سینماسینما، محمد حقیقت؛
یکی از قدیمی ترین جشنوارههای سینمایی ادینبورگ در اسکاتلند است که هفتاد و هفتمین دوره آن از ۱۵ تا ۲۱ آگوست ۲۰۲۴ با تعداد ۱۰ فیلم در بخش مسابقه برگزار خواهد شد. آخرین ساخته عبدالرضا کاهانی به نام «یک زیارتگاه» از کانادا در این رویداد سینمایی پذیرفته شده است.
این کارگردان شناخته شده که بهویژه با فیلمهای «بیست»، «هیچ»، «اسب حیوان نجیبی است»، «بیخود و بیجهت» در ایران به شهرت رسید و درجشنوارهای خارجی هم مطرح شد و همچنین جوایزی بهدست آورد.
وی بیش از ده سالی است در خارج از کشور مشغول به فعالیت است. ابتدا در فرانسه؛ «حالا وقت داریم» را در ۲۰۱۳ ساخت و تاکنون فیلمهای گوناگونی کارگردانی کرده است. همه فیلمهایی که در خارج ساخته درباره ایرانیها و مسایل آنان بوده از جمله «آزاد مثل هوا» با بازی رضا عطاران در کانادا که طرح اولیه سناریو بسیار خوبی داشت، اما درطول ساخت تبدیل به اثر دیگری شد. آخرین فیلم وی، «یک زیارتگاه» بدون شک بهترین فیلم او در خارج است. این اثر را میتوان نسبت به سایر کارهای او اندیشمندانه و شخصی دانست که از نظر میزانسن و سناریو دارای ساختاری منسجم است و شاید بهدلیل اینکه همه کارهای فیلم از جمله فیلمبرداری، مونتاژ و غیره را شخصا انجام داده است احاطه بیشتری برآنچه میخواسته خلق کند، داشته است.
محمد حقیقت: اول از همه تبریک برای پذیرفته شدن فیلم در جشنواره ادینبورگ. فیلم با پلان درشت شستشو دادن و تمیز کردن یک ماشین در یک کارگاه توسط مرد میانسالی به نام نیما در کانادا آغاز میشود. این تمیز کردن ناخود آگاه نمادی از وضعیت پرسوناژ اول فیلم حکایت دارد و بلافاصله بعد میبینیم وی دارد دستهای خود را هم با زحمت تمیز میکند که ناشی از مشکل پوستی است بهنظر میآید وی میخواهد خود را از شر چیزی خلاص کند. در طول فیلم در مییابیم این مشکل نه تنها فیزیکی است بلکه روحی هم هست و عاقبت کار وی سر به طبیعت گذاشتن است جایی که خود را میخواهد دور از اجتماع پر از تزویر و دروغ تطهیر کند.
عبدالرضا کاهانی:خیلی خوشحالم که چقدر با دقت فیلم را دیدهای. برای اینکه شخصیت فیلم باورپذیر باشد من به رفتارهای جزیی او توجه نشان دادهام. بیماری پوستی از عدم آرامش او میآید. همانطور که در جاهای فیلم وقتی پیش دکتر میرود و یا پیش دوست دخترش که بسیار به او علاقه دارد دیده میشود شخصیت او و درونیاتش آرام آرام واشکافی میشود. همچنان میبینیم که تناسبی با اجتماعی که در آن زندگی میکند ندارد. مثلا راستگویی او مزاحم اوست. رفته رفته این عدم تناسب با پیرامون خود و ضع او را بسوی وخامت میکشاند. موقعیت روانیاش اندکاندک به حالت عجیبی پیش میرود.
حقیقت: بله درست میگویی. برگردیم به سوژه فیلم . برداشت من به عنوان منتقد این است که نیما جدا از بازیگر بودن میتواند درونیات واقعی خود را با تر کیبی از آن چه از روحیات کارگردان و دیالوگهایی که به او داده شده ترکیب کرده باشد و همین فیلم را بارورتر کرده و قابل لمس میکند . این برداشت تا چه حد میتواند درست باشد؟
کاهانی: میتوانم بگویم شاید ۸۰ در صد فیلم به همین شکل ساخته شده. من شناخت عمیقی از زندگی نیما داشتم. از بحرانهای او، از موفقیتهای و شکستهای او. در ضمن او هم مرا درک میکرد… این تفاهم دو نفره بود . اگر چه میگویم فیلمم را تک نفره ساختم اما نیاز به کسی داشتم که جو فکری و حسی او با جو فکری و حسی من مشترک با شد لذا حضور تکنیسینهای دیگری را سر کار لازم نمیدیدم. این خلوت من بود با او . میخواستم که وی همراه با من باشد و به من اجازه دهد در خلوت او داخل شوم. با او همه جا بروم. کسی را میخواستم که خیلی مرا درک کند. او گاهی نمیدانست که از وی فیلمبرداری میکنم. اما بهطور کل میدانست که فیلم میسازیم . از او خواسته بودم که خودش را از صبح تا شب در اختیارم بگذارد و تنها درگیر نقش خود باشد .
حقیقت: ایده یا جرقه اولیه از کجا ناشی شد؟
کاهانی: در فیلمهای اینچنینی ما بههرحال از خود آن فرد هم الهام و ایدههایی میگیریم. البته من در ابتدا یک داستانی داشتم که آنرا به نیما خوراندم. این ماجرا به شکل و شمایل نیما، حالاتش، مدل چشمهایش و غیره میخورد.
حقیقت: نیما بعد از خسته شدن از کار قبلی خود بر حسب پیش آمدی در گیر ساختن یک زیارتگاه میشود. آیا این درگیر شدن با مذهب و رفتن به طرف ساخت یک ضریح سیار در خود نیما بوده یا تو داستان را این شکلی پیش بردهای؟ جدا از این، این نکته که ایرانیانی که ایران را ترک کرده و مقیم کانادا شدهاند و امروزه در یک جامعه سکولار با رژیمی غیرمذهبی زندگی میکنند چه اتفاقی میافتد که دوباره دلشان هوای رفتن به طرف ضریح میکند و مایلند به سنت برگردند و نذورات و صدقه در آن زیارتگاه بیاندازند؟ کمی بنظر گروتسک و آبسورد میآید اینطور نیست؟!
کاهانی: در کانادا واقعا این حالت وجود دارد و بسیاری از ایرانیان ساکن کانادا – ایران را با خودشان به آنجا بردهاند. حتی مراسم تاسوعا و عاشورا هم برپا میکنند.

حقیقت: یک نکته جالب که توجه مرا جلب کرده اینکه چرا نیما یک ماشین کاروان سیار دارد که خانهاش را در آن انتخاب کرده. یعنی با وجودی که مها جرت کرده اما جای ثابتی و مستقر ندارد یا نمیخواهد داشته باشد. آیا به نشانه این نیست مهاجران و پناهندگان همچنان سرگردانند؟ آیا نیما به دنبال به دست آوردن یک هویت جدید در کشور دیگر نیست؟ چرا تلاشی نمیکند که خودش را در جامعه جدید یعنی کانادا وفق دهد و با این جماعت در ارتباط باشد؟ آنجا خودش را جا بیاندازد…؟
کاهانی: آنچه که مربوط به شخصیت فیلم من است اینکه او آرامش ندارد، یک جا بند نمیشود. از خودش راضی نیست. از اجتماعش راضی نیست. به همین دلیل ذهنش بسوی داشتن یک کار سیار است و بر مبنای اتفاقی که میافتد به ساخت یک زیارتگاه سیار میافتد . در ابتدا به قصد کلاهبرداری هم نیست . اما موقعیتی پیش میآید و روزی یک دروغ میگوید و ماجرا شروع میشود. عدهای از ایرانیان هم که هنوز برایشان دست زدن به یک امامزاده آرزو است تا حاجتشان بر آورده شود در کانادا زیاد هستند و با دیدن این زیارتگاه در آن پول میریزند…. اما نیما بعدها دچار عذاب میشود و دایم از خودش و دیگران سوال میکند و حتی کمی بعدتر به گاو و به سگ و غیره میگوید: «من فقط یک دروغ گفتم…» من فقط یک دوغ گفتم.
حقیقت: و نیما سر انجام زیارتگاه را به همان نجاری که آنرا ساخته بود میسپارد و…
کاهانی: او اصرار دارد راستگو باشد. لذا نمیتواند با دوست دختری که به او علاقه دارد به زندگی ادامه دهد. این شخصیت به من بهعنوان طراح ایده کمک میکند. بشر برای دفاع از خود دروغ میگوید انگار در ذات اوست. از آن کمک میگیرد که این زندگی اجتماعی را شکل بدهد. شخصیت فیلم من نمیتواند مثل دیگران باشد لذا راهش عوض میشود.
حقیقت: همینطور که داستان پیش میرود و آدمهای مختلفی که بیشترشان هم زنان هستند در جاهای گوناگون به داخل امامزاده سیار پو ل میریزند، یکی خانمی است که قرمزپوش است و در نیمه فیلم با نیما روبهرو میشود . او نیما را آدم متقلب قلمداد میکند و با او به جدال لفظی میپردازد و سر انجام حاضر نیست در ضریح پول بریزد. انتخاب لباس قرمز برای این زن را میتوان نمادین فرض کرد ؟
کاهانی: خیلی با دقت فیلم را دیدهای. باید بگویم که نیما در سراسر فیلم مشکیپوش است. در واقع آدم یک رنگ است. برای آدمهای دیگر سعی کردم رنگهای مختلفی در نظر بگیرم. این را میتوان به حساب پتانسیل آدمها گذاشت که با حقیقت بازی کنند. مثلا نجاری که امامزاده را درست میکند متوجه میشویم که آرام آرام از کجا به کجا میرسد و سر انجام متولی امامزاده میشود و آنرا جای ثابتی قرار میدهد. او در ابتدا نمیخواست با نیما شریک شود، ولی حالا پول خوبی در آن میریزند قضیه فرق کرده است.
حقیقت: من همه فیلمهای تو را دنبال کردهام؛ میبینم که در این فیلم کادر بندیها که همگی فیکس هستند و نسبت به سایر آثارت فکر شدهتر و حساب شدهتر کار شده. تمرکز بهتری در اجزای مختلف فیلم دیده میشود.
کاهانی: بله درست است. در طی فیلمهای قبلی من میبایستی متوجه همه عواملی که روی صحنه و پشت دوربین هستند، باشم و این دست وپا گیراست، البته سالها با آنها کار کردهام و برایشان هم احترام قایل هستم، ولی جدا از اینها کمپانی فیلمسازی و غیره هم دست و بال آدم را میبندند . واقیعتش این بود که خیلی باید وقت میگذاشتم که فکرم را به این و آن بگویم تا طرح آنطور که دوست داشتم پیش رود. در عین حال آنها شاید نتوانند صد درصد فکر مرا به اجرا در آورند چون آنها هم ایدههایی از خودشان دارند و مایلند آن را اجرا کنند. آنچه میتوانم در باره تجربهام روی این فیلم بگویم اینکه بسیار از آن راضی هستم و دیگر اینکه در این ده سال در خارج باید راهها و تجربههای مختلفی را پشت سر میگذاشتم. بههر حال کار سختی است. تنها خوشحالیام از خودم این است که از پا ننشستم. هیچ وقت خسته نشدم . برایم جالب بود ببینم چطوری با تماشاگران جدید ارتباط بر قرار کنم. برایم مهم است که به این باور برسیم که میتوان در جای دیگر فیلم ساخت. این تصور که فیلمساز فقط باید در کشور خودش فیلم بسازد تا موفق شود تفکری است که باید بدور ریخت .
حقیقت: بههرحال و خوشبختانه تلاشهایت نتیجه داده و بنظر من بین آثار فیلمسازان ایرانی که کارشان را از داخل شروع کرده و طی بیش از بیست سال اخیر در خارج فیلم ساختهاند «یک زیارتگاه» اثری قابل توجه، معقول و موفق از کار در آمده است. قرار است فیلم یک زیارتگاه از اوایل سپتامبر در شهر های کانادا بنمایش عمومی درآید.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- ۱۵ اثری که برای فهرست اولیه اسکار فیلم بینالمللی شانس بالاتری دارند
- نامزدهای جوایز آکادمی فیلم اروپا معرفی شدند/ «یک تصادف ساده» در میان نامزدها
- نگاهی به فیلم متفاوت همایون غنیزاده؛ رازها و دروغها
- توصیه کارگردان فرانسوی ایرانی تبار؛ قصههای شاهنامه را فیلم کنید
- ستایش دلپذیر یک کارگردان آمریکایی از «موج نو»ی فرانسه
- دنیای پرتلاش برخی از کارگردانان/ بن هنیه فیلم جدیدش را کلید زد
- «منفعت آدام»؛ رای دادگاه برای بچه چهار ساله
- گمانهزنی درباره هفت فیلم معرفیشده به بخش اسکار بینالمللی
- نامهای عاشقانه به شهر تهران؛ جایزه اصلی بخش روزهای ونیز به فیلم ایرانی رسید
- ستارهباران منتقدان برای «صدای هند رجب»
- «بیگانه» بهترین فیلم روز هفتم جشنواره ونیز
- غافلگیری در جشنواره ونیز با فیلمی از عربستان سعودی
- «آلفا»؛ استحاله انسان مریض به سنگ!
- جشنواره ادینبورگ برگزیدگانش را شناخت/ جایزه شون کانری به عبدالرضا کاهانی رسید
- «مرده شور» مورد توجه منتقدان جهانی قرار گرفت
پربازدیدترین ها
- فوت خواننده پیشکسوت موسیقی نواحی گیلان/ ناصر مسعودی درگذشت
- نگاهی به فیلم «بیسر و صدا»؛ ایده خلاقانه، مسیر اشتباه
- حقایقی درباره بازمانده ساخته سیف الله داد/ماجرای توقیف فیلم بازمانده به دلیل حجاب!
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- «رابین هود»؛ افسانهی شیرین مرد شریف قانون شکن!
آخرین ها
- نگاهی به فیلم سینمایی «سامی»؛ دوربین به مثابه سمفونی برای سفری طولانی
- معرفی برندگان هیئت ملی نقد آمریکا ۲۰۲۵/ «یک تصادف ساده»؛ بهترین فیلم بینالمللی/ «نبردی پس از دیگری» ۵ جایزه گرفت
- ۱۵ اثری که برای فهرست اولیه اسکار فیلم بینالمللی شانس بالاتری دارند
- تأملی بر حضور نوری بیلگه جیلان در جشنواره جهانی فیلم فجر؛ داور غایب
- بیانیه کانون کارگردانان سینما درباره بازداشت سینماگران در مهمانی خصوصی
- واکنش رضا کیانیان به گزارش تاریخ سه هزار ساله زیر چرخ لودرها
- اعلام مستندهای دو بخش از نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»
- واکنش کانون کارگردانان سینمای ایران به حکم جعفر پناهی
- شروودِ تالار وحدت؛ جایی که ماهان حیدری قهرمانان آینده را پیدا میکند
- تورج اصلانی داور جشنواره ترکیهای شد
- سروش صحت و علی مصفا «بیآتشی» را روایت کردند
- سام درخشانی هم استعفا داد
- نمایش موزیکال «رابین هود» / گزارش تصویری
- حلقه منتقدان فیلم نیویورک منتخبان ۲۰۲۵ خود را اعلام کرد/ «نبردی پس از دیگری»، بهترین فیلم شد؛ پناهی، بهترین کارگردان
- جشنواره جهانی فیلم فجر۴۳؛ در ایستگاه پایانی «درس آموختهها» بهترین فیلم شد/ جایزه ویژه داوران به کارگردان ژاپنی رسید
- «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» به چین میرود
- گاتهام ۳ جایزه به «یک تصادف ساده» داد/ «نبردی پس از دیگری» بهترین فیلم جوایز مستقل نیویورک شد
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- مصائب افزایش سن ، از جولیا رابرتز تا نیکول کیدمن
- تام استاپارد؛ نویسندهای که جهان را از نو صحنهپردازی کرد
- نگاهی به فیلم «پارتنوپه»؛ زیبایی از دست رفته
- توقیف سکوی پخش «بازمانده» پس از انتشار ویدیوی بدون مجوز
- «سمفونی باران» کلید خورد
- «ناتوردشت» به باکو میرود
- از جدال اندیشه تا لبخند روی ردکارپت
- گفت وگو با کارگردان مستند «مُک» به بهانه حضور آن در جشنواره سینما حقیقت
- «زوتوپیا ۲» رکورددار فروش جهانی سینما شد
- صدای بخش خصوصی را بشنوید؛ هوای آلوده با تعطیلی تئاتر تمیز میشود؟
- «رها» بهترین فیلم اول جشنواره گوا شد
- سنگرم اندازه همان کافه ام بود





