه پیگیر باشیم و نهادهای دیگر، به ویژه در تولید، باید از الگوی هنر و تجربه در اکران و نمایش استفاده کنند تا در یک هم افزایی سینمایی بتوانیم شاهد استمرار این جریان باشیم.

از نتایج کوتاه مدت این طرح هم اگر بخواهیم صحبت کنیم، می توان به علاقه خیلی از جوانان برای ساخت فیلم کوتاه اشاره کرد. این اکران ها می تواند به عنوان نمونه های موفق فیلم های کوتاه به انگیزه بیشتر برای تولید فیلم کوتاه کمک کند. شما به عنوان فیلمسازان فیلم کوتاه که از شانس اکران آثارتان برخوردار بودید و البته فیلم هایتان در جشنواره های مختلف مورد توجه قرار گرفته، برای کسانی که می خواهند قدم در این مسیر بگذارند و فیلم کوتاه بسازند، چه توصیه هایی دارید؟

حاجیها: اتفاقا یک مشکلی که در حال حاضر در رشته های مختلف هنری وجود دارد، این است که بسیاری از افراد همین جوایز و تشویق شدن ها را می بینند و انگیزه پیدا می کنند تا مثلا به سراغ ساخت فیلم کوتاه یا مستند بروند. در واقع انگیزه خیلی ها حضور در جشنواره های جهانی است و حتی من با برخی مواجه شدم که می گویند دارم یک فیلم برای جشنواره کن یا اسکار می سازم! شما گمان میکنی که مثلا جشنواره کن تهیه کننده یا سفارش دهنده اثر است! به نظر من برای ساخت فیلم کوتاه ابتدا چند کار برای تجربه کردن بسازند، نه به قصد ارسال به جشنواره ها. جشنواره و جایزه هدف فیلمسازی نیست، پیامد آن است، چه در ارتباط با فیلم های کوتاه، چه فیلم های بلند. حتی با قرض گرفتن یک دوربین معمولی از دوستی یک ایده ای را طراحی کنند و بر اساس آن فیلم بسازند تا با دشواری ها و چالش های آن آشنا شوند؛ مسئله ای که مشتاقان فیلمسازی کمتر به آن توجه می کنند. به نظرم هیچ راه میانبری در هنر وجود ندارد.

خوشدونی: خیلی ها لحظه شیرین موفقیت یک فیلم کوتاه در اکران یا جشنواره ای را می بینند و تصمیم می گیرند فیلم کوتاه بسازند، اما تلخی ها و دشواری های کار را نمی بینند. انگار برخی گمان می کنند چون این فیلم ها کوتاه است، پس ساخت آن هم بسیار راحت و آسان است. کسی که نخل طلای فیلم کوتاه را گرفته، سال ها پشت این اتفاق سختی کشیده و فراز و نشیب های زیادی را طی کرده تا به این نقطه رسیده، اما اغلب آدم ها همان نقطه اوج را می بینند.

صمدی: به این نکته باید توجه داشت که یک فیلم کوتاهی که موفق می شود و در جشنواره های مختلف جایزه می گیرد، لزوما فیلم اول یک فیلمساز نیست و چه بسیار فیلم هایی که همان فیلمساز ساخته و شکست خورده است. خیلی ها فقط قسمت پر لیوان را می بینند و وقتی با سختی ها و موانع کار در عمل مواجه می شوند، دچار سرخوردگی شده و از این کار دست می کشند. بنابراین به نظر من کسانی که به فیلم کوتاه علاقه مند هستند، صرفا نباید همین علاقه را معیار قرار دهند و باید با فراز و نشیب های آن آشنا شوند و بسنجند که آیا می توانند مشکلات آن را هم تحمل کنند یا نه.

خوشدونی: زمانی که من دانشجوی سوره بودم، جشنواره ای به اسم سایه وجود داشت که دانشجویان کارهای خود را در آن ارائه می کردند. جالب اینکه اغلب آن ها می خواستند در فیلم هایشان حرف بزرگ فلسفی بزنند و به گمان خودشان یک شاهکار بسازند. درحالیکه حتی کمترین قواعد فیلمسازی را رعایت نمی کردند و مثلا میزانسن و قرار گرفتن زاویه درست دوربین در فیلم هایش دچار مشکل بود. به نظر من کسانی که به فیلم کوتاه و اساسا کارگردانی علاقه دارند، بیش از هر چیز باید خود را موظف بدانند که تمرین فیلمسازی بکنند و تا چهار، پنج فیلم اولش انتظار نداشته باشند که فیلمشان تحسین شود، یا جایزه بگیرد.

محرابی: البته این به این معنا نباید باشد که کارش را جدی نگیرد. فیلمسازی کوتاه یکی از جدی ترین شکل های فیلمسازی است و صرفا تمرین فیلمسازی برای ساخت فیلم بلند نیست. من فکر می کنم ابتدا باید به تصور و شناخت دقیقی از فیلم کوتاه رسید تا دچار برداشت غلط نشد. خیلی از کسانی که به سراغ فیلم کوتاه رفتند، دچار سوءتفاهم نسبت به این نوع از فیلمسازی بودند و همین باعث سرخوردگی یا شکست آنها شد. اتفاقا گاهی برخی فیلم ها باید به جشنواره برود و شکست بخورد تا فیلمساز متوجه ضعف های خود شود. جشنواره ها صرفا جایی برای اهدای جایزه نیست، بلکه آثار افراد مختلف در آن ارزیابی و قضاوت می شود و این فرصت خوبی است تا فیلمساز از طریق جشنواره ها خود را محک بزند، نه اینکه به قصد حضور در جشنواره یا دریافت جایزه فیلم بسازد.

خوشدونی: مشکل من با برخی از افراد تازه کار این است که فکر می کنند حتما باید در فیلم های کوتاه حرف های گنده بزنند، در حالی که یک قاب درست و حسابی در فیلمشان نمی بینید.

محرابی: به نظرم بخشی از توهم ها یا توقعات به شیوه آموزش فیلمسازی برمی گردد. هر جا آموزش فیلمسازی درست اتفاق افتاده، محصول کار خوب بوده. بنابراین به کسانی که می خواهند فیلم کوتاه بسازند، توصیه می کنم که پیش و بیش از هر چیز برای آموزش و یادگیری فیلمسازی سرمایه گذاری کنند. اگر اولین اساتید یک کارآموز و دانشجوی سینما آدرس های غلط بدهد، یا آموزش را بلد نباشد، مثل مربی رانندگی موجب می شود کارآموز از همان ابتدا آموزش غلط ببیند و مهارت های کار را به درستی فرانگیرد. لذا اولین گام برای ساخت یک فیلم کوتاه استاندارد و اساسا فیلمسازی، آموزش درست آن است. به همین دلیل است که ما شاهد نوعی مضمون زدگی در دانشجویان یا فیلمسازان مبتدی هستیم که فرم کار را به درستی نیاموخته اند و به جای آن، حرف های بزرگ و گنده می زنند. به نظر من فرقی نمی کند که کسی بخواهد فیلم کوتاه بسازد یا بلند، مهم یادگیری و به کارگیری تکنیک ها و فنون فیلمسازی است، و آموزش درست تا حدودی این مسیر را هموار می کند. بقیه اش مربوط می شود به استعداد و تلاش خود فیلمساز. البته این به معنای این نیست که همه چیز را به آموزش و استاد وابسته کنیم. سینما یک حرفه عملگرا و تجربی است و هر چقدر در این زمینه تجربه کنیم، بیشتر خواهیم آموخت و درنهایت معتقدم باید آنقدر فیلم ساخت تا فیلمساز شد.

نجاتی: بی تعارف بگویم که فیلمسازی استعداد می خواهد نه صرفا علاقه؛ چه فیلم کوتاه، چه بلند و چه مستند. اگر استعداد ذاتی این کار در کسی نباشد، با بهترین اساتید و بهترین دانشگاه های سینمایی هم نمی توان فیلمساز شد. من نقش آموزش درست و علمی را انکار نمی کنم، به شرطی که پیش از آن، استعداد این کار در فرد وجود داشته باشد. ضمن اینکه من به نقش نهادها و مراکز سینمایی در آموزش و تربیت فیلمسازان به شدت معتقدم و حتی تاثیر آن را بیش از دانشکده های سینمایی میدانم. استاد و استعداد در کنار هم می تواند به رشد فرد کمک کند، به شرطی که یک استاد خوب در مسیر یک استعداد خوب قرار بگیرد. بدون تعارف و اغراق یکی از نهادهای موثر که در رشد و تربیت فیلمسازان جوان در ایران نقش داشته و به طبع به بالندگی فیلم کوتاه کمک کرده، انجمن سینمای جوان است. گاهی برخی حمایت های کوچک در زمان های کوتاه می تواند معجزه کند. ضمن این که به این نکته هم اشاره کنم که در کنار اکران فیلم های کوتاه ما به برگزاری جلسات و نشست و ورکشاپ ها نیاز داریم که بتواند فیلم کوتاه را به علاقه مندان بشناساند، یا آموزش دهد. ما در نمایش فیلم هایی که در شهرستان ها داشتیم، سعی کردیم در کنار نمایش فیلم یک ورکشاپ هم برگزار کنیم تا از این فرصت استفاده کرده و به علاقه مندان فیلم کوتاه درباره فیلم کوتاه آموزش هم بدهیم، یا دست کم به انتقال تجربه بپردازیم. این یکی از همان تمهیداتی است که می تواند سینمای هنر و تجربه یا هر نهاد متولی دیگری در حوزه سینما انجام دهد. تشکیل کارگاه های آموزشی در کنار نمایش فیلم های کوتاه که به شکل رایگان هم برگزار می شود، یک اقدام موثر در جهت رشد و توسعه فیلم کوتاه و آموزش آن در سطح کشور است.

خوانساریان: من از نوجوانی در همه جشنواره های فیلم کوتاه حضور داشتم و با افراد مختلفی در این حوزه آشنا شدم. در این جشنواره ها با فیلمسازان یا مخاطبان علاقه مندی مواجه می شدم که می آمدند تا با فیلم کوتاه و نحوه ساخت آن و اساسا فضایی که در سینمای فیلم کوتاه حاکم است، آشنا شوند، اما الان سال هاست که دیگر آن تیپ افراد و علاقه مندان را نمی بینیم و راستش را بخواهید، خیلی فضای مسمومی شده. الان خیلی ها که وارد فضای فیلم کوتاه می شوند، بیش از آنکه به حرفه ای شدن فکر کنند، به رقابت با دیگران فکر می کنند و اینکه دیگران جای آنها را گرفته اند، یا حقشان را خورده اند. متاسفانه ما تازگی ها شاهد پرونده های حقوقی درباره برخی فیلم های کوتاه هستیم که بر سر مالکیت حقوقی آنها دعوا و اختلاف به وجود آمده. من چهار بار فیلمم را به جشنواره فیلم کوتاه تهران فرستادم و پذیرفته نشد، اما باز به فیلمسازی ادامه دادم تا در یک نقطه و زمانی به نتیجه رسیدم و امسال جایزه بهترین کارگردانی فیلم کوتاه را گرفتم. متاسفانه الان فضا خیلی سالم نیست و اگر کسی فیلمش موفق نمی شود، فکر می کند کسی دیگر حقش را خورده، یا در حق او جفا شده است. اگر کسی در این حوزه جدی باشد، به حواشی کاری ندارد، یا چشمش فقط دنبال جوایز نیست و اگر موفق نشد، به تخریب دیگران نمی پردازد. باید عاشق فیلم کوتاه بود تا در این زمینه کم نیاورد. خیلی از ما به جای یاد گرفتن می خواهیم انجام دهیم. توصیه من به علاقه مندان فیلم کوتاه این است که نه برای ساخت فیلم های خود عجله کنند و نه در دریافت جوایز و مدال ها. بیش از هر چیز باید فیلم کوتاه را به عنوان یک سینمای هویت مند و مستقل باور داشت و یاد گرفت. قرار نیست ما فیلم کوتاه بسازیم تا فیلم بلند را تمرین کنیم. قرار است ما فیلم کوتاه بسازیم تا یاد بگیریم چگونه فیلم کوتاه بسازیم. فیلم کوتاه هدف است نه وسیله، و اگر کسی علاقه و استعدادش را به این هدف گره بزند، می تواند در این زمینه حرفی برای گفتن داشته باشد. باید تمرین کرد تا از فیلم ساختن لذت برد، نه از جایزه بردن!

حاجیها: متاسفانه در جامعه امروز همیشه حاشیه بر متن غلبه می کند و این مسئله در ارتباط با فیلم کوتاه هم مصداق دارد. به نظرم چه کسانی که سال هاست در حوزه فیلم کوتاه فعالیت می کنند و چه آنهایی که می خواهند وارد این حوزه شوند، به متن نگاه کنند نه حاشیه ها؛ چه حاشیه های شیرینی مثل جشنواره ها و جایزه ها و چه حاشیه های تلخی که در رسانه ها شکل گرفته و متاسفانه اخلاق حرفه ای را خدشه دار کرده.

صمدی: تجربه ما که حاشیه و متن این حوزه را شناخته ایم، این است که برای بهتر دیدن نه بیشتر دیده شدن وارد این عرصه شوند. این به معنای این نیست که دیده شدن، اکران شدن یا جایزه گرفتن و مشهور شدن بد باشد، اما هدف نهایی این کار بهتر دیدن و انتقال این نگاه به مردم است. آنها باید درک کنند که فیلم کوتاه از دید و عمق بلندی برخوردار است و خیلی حرف ها را می توان از این طریق بیان کرد، پس آنچه مهم است، فن این بیان است و اینکه چگونه می توان حرف های بلند و مهمی در فیلم کوتاه زد و حتی چطور حرف کوتاه را به شکل زیبا و تاثیرگذار زد. وقتی به عمق فیلم کوتاه راه می یابی و ظرفیت ها و ظرافت های آن را می شناسی، دیگر جشنواره و شهرت و مسائل حاشیه ای برایت کمرنگ می شود و لذت فیلم ساختن را حس می کنی. به نظرم وقتی فیلمسازی لذت فیلم ساختن را حس کند، به هدفش رسیده است.

به نکته خوبی اشاره کردید. لذت فیلم ساختن فیلمساز را آنقدر از درون غنی می کند که وابسته به پاداش های بیرونی نباشد.

حاجیها: ببینید، عاطفه به نکته خوبی اشاره کرد. اینکه وقتی می خواهید اولین فیلم خود را تجربه کنید، صددرصد توان خود را بگذارید، اما انتظار نداشته باشید که فیلم حرفه ای بسازید. من زمانی که شروع کردم به ساخت فیلم کوتاه، دوربینی از یکی از دوستانم قرض کردم و تدوین را با موی میکر ویندوز انجام دادم و به اعضای خانواده ام گفتم تا نقش ها را برایم بازی کنند که شاید حرفه ای به نظر برسد. اما لذت فیلمسازی را تجربه می کردم و علاوه بر لذت بردن، یاد گرفتم. در واقع لذت یاد گرفتن بهترین تجربه فیلمسازی است و می توان با یک دوربین معمولی در خانه هم این کار را شروع کرد و در عین اینکه داری تمرین فیلمسازی می کنی، نباید فکر کنی که این فقط یک تمرین است و کم کاری کنی. در این صورت می توان به سمت حرفه ای شدن حرکت کرد.

خوشدونی: من بارها شاهد بودم کسی تحت تاثیر یک کتاب یا فیلمی قرار می گیرد و بر اساس برداشتی که از آن فیلم یا کتاب دارد، فیلم می سازد. اغلب این فیلم ها خوب نمی شود. به نظر من جذابیت و لذت فیلمسازی در این است که به تجربه های زیسته خودمان مراجعه کنیم و آن را به فیلم بدل کنیم. به نظرم دوستانی که می خواهند فیلم کوتاه بسازند، به دنبال حرفه ای بزرگ و تحت تاثیر فلان فیلم و کتاب نروند. بگردند و پیرامون خودشان و لا به لای تجربه های زندگی خودشان سوژه جذاب پیدا کنند تا بتوانند تجربه شخصی خود را در فیلم بیان کنند. در این صورت فیلم از هویت و اصالت بیشتری برخوردار می شود. به ویژه فیلم هایی که در شهرستان ها ساخته می شود، خیلی ادعای فلسفی و هنری دارد، با نگاه های عجیب و غریب و هیچ تاثیر و نشانه ای از بافت فرهنگی و جغرافیایی و بومی فیلمساز در کار نمی بینی. مثلا تحت تاثیر گدار فیلمی می سازد و به زعم خود فیلم موج نویی ساخته است. به نظر من پیش از ساخت فیلم کوتاه تا جایی که ممکن است، باید فیلم کوتاه دید. همین اکران های نوروزی و تابستانه فیلم کوتاه در هنر و تجربه، فرصتی فراهم می کند تا علاقه مندان جدی که دوست دارند فیلم کوتاه بسازند، با نمونه های عملی که به استانداردهای فیلم کوتاه نزدیک است، آشنا شوند و در درجه اول به درک درست از فیلم کوتاه برسند.

خوانساریان: به کسانی که این گفت و گو را می خوانند و چه بسا با خواندن آن شوق فیلمسازی به سراغشان بیاید، توصیه می کنم از ساده ترین چیزها فیلم بسازند. این را که بچه ها گفتند به سراغ تجربه های شخصی خودتان بروید، قبول دارم، اما نباید به این معنی باشد که فیلم شخصی بسازید به این معنی که کسی از آن سر درنیاورد، یا قابلیت ارتباط با عموم مخاطب را نداشته باشد. منظورم این است که فیلمی نسازند که فقط خودشان بفهمند و از آن لذت ببرند. فیلم باید امکان تجربه و لذت جمعی را فراهم کند، چراکه اساسا سینما هنر جمعی است. کسی که تازه فیلمسازی را شروع کرده، نباید خود را کارگردان مولف بداند. مشکل بزرگی که در خیلی از کارگردان های جوان وجود دارد، این است که می خواهند در اولین فیلم کوتاه خود، یا حرف های بزرگ بزنند که غالبا دچار محتوازدگی می شوند و فرم را فراموش می کنند، یا آنقدر دغدغه های فردی خود را پررنگ می کنند که اثرشان به یک فیلم کاملا شخصی بدل می شود که نمی تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند.

صمدی: البته من با روایت تجربه های شخصی در فیلم مخالف نیستم، ولی معتقدم که این تجربه شخصی باید قابلیت فهم جمعی را داشته باشد تا مخاطب بتواند وارد جهان ذهنی فیلمساز شود و با آن همذات پنداری کند.

خیلی از کسانی که علاقه مند به ساخت فیلم کوتاه هستند، با این پرسش مواجه اند که در فیلم کوتاه قصه مهم است یا فرم و روایت؟ در واقع سهم و وزن قصه در فیلم کوتاه چقدر باید باشد؟

خوشدونی: به نظر من به زاویه دید فیلمساز و نوع نگاهش به سوژه بستگی دارد. مثلا در فیلم های کیارستمی، قصه عنصر کمرنگی است، اما مخاطب از روایت و تماشای فیلم لذت می برد. در واقع ساختار روایت در فیلم های کیارستمی است که به آن جذابیت می دهد. شاید خیلی ها فکر می کنند چون زمان فیلم کوتاه برای تعریف قصه کم است، پس به قصه نیاز ندارد، در حالی که این گونه نیست و اساسا خیلی از قصه ها در فیلم بلند به کش دار شدن می انجامد و به ساختار فیلم کوتاه برای بیان و روایت نیاز دارد. بخشی از این نگاه به تعریف غلطی است که برخی از قصه و داستان دارند و فکر می کنند قصه یعنی روایت سرگذشت بلند یک شخصیت، در حالی که قصه می تواند روایت داستانی یک تجربه کوتاه باشد، حتی یک تجربه روزمره. آنچه مهم است، این است که این تجربه بتواند عناصر داستان را در خود پرورش دهد و شکل قصه به خود بگیرد، بنابراین هم قصه و هم شکل روایت آن در فیلم کوتاه مهم است و در عمل خیلی نمی توان آنها را تفکیک کرد.

 خوانساریان: سالانه ۱۸۰۰ فیلم کوتاه در ایران تولید می شود. برخی از آنها همین مشکل را دارند، به این معنا که چون فیلمساز نمی تواند قصه اش را تعریف کند، یا قصه ای ندارد، فرم و تمهیدات بصری کارش را پررنگ تر می کند و مدعی می شود که یک فیلم مدرن ساخته است؛ فیلمی که کسی آن را نمی فهمد.

نجاتی: مثل داستان کوتاه در ادبیات می ماند که اگرچه مثل رمان قصه بلند و طولانی یا شخصیت های متعدد ندارد، اما یک قصه را تعریف می کند. فیلم کوتاه هم همین طور است و قصه دارد. گاهی چون برخی بلد نیستند چگونه قصه خود را روایت کنند، مخاطب فکر می کند فیلم فاقد قصه است، اما آنچه مهم است، این است که فیلم کوتاه بی نیاز از قصه نیست و در واقع سینمای بدون قصه نیست.

احتمالا زمانی که این گفت و گو منتشر می شود، زمان اکران فیلم های کوتاه تابستانه هم به اتمام رسیده است. برای حرف پایانی، خیلی کوتاه از این تجربه بگویید.

نجاتی: من می خواهم از این فرصت استفاده کنم و از همه ادمین هایی که در سراسر کشور برای معرفی و تبلیغات فیلم هایمان تلاش کردند، تشکر کنم و تشکر ویژه از دو نفر از آنها داشته باشم؛ یکی فاطمه محمدی که در تلگرام و انتشار اخبار و عکس ها خیلی زحمت کشید و دیگری هم نیما ممتاز که کارهای گرافیکی ما را انجام داده است. البته یک تشکر از میدیا کیاست که هم برای ما هم برای گروه قبلی تیزرها را کار کرد. خوشبختانه بچه های فیلم کوتاه همبستگی و اتحادی با هم دارند و مثل یک خانواده می مانند که این مسئله در بین عوامل فیلم های بلند کمتر دیده می شود و من از این بابت خیلی خوشحالم و لذت می برم و امیدوارم قدر هم را بدانیم.

محرابی: این همدلی لزوما به معنای هم نظر بودن نیست. شاید جهان سینمایی ما خیلی متفاوت از هم باشد، یا حتی با فیلم های هم ارتباط برقرار نکنیم، اما خوشبختانه یک همدلی و رفاقتی بین بچه های فیلم کوتاه وجود دارد که در حوزه های دیگر کمتر می توان سراغ گرفت. تجربه اکران تابستانه هم کمک کرد تا این رفاقت ها مستحکم تر شود.

حاجیها: این تجربه کمک کرد تا علاوه بر فیلمسازی با رمز و رازهای اکران و نمایش هم آشنا شویم و اینکه چطور می توان با مخاطب ارتباط برقرار کرد و مخاطب فیلم خود را پیدا کرد. این دستاورد ارزشمندی بود.

صمدی: نتیجه این دستاورد این بود که یاد گرفتیم کار فیلمساز با ساخت فیلم تمام نمی شود، تازه آغاز می شود.

خوانساریان: به نظرم در کنار این دستاوردهای مثبت، اکران فیلم های کوتاه این فرصت را فراهم می کند تا هم خود فیلمسازان و هم مدیران و سیاست گذاران سینمایی، نسبت مخاطب را با فیلم های کوتاه محک بزنند و نقاط آسیب پذیر را بشناسند. امیدوارم این شناخت و تجربه در آینده به رفع موانع و مشکلات اکران فیلم های کوتاه منجر شود.

خوشدونی: هر شش نفرمان از اینکه گروه هنر و تجربه فرصتی برای اکران فیلم هایمان فراهم کرده، ممنونیم. باید قدر این فرصت را دانست. در همه جای دنیا بخش خصوصی پای فیلم های کوتاه می ایستد، اما گروه هنر و تجربه به عنوان یک نهاد دولتی پای این فیلم ها ایستاده و به آن امکان نمایش داده و در واقع به سینمای مستقل کمک کرده است. امیدوارم این حمایت ها استمرار داشته باشد و در حق فیلم های کوتاه، کوتاهی نشود.

منبع: ماهنامه هنرو تجربه

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها