در جامعهای که نقدپذیری در آن در حداقل است مسئولان ساخت فیلم مستند سیاسی را تاب نمیآوند و نتیجه میشود فیلمهای سفارشی با تم سیاسی.
برخی تئاتر را سیاسیترین هنر میدانند اما بهنظر سینما در دوره مدرن کارکرد جدیتر و عملیتر در سیاست؛ نقد و آسیبشناسی آن داشته است. آیا این نظریه در سینمای ایران نیز نمود بیرونی دارد؟
من از تئاتر به سینما آمدم تجربه و افتخار شاگردی بزرگمرد تئاتر ایران، “حمید سمندریان” را دارم و از طریق او با برشت و اندیشه او آشنا شدم. هنگامی که از تئاتر سیاسی حرف میزنیم به یاد برشت و آثارش میافتیم. تئاترِ برشتی بر پایه آگاهی مخاطب قدم برداشته و از ابزار عقل و منطق بهره میگیرد. تئاتر یک جریان زنده است سارتر، پوسکو، بکت و … بیشترین تاثیر را در دوران خود داشتند. تئاتر و سینما هر دو با ابزار فکر، فلسفه و اندیشه به مسائل روزمره و پراهمیت و نقد جهان پیرامون خود میپردازند اما وقتی از امروز و ایران میپرسید و از تئاتر دولتی که با هنرمندانش مثل کارگران فصلی برخورد میکند و انتظار دارد بابت پولی که از دولت دریافت میکند مطیع و آرام باشند و از نقد فضای حاکم و جامعه خودداری کنند؛ میگویم سینما بُرد بیشتری دارد و آزادانهتر سخن میگوید. یعنی همان سرعت انتشار و مخاطب بیشتر و … که متاسفانه هنر تئاتر ایران از این قابلیت بیبهره است.
جهان؛ سینمای ایران را به تصاویر آرام و کند آن از زندگی مردم ساده و روستایی و سپس گرفتاریهای زندگی مردم در شهرهای امروز ایران میشناسد. تصویری که منتقدان در داخل کشور از آن به سینمای جشنوارهای یاد کرده و با عناوینی چون سیاهنمایی به تقبیح آن میپردازند. شما این دو تصویر داخلی و خارجی را چه اندازه در تقابل یا در امتداد هم میدانید؟
بهطور کلی با این تعریف مخالف هستم. امروز سینمای ایران در جهان تعریف وسیعتری دارد و این نگاه تغییر کرده است. نقدهای داخلی که بهطور کلی این نوع سینما را زیر سوال میبرد را نمیپسندم! البته در اقلیت فیلمهایی دچار این معضل و بیماری هستند که با دیدنشان برافروخته میشوم اما این اتهام شامل اکثریت فیلمهای موفق ما در جوامع بینالمللی نیست.
بعضی سینمای مستند را بهترین ظرف برای سینمای سیاسی میدانند اما تا امروز بهترین فیلمهای سیاسی در آثار داستانی رخ نشان دادهاند. به اعتقاد شما این دو چه اندازه به سیاست خدمت کرده یا به انتقاد از آن پرداختهاند؟
سینمای مستند با یک پرسش آغاز میشود. و جواب به این پرسش هدف میشود. سفری آغاز میشود به مقصدهای نامعلوم … راهی سرشار از واقعیت و رویای دستیابی به حقیقت همین سینمای مستند را بس… که همیشه یک قدم جلوتر از سینمای داستانی باشد. از تعریف و طبقهبندیها که بگذریم… سینما برای من سینماست و مرزی در آن نمیبینم. پر از قصه است و واقعیت.
از نگاه شما سیاسیترین آثار سینمای ایران و جهان کدامین اثرها هستند؟
اسم کارگردانهایی که الان از ذهنم میگذرند. حاتمیکیا-تبریزی- پازولینی- کیمیایی- ران هوارد- مایکل مور- محمدرضا مقدسیان- ملاقلیپور- کوبریک- دیوید لیف- امیر کاستاریکا- احمدرضا درویش و اسکورسیزی.
بخش عمدهای از قدرت؛ نمایندگان مجلس؛ نهادهای مالی و امنیتی؛ رسانهها و جریانهای تندرو در ایران از ساخت فیلمهای اجتماعی و آسیبشناسی موضوعات اجتماعی دل خوشی ندارند اما بهنظر دربرابر فیلم سیاسی موضع خاصی ندارند و بهنظر میرسد بیشتر به سینمای سفارسی و خاص سیاسی بسنده کردهاند مثلا قلادهها طلا؛ پایاننامه؛ اخراجیها و … برداشت شما از این جریان چیست؟ آیا آن را تایید میکنید یا اعتقاد دارید از ابتدا به فیلم سیاسی منتقد جریانات اخیر اجازه ساخت داده نمیشود؟
سینمایی که تاثیر و کاربردی نداشته باشد و تغییری به وجود نیاورد؛ مستندی اجتماعی بدون تفکر انتقادی برای من پوچ و بیمعنی است. با این تعریف … مگر میشود به کسی برنخورد؟ مگر میشود به کسی که برمیخورد صاحب منصب و قدرتی نباشد؟ مگر میشود انتقاد سازنده روی خوش نبیند؟ پس تکلیف روشن است… اما ناگفته نماند که این مساله در فرهنگ جامعه امروز ما هم وجود دارد. انتقاد برای ما خوشایند نیست! حال چه برسد که آن مشخص صاحب قدرت هم باشد! همین که ما الان عمودی زندگی میکنیم جای شکر و تشکر دارد. حالا مگر میشود که قدرتها به فیلم سیاسی موضعی نداشته باشند؟
(البته به چیزی که وجود ندارد که نمیشود موضعی داشت! وقتی عملی نیست عکسالعملی هم نخواهد بود) و خب باید بپذیریم که سینمای سیاسی در همه جای دنیا عرصه پرخطری است و طبیعیست که در جامعه فردگرای امروز کمتر نمونهای به چشم بخورد! در مورد فیلمهای نامبرده- همانطور که گفتید، رویکرد- سفارشی- تبلیغاتی قالب است و جایی برای قیاس و بحث باقی نمیگذارد.
به اعتقاد شما میان راستیآزمایی سینمای مستند و داستانی در سینمای سیاسی چه موارد اشتراک و افتراقی وجود دارد؟
در تجارت صداقت جایی ندارد. سینمای داستانی به دلیل اتصال به اقتصاد و همینطور دولتی بودنش در دنیای دیگری است و نمیتوان آن را با سینمای مستند مقایسه کرد و در این دوئل در جایگاه سوم قرار میگیرد.
“ای بی سی الفبای سیاست” شما یکی از آثار سیاسی محسوب میشود که از تیغ ممیزی جان سالم به در نبرده. نگاه شما در اثر چه اندازه جریان قدرت را خطاب قرار داده است؟
البته در این مورد دیگران باید نظر بدهند. اما آنچه از شواهد امر پیداست تغییر زمان فیلم از ۸۰ به ۵۰ دقیقه، هفت سال ممنوعیت نمایش عمومی…! اما آنچه لازمه محتوای یک اثر مستند است در فیلم مشهود است و شعار همیشگی من گویای این مطلب است که … تقوای چاقو تیز بریدن است. تیغ ممیزی کار خودش را میکند همانطور که ما کار خودمان را … هر دو به یک اندازه هم حق داریم و برای آینده بهتر و سربلندی کشورمان تلاش میکنیم که اگر این انگیزه نبود الان اینجا نبودیم. ولی خب…
قرار بود فیلم در گروه هنروتجربه اکران شود صحبتهای جدید در این باره با مسئولان این گروه داشتهاید؟
هنر و تجربه، مهمترین دستاورد سینمایی دولت آقای روحانی است. چراکه بزرگترین ضعف سینمای بوفه- که نبود پشتوانه خلاقانه و تجربی است را تغذیه میکند و به رشد سینمای بوفه کمک شایانی خواهد کرد. طبق آخرین صحبتی که با آقای علمالهدی داشتم الفبای سیاست در نوبت اکران است. امیدوارم هرچه زودتر و قبل از اینکه دیر بشود! اکران شود.
به اعتقاد شما سازمان سینمایی در دولت تدبیر و امید چه اندازه در عملی کردن شعارهای تبلیغاتی آقای روحانی درباره رسیدن به فضای آزاد برای هنرمندان و کاهش فشارهای سیاسی موفق عمل کرده است؟
هم توانسته و هم نه! آنقدر که انتظار میرفت نه! که البته بحث تحلیلی مفصل و نقد تخصصی را میطلبد. اما نکتهای که نباید فراموش کنیم این است… خواسته… اما نتوانسته! و این تضاد در ذهن ما شکل میگیرد… هر خواستنی به توانستن منجر نمیشود!
آیا برای ورود به سینمای داستانی برنامهای دارید؟ فیلم مستند چطور؟
پر از قصه و ایدهام… اگر فضای مسالمتآمیز، انسانی و بهتری مناسب به وجود بیاید… و همین طور بدانیم بچهای که به دنیا میآوریم آیندهای دارد… حتما… امیدواریم. و سینمای مستند که بخش از وجود و زندگی من است و همیشه مشغول کار هستم.
منبع :ایلنا